eitaa logo
دانشگاه حجاب
14.2هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
182 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 آیت الله حائری شیرازی 🔸 مراقبت نسبت به عادت کودک به برهنگی 🔹آیا شما به بچه‌ای که تکلیف ندارد، اجازه می‌دهید سیگار بکشد؟ می‌گویید: نه، عادت می‌کند و بزرگ که شد، سیگاری می‌شود. پس معلوم می‌شود که در همان دوره هم ممنوعیت‌هایی وجود دارد. اجازه می‌دهید هروئین بکشد؟ بعضی‌ها بچه‌هایشان را با یک پیراهن رکابی بیرون می‌آورند. وقتی هم که به آنها تذکر می‌دهی، می‌گویند: هنوز مکلف نشده! آقا! آیا اگر به برهنه بودن عادت کرد، بعد از اینکه مکلّف شد، حیا یک‌دفعه وارد وجودش می‌شود؟ نه، انسان همان‌طور که شهوت دارد، ضدشهوت هم دارد؛ شهوت را با حیا مهار می‌کنند. هر صفتی یک مکمل و یک نگهبان دارد؛ اما ما چون نمی‌فهمیم، اهمیت نمی‌دهیم. بی‌ایمانی از همین سهل‌انگاری‌ها شروع می‌شود؛ از همین اهمیت ندادن‌ها آغاز می‌شود. ایمان هم از همین اهتمام‌ها شروع می‌شود. 📖 راه رشد، جلد چهار، صفحه ٨١ | ═‌ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان 🙋‍♀ حال و احوالتون چطوره؟؟؟ منم خوبم به مرحمت شما🤪 شما که حال منو نمی پرسید 😬 مجبورم خودم بگم امیدوارم امروز براتون بهترین ها رقم بخوره😍 1
دوست دارین امروز درباره چه شبهه ای صحبت کنیم🤔 بهم بگو 🆔 @fsabet6243 2
یکی از دوستان گل کانال به عنوان اولین نفر این سوال مطرح کردند👆 پس بریم به ایشون پاسخ بدیم ✍ 3
👆منظور دوست گلم احتمالا اینکه تو نماز چرا حجاب داریم در مقابل خدا خداکه ما رو در همه حال چه با حجاب چه بی حجاب میبینه؟! 🌷 چون تو اجتماع ما جلوی نامحرم حجاب میکنیم نه خدا 4
💁‍♀رفقا فکر کنید با یک فرد بزرگ و خیلی مهمی جلسه دارید و دوست دارید ایشون به شما توجه ویژه بکنه دخترا خوب میدونن🤩 چه لباسی می‌پوشید؟؟؟ رسمی ترین لباس یا از لباس های دم دستی تون!؟👇 5
خب معلومه دیگه فرد مهم و بزرگی در انتظار ماست پس باید بهترین و رسمی ترین لباس رو بپوشیم 6
نتیجه گیری👇 شما وقتی به دیدن یک شخص مهم و بزرگی میرید رسمی ترین لباستون رو میپوشید🧑‍💼🧕 🔹حالا آیا خدا بزرگ تر و مهم تر از هر شخص مهمی نیست❓❗️ 🔸وقتی به نماز وایمیستیم به ملاقات خدا نمیریم❓ 🔺 آیا نباید رسمی ترین لباس رو بپوشیم❓ 7
🤔 لباس رسمی رو کی باید مشخص کنه چیه 🦋 خدا گفته لباس رسمی خانم ها داشتن حجاب کامل هست 💜 من لباس رسمیم پوششی که خدا تو نماز گفته نیست 😒 چرا باید اونیکه خدا میگه بپوشم مثلا میخوام اینجوری رسمی باشم👇 8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پرانتز باز👇 (میدونستی انگلیسی ها وقتی میخوان با ملکه انگلیس ملاقات کنن آقایون باید پاپیون سفید بزنند و خانم ها لباس شب رسمی بلند بپوشن ✅ خود ملکه این قوانین رو وضع میکنه و اونا نمیگن پوشش خودمون هست و ربطی به ملکه نداره 🧐 چرا رعایت میکنن⁉️ چون میخوان تسلیمِ اوامرِ ملکه بودنِ خودشون رو نشون بدن ❣چون به حمایت ملکه نیاز دارن👌 پرانتز بسته😁 9
حالا خود خدا گفته تو نماز چه آقایون چه خانم ها باید پوشش خاص یا به قول ما لباس رسمیشون چطور باشه 👇👇👇 🧓 آقایون ستر عورت واجبه ولی مستحبه لباس بلند و عبا بندازن 🧕خانم ها هم پوشوندن سر و بدن به جز روی پا و گردی صورت و دست تا مچ 🎀 پوشیدن بهترین لباس و عطر و آرایش و مسواک هم برای نماز مستحبه اگر نامحرم نباشه 10
حالا ما در برابر خدا تو نماز چرا حجاب میکنیم⁉️ چون👇👇👇 1. با بزرگ ترین و مهم ترین شخص عالم ملاقات داریم پس بهترین ترین لباس رو میپوشیم🌸🌸 2. لباسی رو میپوشیم که اون میگه بهتره 👇 چون میخوایم بگیم خدایا ما تسلیم اوامر تو هستیم، هرچی تو بگی، تو فقط چتر حمایتت رو از سرمون برندار🙏🙏 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماکرون: دستگیری پاول دوروف سیاسی نیست 🔹فرانسه عمیقاً متعهد است به آزادی بیان، اما در رسانه‌های اجتماعی، مانند زندگی واقعی، آزادی‌ها در چارچوب قانون اعمال می‌شوند تا از شهروندان محافظت شود و به حقوق اساسی آن‌ها احترام گذاشته شود. ✍ فلسفه در کلام ماکرون! آزادی در