eitaa logo
دانشگاه حجاب 🇮🇷
12.6هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
224 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮[عالم بزرگ روشن فکر ما، دکتر بهشتی رحمت الله علیه میگه: "چادر پرچم مبارزه با تهاجم فرهنگی است" 📻 خیلی دلم می‌خواست صدای من به همه‌ی چادری‌ها می‌رسید و به اونها می‌گفتم که تحت هیچ شرایطی چادر رو از خودشون جدا نکنن چون بعضی‌ها در مکانهای خاص مثل دانشگاه، مهمونی یا مسافرت، چادر رو کنار میذارن. ❣دوست دارم به چادری هایی که چادر رو به دلایل مختلف کنار گذاشتن، میگفتن که دلتون قرص! خدا با شماست. این پرچمهای زمین گذاشته‌ی خودتون رو با افتخار بردارین تا چشم دشمن کور بشه! ❣ دوست دارم بگم که عده‌ای ترکش های گلوله هارو به جون خریدن، شما هم طعنه‌ها رو به جون بخرید اما پرچم‌ها رو زمین نذارین!✨] منبع :کتاب ستاره ها چیدنی نیستند📚 ‎‌🍁࿐༅ eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب 🇮🇷
#بخش_دوم #نقش_زنان_درشکل_گیری_انقلاب_اسلامی_ایران #شهیده_انقلاب ✔️در طول به وقوع پیوستن این انقلاب🇮
جایگاه زنان پس از پیروزی انقلاب ♦️ قطعاً میزان نقش و مشارکت زنان در جامعه، تا حد زیادی بستگی به نگرش و برخورد جامعه با زنان داره. 🔷 قبل از انقلاب نگرش جامعه به زن اینطور بود که زنان باید همه وقتشون رو تو منزل بگذرونن و نگرش علماء به زن سنتی بود و تاکید به خونه نشینی زن ها میکردن. 🔶 ولی با اومدن امام و برپایی نهضت اسلامی نگرش ها به زن متفاوت شد . 👌درواقع میشه گفت یکی از مهم ترین تحولات صورت گرفته بعد انقلاب نقش و حضور فعال بانوان در عرصه های مختلف بود. ♦️رهبر انقلاب با نگرشی روشن بینانه حضور زنان👩‍🔬 در جامعه و مبارزه اونها رو لازم دونستن. و در سخنرانی هاشون به این مسئله پرداختند که: 《نهضت اسلامی به برکت اسلام چنان تحولی در نفوس زن و مرد جامعه به وجود آورده که ره صد ساله را یک شبه طی نموده است. و شما ملت شریف دیدید که زنهای محترم متعهد ایران، پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را در هم شکستن و ما همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم.》 🔖 انقلاب روشنگری زیادی به همراه خودش داشت و تونست زمینه رو برای حضور زن در جامعه فراهم کنه.😊 📚منبع: http://www.imam-khomeini.ir 🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از KHAMENEI.IR
⚙️ | مروری بر سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در جمع اقشار مختلف مردم. ۱۴۰۴/۱/۱ 💠درباره نگاه معنوی ایرانیان در عید نوروز ◀️امسال نوروز و آغاز سال به خاطر تقارن با ایام و لیالی متبرک، ✨حال و هوای معنوی بیشتری پیدا کرده 👌البته در همه‌ سالها هم ایرانیان در عید نوروز 📌نگاهشان، نگاه معنوی و همراه با توسّل و توجه به حضرت احدیت است ❇️لذا سال تحویل را همیشه با دعا آغاز میکنیم ❇️در عید نوروز... اغلب به مراکز متبرک سفر میکنند 🔰خدا را باید سپاسگزار بود که با وجود تبلیغات سمی دشمنان 🔸ملت ما به معنویت... نزدیک‌تر شده‌اند ♦️امیرالمؤمنین ✅قله‌ عدالت، تقوا و گذشت است 🔺در طول تاریخ ♦️امسال فعالان عرصه‌ فرهنگی 📖به مطالعه‌ و آموزش نهج‌البلاغه توجه ویژه داشته باشند 💠درباره تأثیر دعا و توسل در سرنوشت ملت‌ها 👈در این شبها فرصت دعا و تضرع را از دست ندهید 🤲میتوانید با یک توجه، یک دعا، یک اخلاص ♻️سرنوشت زندگی خودتان بلکه سرنوشت زندگی یک