43.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻ جمعه و خیاطی༺✂️
آموزش شماره 123
✅ آموزش سارافون زیبا و فوق آسون
⬅️ بدون الگووووو
🔻اگه با پارچهی پاییزه بدوزید بدرد این فصل میخوره
💛 برای دیدن خیاطیهای آسون دیگهمون #آموزش_خیاطی رو جستجو کن
#سارافون #سارافون_بدون_الگو #پاییزه #بدون_الگو #آموزش_سارافون #آموزش_سارافون_پاییزه #خیاطی_بدون_الگو #خیاطی_آسان #آموزش_خیاطی
═ೋ❅✂️ دانشگاه حجاب ❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 142👇 حرف طلبه که به اینجا رسید یهویی یکی از دخ
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 143👇
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 143👇
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت 143👇
قبول کنیم ما هیچ کدوممون توی زندگی دل پاکی به تنهایی رو قبول نداریم. نه اینکه دل پاکی مهم نیستا. نه، خیلی مهمه! ولی به تنهایی کافی نیست.
مثلا یه مرد کاملا بی اعصاب و بد اخلاق رو تصور کنید که واقعا دلش پاکه و خانومش رو مشتی دوست داره. اما یک تختش کمه! آخه هر وقت وارد خونه میشه، بی مقدمه به خانمش بد و بیراه میگه و کتک کاری مفصلی راه میندازه!
تا خانمش هم بخواد اعتراض کنه در جواب فقط یه جمله میگه...
سخت نگیر عزیزم!
به رفتارام نگاه نکن!
من دوست دارم...
دلم پاکه!!
احساس نمیکنید این یارو به شکل نامتعارفی روی مخه؟!
شما باشید همونجا شکم و دل پاکیش رو با هم سفره نمیکنید؟!
آخه آدم فلان فلان شده اگه واقعا دلت پاکه و دوسش داری کو پس بروز و ظهور بیرونیش؟
(از کوزه همان تراود که در اوست...)
نمیشه که یکی یکیو دوست داشته باشه،
دلش پاک باشه اما کلا یه جور دیگه رفتار کنه!
واقعا خانومش حق نداره بگه: اون دوست داشتنت بخوره توی سرت؟
این کفری شدنا نشون میده ما خودمون هم دل پاکی به تنهایی رو قبول نداریم؛ اما به طرز عجیبی به خدا که میرسیم میگیم دلت پاک باشه!
خب خدا هم میگه بنده من!
دمت گرم که دلت پاکه اما....
هم دلت پاک باشه هم نماز بخون.
هم دلت پاک باشه هم حجاب داشته باش،
هم دلت پاک باشه هم خوش اخلاق باش.
هم دلت پاک باشه هم خیرت به مردم برسه.
هم دلت پاک باشه هم صادق باش.
هم دلت پاک باشه هم آاااادم باش!
منافات نداره که! داره؟
مگه حتما باید فقط یکیش رو انتخاب کنی که میگی جای ظاهر بریم سراغ دل! خب هر دوش رو داشته باش. اصلا چه طور ممکنه دل پاک باشه ظاهر پاک نباشه! مگر نشونه دل پاکی این نیست که هر چی خدا گفت بگیم چشم.
به قول دوستم:
نمیخواد ورزش کنی!
نمیخواد غذای سالم بخوری!
مهم اینه بدنت سالم باشه!
هر وقت این ها معنی داد،
دل پاکی هم معنی میده!
اگر بازم خیلی اصرار بر دل پاکی دارید حرفی نیست، ولی برای بقیه هم قبول دارید یا فقط برای خودتون ؟ مثلا یکی دلش پاک باشه بزنه توی گوشتون مشکلی نیست؟ یا قصد نداشتن و دل پاکی سر جای خودش، رفتار خوب و درست هم سر جای خودش.
اینجاست که باید جلوی بعضی رفتارا ایستاد.
چون باطن خوب اثر ظاهر بد رو از بین میبره.
ولو طرف دلش پاک باشه...