چارچوب قانون برای محافظت از شهروندان ✍ البته این استدلالی هست که در فرانسه فقط هر جا دلشون بخواد بهش عمل میکنن ═‌ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان واقعی«تجسم شیطان» 🎬: فاطمه برای چندمین بار نگاه روی ساعت مچی دستش کرد، دقیقا دو ساعت از زمانی که قرار بود دنبالش بیایند، گذشته بود و هنوز خبری نبود، فاطمه اینقدر استرس کشیده بود که شک نداشت الان رنگ و رخ همچون این ساعت زرد و طلایی،به زردی میزد. نگاه خیرهٔ آرایشگر و شاگردانش،بدتر از همه چیز او را اذیت می کرد، انگار با نگاهشان به او می گفتند: برو دیگه، ما خسته ایم و گاهی حس می کرد که با تمسخر دربارهٔ او درگوشی صحبت می کنند. فاطمه خیره به عکس خودش در آینه روبه رو شده بود که زیباتر و غمگین تر از همیشه به او چشم دوخته بود، او مطمئن بود که هر چه هست زیر سر فتانه هست،چون برخورد او را در محضر دیده بود و پشت چشم نازک کردنش هم شاهد بود، تمام اینها باعث دلسردی فاطمه می شد اما وقتی به روح الله و چهره مظلوم و لیخند مهربانش فکر می کرد،تمام دلسردی ها زایل میشد. فاطمه غرق در افکارش بود که صدای یا الله در فضا پیچید، با هیجان از جایش بلند شد، این صدا جز صدای روح الله نمی توانست باشد. روح الله با دسته گلی پر از غنچه های صورتی رنگ که دورش را با توری زیبا قاب گرفته بودند و پاپیونی بلند به شکل پروانه به طرف فاطمه آمد، فاطمه که در لباس سفید و بلند عروسی، قدش بلندتر و زیباتر به نظر میرسید، مانند پری دریایی شروع به لبخند زدن کرد و زیر لب گفت: الهی قربونت بشم که به فکر دسته گل هم بودی. عروس و داماد سپار بر پرایدی سفید رنگ که روح الله به عاریت گرفته بود شدند و به طرف خانه عروس خانم حرکت کردند. بوی عود و کندر و اسپند با بوی ادکلن داماد در هم آمیخت و صدای کل کشیدن از همه طرف بلند شد. فاطمه از زیر چادر حریرش اطراف را نگاه می کرد و نگاهش روی فتانه قفل شد، انگار که نه به عروسی بلکه به عزا آمده بود، فاطمه یک لحظه با دیدن چهره اخمو فتانه، دلش لرزید، اما فشار آرامی که روح الله به بازوی او داد و گرمی آغوش همسرش، او را در عالمی دیگر کشانید. فاطمه و روح الله روی مبلی که جلوی سفرهٔ نقره ای رنگ عقد بود، نشسته بودند و در آینهٔ بختشان، غرق در نگاه یکدیگر شده بودند. وقت، وقت دادن هدیه اقوام بود. نوبت اول را به اقوام عروس دادند، زهرا خواهر فاطمه جلو آمد تا هدایا را جمع کند، هرکس در خور توانش تکه ای طلا چشم روشنی برای عروس و داماد گرفته بود،یکی انگشتر و یکی النگو، یکی سکه و یکی پلاک طلا.. اقوام عروس سنگ تمام گذاشتند،زهرا کادوها را داهل کیف کوچک سفید رنگ با زنجیر نقره ای که متعلق به عروس بود گذاشت و غافل از این بود که فتانه چشم از این هدایا بر نمی دارد و شمارش همه شان را دارد حالا نوبت اقوام داماد بود، قبل از اینکه کسی نزدیک برود فتانه سر در گوش زیور دختر شمسی کرد و گفت: برو تو هدایای قوم و خویشا را جمع کن و با صدای بلند بگو...زیور از خدا خواسته دست شراره را که دخترکی ریز نقش بود در دست فتانه گذاشت و گفت: حواست به شراره و بقیه بچه ها باشه من الان میام.. زیور جلو رفت و زهرا را به کناری زد، اقوام روح الله یکی یکی جلو می آمدند و هدیه یشان را می دادند و زیور هم باصدای بلند به همه اعلام میکرد اما در کمال تعجب تمام هدایا را در کیفی که فتانه به او داده بود،چپاند و بعد از پایان کار کیف در کمتر از آنی ناپدید شد و روح الله خوب میدانست که این هدایا هم دنباله رو ان پول های بی زبانی بود که مادرش برایش کنار گذاشته بود و فتانه با لطایف الحیل از چنگش درآورده بود.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی براساس واقعیت ═‌ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43ـ حجاب در مقطع هفت سال دوم و سوم.mp3
13.15M
💠 حجاب در مقطع ⬅️ هفت سال دوم و سوم ═‌ೋ۞°•🧕•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨💢 💪 خودت رو قوی کن چون 🔻وقتی تو گناه زندگی می کنی 🔺شیطان باهات کاری نداره، اما... ═‌ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872