ملت را تغییر بدهید ❇️دعای شما از سوی خدای متعال شنیده و پاسخ داده میشود ⚠️در صورتی که خودمان موانعی ایجاد نکنیم 💎دعا وسیله‌ موفقیت است، ⭕️نه‌فقط در مسائل اخروی ✔️حتی برای دنیایتان ✔️زندگی شخصی‌تان ✔️مبارزات بزرگ، در کارهای عظیم ☑️پیغمبران خدا، در مشکلات بزرگشان، متوسل میشدند و دعا میکردند 🔖توجه به استعانت الهی و صبر در حوادث و سختی‌ها برای جبهه حق ◀️در مبارزه‌ حق و باطل، پیروزی با حق است ♦️امّا جبهه‌ حق هزینه میدهد 📌در جنگ هشت‌ساله در دفاع مقدس ✅همه‌ دنیا قبول کردند که ایران بر طرف مقابل پیروز شد 🔻اما خب ما در این پیروزی ❇️همت‌ها ❇️باکری‌ها ❇️خرازی‌ها ❇️چمران‌ها ♦️از دست دادیم؛ 🔺اینها خسارت است، ⏪لکن در راه پیروزی نهایی است 🔺در حوادث۱۴۰۳ شخصیت‌های ارزنده‌ ایرانی و لبنانی از دست ما رفتند؛ ⭕️اینها مصیبت بود برای ما، مثل قضیه‌ موسی 👈 فرعونیان با ذلت تمام در آب غرق شدند 🔍به این چشم نگاه کنید به حوادثی که پیش می‌آید 🔺نه‌فقط در زمینه‌ مبارزه 🔰از خدای متعال کمک بخواهید و صبر کنید 👌شک نکنید سرانجام این ایستادگی‌ها، شکست دشمنان است، 🔺شکست رژیم خبیث فاسدِ فاسق صهیونیستی است 💠درباره آشکار شدن قدرت معنوی ملت ایران در حوادث تلخ سال ۱۴۰۳ ⏪نمایش عظیم حضور مردم در: 📌تشییع جنازه‌ رئیس‌جمهور محبوبشان 📌نماز جمعه‌ نصر 📌انتخابات ریاست جمهوری 📌راه‌پیمایی ۲۲ بهمن 👆همه اینها در حالی بود که 💢مشکلات اقتصادی هم مردم را احاطه کرده بود 📍دشمنان نظام به کوری چشمشان دیدند که ❤️ملت ایران به نظام جمهوری اسلامی علاقه‌مند است ➕در میدان عمران و پیشرفت هم 👌انصافاً دست‌کم مردم، کم نگذاشتند ♦️البته ما قانع نیستیم؛ 📌کارهای زیادی هست که باید انجام بگیرد ✅یکی از آنها را من شعار امسال قرار دادم 💠درباره شعار سال؛ «سرمایه‌گذاری برای تولید» 🔹تولید یکی از کلیدهای اصلی بهبود اقتصاد کشور و معیشت مردم است 📌منتها تولید احتیاج پیدا میکند به سرمایه‌گذاری 🔻سرمایه‌گذاری مردم خودمان؛ 💳همین نقدینگی‌ای که در اختیار مردم است، 💵که بعضی‌ها صرف میکنند... در راه سکّه، زمین، مسکن، ارز ⚙️همین اگر صرف سرمایه‌گذاری بشود برای تولید، ✅کشور پیشرفت خواهد کرد ◀️سرمایه‌های کوچک تا سرمایه‌های بزرگ؛ 🔻وظیفه مردم برای تحقق شعار سال: 👈هر کس میتواند، پولی دارد، امکانی دارد 📌برای اینکه یک تولیدی، ولو کوچک، به وجود بیاورد، ✅این کار را بکند 🔻وظیفه دولت: 📌آماده‌سازی زمینه‌ها 🔖الزامات تحقق شعار سال ◀️امنیت سرمایه‌گذاری ◀️ثبات قوانین و مقررات ◀️کوتاه شدن فرایند سرمایه‌گذاری ◀️مراقبت دولت نسبت به مسئله واردات کالای مشابه تولید داخلی ◀️معرفی فرصتهای سرمایه‌گذاری و شغلی به مردم ◀️حرکت مسئولان از کارهای صرفاً حمایتی به کارهای ریشه‌ای ◀️توجیه مردم و کمک به دولت در این زمینه، توسط افراد مطلع از مسائل اقتصاد 💠نکاتی در زمینه مسائل سیاسی روز 🔻آمریکایی‌ها بدانند که در مواجهه‌ با ایران ❌هرگز با تهدید به جایی نخواهند رسید 👆آنها و غیرِ آنها بدانند که اگر خباثتی نسبت به ملت ایران انجام بدهند، 💢سیلی سخت خواهند خورد ❌یک اشتباه بزرگی سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی میکنند 📍اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ 🚨به آنها اهانت میکنند! 👈ملت یمن و مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ 🔹جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد ❌امروز خباثتهای رژیم بی‌رحم صهیونی ✊دل بسیاری از ملتهای غیر مسلمان را به درد آورده 🛡جمهوری اسلامی هم در مقابل این زورگویی‌ها محکم ایستاده 👇البته تهدید میکنند؛ 📌بدانند ما هیچ وقت شروع‌کننده‌ برخورد و درگیری نبودیم، 🔺اما اگر چنانچه کسی خباثت کند و شروع کند، 👈 سیلی‌های سختی خواهد خورد 🍀پروردگارا! این سال را برای ملت ایران و ملتهای مسلمان، سال مبارکی قرار بده 💻 Farsi.Khamenei.ir