✍️ مجتبی مختاری
🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355
═ೋ❅📚❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
همراهان عزیز
ادامه رمان تجسم شیطان ۲
از فردا شب تقدیم نگاههاتون میشه
طبق قرار قبلیمون آخر هفته ها اختصاص داشت به رمان دوربرگردان تجریش
🌺🍀🌺
صدا ۰۲۴.m4a
4.14M
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
💎فرستادن این صوت در گروه ها صدقه ی جاریه است🌧
صوت شماره ۱۹
🌹مبانی عفاف در خانواده🌹
( حیا و تربیت جنسی )
✅ حیای چشم
✅ بلوغ زودرس
✅ استحمام
✅ خوابیدن
✅ تغافل
✅ تنها واجب کودکان زیر سن تکلیف
( بخشی از آیه ۵۸ سوره نور ) 👇
💎 ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عورات لَکُم....وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴾
﴿ای کسانی که ایمان آورده اید! باید بردگانى که مالکشان هستید و کسانى از شما که به سنّ بلوغ و احتلام نرسیده اند در سه وقت از شما (براى ورود به اتاق) اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح و نیمروز، هنگامى که لباس از تن بیرون مىکنید، و بعد از نماز عشا. این سه وقت هنگام خلوت شماست...و خداوند دانا و حكيم است.﴾
۳ نکته را از این آیه طبق فرموده خداوند دانای حکیم میتوان نتیجه گرفت:
حیا باید از سن #کودکی، در #خانه و توسط #افراد_مؤمن آموزش داده شود.
#تلنگر
⁉️ سوال: به نظر شما پروردگار مهربان و حکیمی که اجازه نمی دهد کودک نابالغ در خانه، والدین خودش رو با پوشش کم ببینه؛ رضایت داره که افراد در اماکن عمومی با پوشش کم حضور داشته باشن؟
#حیا
#عفاف
#تربیت_جنسی
کانال شکوفایی (فاطمه کفاش حسینی)
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
46.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌ امام خامنه ایی:چیزی که منو حساس میکنه۔۔
📛 یک عده ایی نادانسته همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته همون خط را درکشور به نتیجه برسونه ۔۔۔۔۔
#حجاب_اجباری
#خواص
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده و از استخبارات عراق کشف شده .
این فیلم جانسوز و تأثیرگذار به سمع و نظر زنان بی حجاب خیابانی رسانده شود شاید بخودشان بیایند و ازاعمال غیر اسلامی و غیر اخلاقی خود پشیمان شده تا قبل از اینکه به نفرین شهدا گرفتارشوند . 🌷
چنین مردانی برای دفاع از این آب و خاک در برابر صدام و بعثی ها جانشان را نثار کردند که در این کشور احکام اسلام و قرآن جاری باشد نه این وضعی که در خیابان ها شاهد هستیم 😔
چه سرها که دادیم تا روسری از سر دختران و زنان ما نره .
🔺 مدیون شهدا هستید اگر این فیلم را در سطح وسیع منتشر نکنید.
تا همه بدانند و ببیند که روز قیامت نگویند ما نمی دانستیم کسی به ما چیزی نگفت ..
شهدا شرمنده ایم😭😭😭
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
هدایت شده از دانشگاه حجاب
دورۀ مقدماتی
🎬 «شناخت هوش مصنوعی» 🧠
🔻 آمادهاید که در دنیای فناوری و هوش مصنوعی پیشرو باشید؟
🤝 همراهمان باشید.
🔺در این دوره با چیستی، مبانی، مفاهیم و کاربردهای هوش مصنوعی آشنا خواهید شد.
به همراهِ:
🔖 اعطای گواهـی معتبر مورد
تایید وزرات علوم و وزارت ارشاد
🏷 تشکیلات مأذنه با همکاری مرکز آموزشهای آزاد دانشگاه باقرالعلوم (علیهالسلام)
📲 کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام 👇🏻
https://eitaa.com/mazane_org/1803
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🕌 تشکیلات تربیتی رسانهای مأذنه
🆔 @mazane_org
🌐 www.mazane.org
هدایت شده از دانشگاه حجاب
⭕️اگر شما هم میخواهید در عصر انقلاب صنعتی چهارم دربارهٔ هوش مصنوعی بدانید خوب جایی آمدید. این دوره مخصوص شماست!
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_پانزدهم 🎬: مرحلهٔ جدیدی در زندگی روح الله آغاز شده بود، مرحله ای مهم
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_شانزدهم 🎬:
زینب تشک خوابش را در کنار سجادهٔ پدر پهن کرد، همانطور که به توصیه پدرش متکا را رو به قبله می گذاشت تا بخوابد گفت: بابا! طوری شده که دیگه میترسم بخوابم، توی خواب مدام سایه های سیاه دنبالم میکنن، موهام را می کشن، با چنگالهاشون بهم حمله میکنن و تا بیدار میشم واقعا حضورشون را توی خونه حس می کنم و اون ترس بیشتر و بیشتر میشه، زینب روی تشک دراز کشید و زیر لب گفت: گاهی آرزو می کنم کاش به دنیا نیومده بودم.