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 بانوان آسمانی 🎬: مرضیه حدیدچی دباغ: آخر شما زنها رو چه به مبارزه ؟! برید خونه بچه داری تون رو بکنید ، تو که هشت تا بچه داری ، برو بچسب به شوهر و بچه هات ، در افتادن با شاه مملکت به شما چه ؟ سرباز اینها را زیر لب می گفت و دست و پاهای زن جوان ۳۴ ساله را به صندلی می بست ... در همین حین صدای مأمور ساواک بلند شد : دوساعته داری چه میکنی؟ زودتر اون کلاه فلزی را روی روسرش بگذار و وصلش کن به برق... سرباز نگاهی دیگر به چهرهٔ زجر کشیدهٔ زن انداخت ،چشمی گفت ،کلاه را بر سر زن گذاشت ،سیم برق را به کلاه وصل کرد و با اشاره بازجو به بیرون رفت. مأمور ساواک همانطور که شلاق را برکف دستش میزد ، جلوتر آمد ،شلاق را بالا برد و محکم بر روی پاهای زن فرود آورد و با صدایی بلند فریاد زد: خانم مرضیه حدیدچی دباغ، فرزند علی پاشا حدیدچی و همسرِ محمدحسن دباغ که گویا درس از شوهرت میگیری ،شنیدم اونم از همین خرابکاراست، شنیده ام شوهرت شده مراد و تو هم مرید ایشان و‌ پا ،جای پای او میگذاری، دوباره گذر شما به اینجا افتاد، خودت خوب منو می‌شناسی که چقدر بی رحمم اینبار مثل دفعه قبل نیست هااا، اون دفعه چون همه فکر کردند داری واقعا می‌میری آزادت کردند ، اما مثل اینکه دوستانت به زندگیت خیلی علاقه داشتند ،بردند بستریت کردند و عملت کردند و جونت را خریدند، اما اینبار یا اعتراف می کنی یا می‌کشمت.... بگو از کی خط میگیری؟ ارتباطت با خمینی چطوریه؟ اعلامیه ها را از کجا میاری؟ نکنه از تو همون حوزه ای که درس خوندی به دستت میرسه هااا؟؟ زن خیره به نقطه ای کور روی دیوار سیاه زندان ،هیچ عکس العملی نشان نمی‌داد. نه فحش های ساواکی و نه ضربات شلاقش ، هیچ کدام زبان او را باز نکرد. باز جو که از مقاومت زن پیش رویش به ستوه آمده بود، مثل گرگی زخمی به طرف زن آمد و همزمان با خاموش کردن سیگارش پشت دست زن ، جریان الکتریسیته را وصل کرد و ولتاژ آن را کم و زیاد می کرد ، تمام بدن زن می‌لرزید. چشمانش سیاهی می‌رفت و انگار پیش چشمش هشت فرزندش ،رژه می رفتند ،او باید تحمل میکرد بالاخره این سالها هم میگذرد ، نور امیدی در دلش بود که انگار نوید آینده ای زیبا را میداد. دوباره و دوباره ولتاژ برق را کم و زیاد کرد، درد تا مغز استخوان زن می پیچید ، زن با خود می‌گفت : نکند این بلاها را هم به سر دخترم رضوانه آورده باشند؟! بغض گلویش را فرو داد و اینبار صدای از ته حلق زن بیرون آمد. بازجو لبخند کریهی بر لب نشاند و گوشش را به دهان زن نزدیک کرد و صدایی ضعیف شنید که میگوید:یا زینب... بازجو عصبانی شد ولتاژ برق را زیاد کرد و همزمان با شلاق به جان او افتاد و مرضیه بیهوش شدو همراه صندلی بر زمین افتاد. باز امیدی به زندگی اش نبود ، پس ساواک تصمیم گرفتند او را آزاد کنند که اگر زنده ماند با تحت نظر گرفتن او به هستهٔ اصلی تشکیلاتشان دست پیدا کنند. مرضیه از زندان مخوف ساواک برای دومین بار آزاد شد ، تعلل جایز نبود باید به خارج از کشور می‌رفت ، تا هم جانش در امان باشد و هم آموزش ببیند . سال پنجاه و سه است و مرضیه به دور از خانواده درآن سوی مرزهای ایران، جایی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزش های نظامی و چریکی میبیند، در گروهی عضو است که زیر نظر محمد منتظری ست و این زن یکی از اعجوبه های این گروه هست تا جایی که مأموریت های سخت به او میدهند و مرضیه هر زمان در یکی از کشورهای اروپایی ست گاهی در عربستان و گاهی انگلیس و فرانسه و گاهی هم در عراق به سر میبرد ،اما هرجا که هست همقدم با مبارزین آزادی‌خواه گام برمی‌دارد تا اینکه در سال پنجاه و هفت به او خبری میدهند...خبر می‌دهند که خبری در راه است... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی ✿✾📚•°‎✿‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
🔻معرفی برنامه آفتابگردون توسط استاد راجی و یک هشدار‼️ 🛑 اگر تجربه‌های شخصی دختران از مبارزه با حجاب منتشر می‌شود، چرا ما تجربه مقابل آن را منتشر نمی کنیم؟
بانوان آسمانی 🎬: پروین اعتصامی: خدمتکارهای منزل یوسف اعتصامی ،نماینده سابق مردم تبریز در مجلس شورای ملی در گوش هم چیزی پچ‌پچ می کردند، یکی از قاصدی که دیده بود می‌گفت و آن دیگری گمان می‌کرد دوباره پیکی از فضل الله اعتصامی ، داماد سابق خانواده آمده که کلفت سوم آرام گفت : این محال است آخر اگر قرار بود خانم دوباره برگردد که هنوز دوماه از ازدواجش نگذشته ، منزل شوهرش در کرمانشاه را ترک نمی کرد و دوباره راهی تهران نمیشد و بعد هم طلاق نمی گرفت، اصلا افکار و اعتقادات فضل الله با پروین نمی خواند ، او رئیس شهربانی کرمانشاه بود و این یکی شاعر ،مسلم است که با هم نمی سازند. خدمتکاری دیگر پشت دربی که پروین خانم با پدرش مشغول گفتگو بود ، گوش ایستاده بود تا خبرها را کسب کند و به دیگران برساند. یوسف خان می‌گفت : دخترم، قاصد شاه داخل اتاق مجاور است ، چه جوابی به او‌می دهید؟ پروین نیشخندی زد و گفت: قاصد شاه؟ پیغامش چه هست؟ یوسف اعتصامی از روی صندلی برخواست و همانطور که با قدم های آرام طول اتاق را می‌پیمود گفت : رضا شاه نشان علمی درجه سه برایت فرستاده و تقاضایی هم دارد، گویا می خواهد بانو رخشنده اعتصامی یا به روایت خودت و نامی که بر خود نهاده ای ، پروین اعتصامی به ملکه دربار درس دهد.. پروین خیره به گل‌های قالی ریز قالی آهی کشید و گفت : پدر تو خود،بهتر از من ،پروین را می‌شناسی ،آخر من دختر یکی یکدانه شما هستم و این طبع شعر هم میراثی ست که از شما به من رسیده و طبق تربیت و تعلیم شما رشد کردم، به نظرت، جواب من چی هست؟ یوسف خان روبروی دخترش ایستاد و گفت : می دانم چه خواهی گفت ، می خواهم از زبان خودت بشنوم. پروین دست پدر را در دست گرفت و گفت : من سبک مناظره را انتخاب کردم و از وقایع جامعه مطالب را می‌گرفتم و در قالب مناظره بین دو شئ یا دو جاندار می نوشتم تا روشنگری کنم و به نظرم این یک نوع مبارزه با ظلم هایی ست که توسط سردمداران بر سر ملت بیچاره می ریزد، پس منی که خود، با عملکرد دربار مخالفم نمی توانم به ملکه دربار درس دهم، پس تقاضای شاه را رد می کنم و آن نشان علمی هم پس می‌فرستم. یوسف اعتصامی لبخندی زد و به فکر فرو رفت او یاد جشن فارغ التحصیلی پروین افتاد، آن روز که در خرداد۱۳۰۳بود در مدرسه آمریکایی«ایران کلیسا» دخترش درخشید. پروین در آن جشن دربارهٔ بی‌سوادی و بی‌خبری زنان ایران حرف زد.