روح الله که قلبش از شنیدن این حرف آتش گرفته بود ، خودش را کمی جلوکشید، دست سرد زینب را توی دستش گرفت و گفت: دختربابا! چیزی برای ترسیدن وجود نداره، فراموش نکن ما انسانیم، اشرف مخلوقاتیم و اومدیم به این دنیا تا ثابت کنیم ما برگزیدگان خداییم، تا ثابت کنیم که قدرت روحی ما برگرفته از روح خداست و خیلی راحت میتونیم با توکل به خدا، شیاطین را شکست بدیم.
زینب دست گرم پدر را در آغوش گرفت و همانطور که بوسه ای از اون میچید گفت: چقدر الان احساس آرامش می کنم، مثل آرامشی که فقط سر نماز به من دست میده و با زدن این حرف چشمانش را بست و بر خلاف همیشه خیلی زود به خواب رفت.
روح الله قران را برداشت کنار زینب نشست و شروع به تلاوت آیات قران نمود و هراز گاهی ،نگاهی به زینب می کرد و خیلی عجیب بود، انگار زینب کابوس نمی دید و در خواب به جای جیغ کشیدن، لبخند میزد..
تالاری بزرگ و زیبا با سنگ های مرمر سفید و درخشان که سقف آن آسمان آبی زیبا بود، بوی خوشی که تا به حال نمونه اش را نشنیده بود به مشام زینب می رسید، گوشهٔ تالار که کف و دیوارش میدرخشید،انگار باغچه ای پر از گل های محمدی بود، زینب ناخوداگاه به طرف گلها حرکت کرد، انگار گلها او را به سمت خود می خواندند.
نزدیک باغچه گل شد، با دقت نگاه کرد، چه گلهای عجیبی، بی نهایت زیبا با گلبرگ های پهن و صورتی رنگ و ساقه های صاف و بدون خار که عطری قوی و بهشتی در هوا می پراکندند، زینب خم شد تا شاخه گلی را ببوید که ناگاه گلها شروع به تکان خوردن کردند، انگار رایحه ای قوی تر از بوی خودشان حس کرده بودند و همه گلها رو به آسمان سرشان را بالا گرفتند، زینب هم سرش را بالا گرفت، چشم هایش تابلویی را به تصویر کشیدند که تکرار ناشدنی بود، آسمان آبی زیبا که ناگهان از هم شکافته شد، نوری به سمت زینب آمد، فرشته ای که جسمی از نور داشت ، آن جسم نورانی دستانش را به سمت زینب دراز کرد، کلیدی درخشان که مانند اشعه های خورشید میدرخشید را در دست زینب نهاد و با صدایی ملکوتی گفت: این کلید را به پدرت بده...باید گره از کار خود و بندگان خدا باز کند...این را گفت و دوباره به آسمان برگشت و شکاف آسمان بهم آمد.
زینب سرشار از حسی زیبا و شیرین بود، حسی که در عمرش نمونه اش را ندیده بود، انگار عسلی بهشتی در کامش و عطر گلهای محمدی در جانش پاشیده باشند.
زینب کلید نورانی را به سینه چسپانید و از خواب پرید..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
1_1974246259.mp3
7.47M
#مهندسی_فکر
تفاوت مؤمنینی که اهل تفکرند ،
با آنان که در کثرت عبادت می کوشند ؛
در نوع نگاه اندیشمندانه و زیرکانه شان، به حکمتهایِ پنهان عالم است...
🔑 این نگاه است که؛
آنان را با سرعتی فوق العاده، به سمت هدف خلقتشان، پیش میبرد.
◍⃟⚘🍃࿐💕
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفــَرَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
#اسلام_قوی
#آزاد_اندیشی
❅ೋ❅🍃🌸🍃❅ೋ❅
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
خیلۍحرفاشدربارهحجابقشنگبود😍📌-!
اماعکسنصفہازچہرش؛چشماش؛👀-!
یادستشمیذاشتپروفایل...!🗞📱-!
انگار؎حواسشنبودحجاب؛🧕-!
برا؎پوشوندنزیبایۍهاستواینکارش-!
دقیقادرتضادھباحجابہ...!!🚫🖐🏻-!
-
درگوشۍبگم:
-مابہاینامیگیممذهبۍنما...!🙂🍃-!
#تلـنگر❗️
#زن_عفت_افتخار
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام دخترِ کشف حجاب به نتــانیــاهو....
😍ببینید اثرگذاری مدلِ جدید امر به معروف رو با بردن اسم نجاستی چون نتانیاهو.....
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
35.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥
🧕پیام حماسی بانوی لبنانی
سلام بر شما برادران و خواهران بزرگ #ايران
به حضرت حجت ارواحنا فداه قسم، به شما میگویم که ما استوارتر شدیم..✌️
#زن_عفت_افتخار
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان۲» #قسمت_شانزدهم 🎬: زینب تشک خوابش را در کنار سجادهٔ پدر پهن کرد، همانطور که ب
رمان واقعی«تجسم شیطان۲»
#قسمت_هفدهم 🎬:
روح الله به سجده رفته بود و همراه با گفتن ذکر، دانه های تسبیح را میشمرد، آخرین دانه ها بود که با صدای پراز هیجان زینب و دست های او که شانه هایش را تکان میداد از عالم عبادت بیرون آمد.
بابا..بابا...بابا پاشو...
روح الله سر از سجده برداشت و رو به زینب لبخندی زد و گفت: چی شدی بابا؟! امشب حواسم بهت بود کابوس ندیدی، تازه تو خواب لبخند هم میزدی، معلوم خواب شیرینی میدیدی
زینب کنار سجاده نشست دست پدرش را در دست گرفت وگفت: خیلی خواب خوبی بود، اصلا انگار واقعی بود، یه جای خوشگل پر از گلهای محمدی، تازه گلهاش مثل گلهای دنیای ما نبود یک رنگ و یک بویی داشت بابا... یکدفعه یه فرشته نورانی از آسمان اومد یه کلید درخشان و نورانی بهم داد و گفت اینو بده به بابات و بعد سرش را به بازوی پدرش چسپاند وگفت: بابا خوابش خیلی خوب بود، معنیش چی میشه؟!
روح الله که انگار تپش قلبش زیاد شده بود، دستی روی سر زینب کشید و گفت: خوابش خیلی خوبه، ان شاالله فرجی بشه و مشکلات زندگیمون تموم بشه، حالام اگر دوست داری بگیر بخواب عزیزم، فردا با هم حرف میزنیم..
زینب نگاهی به سجاده بابا کرد و گفت: تا اذان صبح خیلی مونده؟!
روح الله سری تکان داد و گفت: اندازه اینکه یه نماز شب بخونیم همین..
زینب از جا بلند شد و همانطور که به طرف سرویس ها میرفت گفت: الان خیلی ناجور دلم می خواد نماز شب بخونم.
روح الله که با نگاهش زینب را دنبال می کرد گفت: برو وضو بگیر و بیا منم رکعت آخر نماز شب را می خونم، بعد با هم حسابی حرف میزنیم.
روح الله سلام نماز را داد، احساس میکرد بوی خیلی خوشی از سمت راستش می آید،به عادت همیشه بعد از سلام نماز، رویش را سمت راستش کرد و با دیدن چیزی که پیش چشمش بود یکه ای خورد، اما با صدای ملکوتی او آرامشش به او برگشت.
پیرمردی ملکوتی که نور از چهره اش می بارید، با محاسنی بلند و سفید که روی شانه هایش ریخته بود و دشداشه ای سفید که از تمیزی میدرخشید به او سلام کرد و گفت: قبول باشه فرزندم و دستش را به سمت روح الله دراز کرد.
روح الله دست گرم و مردانهٔ پیرمرد را در دست گرفت، آرامشی عجیب در جانش نشست.
پیرمرد لبخند زیبایی زد و گفت: من نتیجهٔ تمام دعاها و راز و نیازها و ریاضت های تو هستم، به من ابلاغ شده که در خدمت تو باشم و هر خواسته ای که داشته باشی عمل کنم.
روح الله که از شوق انگار زبانش بند آمده بود، آب دهانش را قورت داد و گفت: پس تو موکلی از موکلین روحانی و علوی هستی و در قبال خدمتت چه سوره ای باید تلاوت کنم و چه تعهدی بدهم.
لبخند پیرمرد پررنگ تر شد و گفت: آری من از روحانیت های علوی هستم و هیچ از تو نمی خواهم...آنکه آفریدگار من و توست، به من امر نموده که بی چشم داشت در خدمتت باشم، انگار خاطرت برای خدا خیلی عزیز است پسرم..
روح الله نمی دانست چه بگوید و از کجا شروع کند، انگار ذهنش هنگ کرده بود و در همین حین زینب با چادر سفید نمازش کنار پدر ایستاد و گفت: به به...بابا چه بوی خوبی اینجا میاد، درست مثل همون عطری که توی خواب شنیدم، یه عطر گل محمدی که نمونه اش را توی دنیا ندیدم و وقتی دید پدرش خیره به نقطه ای در سمت راستش هست و به حرفهای او توجهی نمی کند به شانه اش زد و گفت: بابا این بو را تو هم میشنوی؟
صدای اذان بلند شد، روح الله بدون اینکه کلامی حرف بزند، به نماز ایستاد..
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872