در قسمتی از سخنرانی اش که به «اعلامیه زن و تاریخ» معروف شد، گفت: «داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گستردهٔ معرفت مستفید نماید. ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمهٔ آن زینت‌افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتهٔ خود می‌دود و به دیدار شاهد نیکبختی می‌شتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاه‌ها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمهٔ اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتهٔ اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بال‌گشایی خواهد کرد.» یوسف خان با یاد آوری آن سخنان زیر لب گفت : بی شک تو پروینی هستی که در آسمان ادبیات می درخشی... ادامه دارد.. 📝ط_حسینی ✿✾📚•°‎✿‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
بانوان آسمانی 🎬: شهیده ناهید فاتحی کرجو: محمد فاتحی همانطور که دست هایش را پشت سرش قفل کرده بود ، مدام طول و عرض اتاق را می پیمود و حرفهای این مرد روستایی در ذهنش اکو می شد : ضد انقلاب ها(گروه کومله) ، مدتی ست دختری را با دست های بسته و سری تراشیده در بین روستاهای کردستان می چرخانند و به همه میگویند این زن «جاسوس خمینی» است. آن مرد میگوید : بارها و بارها دیدم که این دختر را شکنجه های سخت می دادند و به او می گفتند به خمینی توهین کن، تا آزادت کنیم، اما آن دختر لب باز نمی کرد. محمد فاتحی با خود گفت : بی شک این دختر، ناهید من است در همین حین صدای هق هق سیده زینب، مادر ناهید بلند شد و گفت: یعنی یک مرد داخل این روستاها پیدا نمیشده که دختر مظلوم من را نجات بدهد؟ بعد جلوتر میاید و خودش را روی پاهای شوهرش می اندازد و میگوید: یک کاری کن مرد....تو که عمری را داخل ژاندارمری سر کردی....من دخترم را از تو می خواهم. مرد روستایی که حال دگرگون این مادر زجر کشیده را می بیند، با لحنی خفه می گوید: آنها خیلی بی رحم هستند، محال است کسی بر علیه شان حرفی بزند و یا اقدامی کند و جان سالم به در ببرد و بعد با حالت سؤالی رو به پدر خانواده می گوید: آخر چطور این دختر در چنگ اون بی دین های نامسلمان گرفتار شد؟ محمد آه کوتاهی کشید و گفت: اول زمستان بود که ناهید بیمار میشود، می خواهد درمانگاه سنندج برای دوا و دکتربرود، اما رفتن همان و برگشتنی در کارش نبود. بعد که دیر کرد، همه جا را دنبالش زیر و رو کردیم و متوجه شدیم که ناهید اصلا به درمانگاه نرسیده، انگار بین راه چندین مرد دوره اش میکنند و دخترم را سوار مینی بوس میکنند و میبرند... این پدر رنج کشیده صدایش را آرام تر می‌کند و میگوید: اینان دین و ایمان ندارند، چه من که اهل سنت هستم و چه همسرم سیده زینب که شیعه هست، آنها را به مسلمانی قبول نداریم، آخر کدام مسلمان میاید همچین کاری بکند؟! مگر گناه دختر من چی بود؟ یه انقلاب شد، خوب ناهید هم که خدا را شکر تربیت صحیحی داشت جذب انقلاب اسلامی شد و توی بسیج و سپاه فعالیت های خدا پسندانه میکرد . تمام هدفش خدمت به خلق خدا بود اما انگار حزب کومله و ضد انقلاب دل خوشی از ناهید و امثال ناهید نداشتند صدای گریه سیده زینب بلند و بلندتر میشد، او یاد قرآن خواندن و عبادات بی غل و غش دخترش ناهید افتاده بود، اما برای نجاتش نمی توانست کاری کند. و سرانجام يازده ماه از ربوده شدن ناهید فاتحی کرجو که نوجوانی ۱۷ساله بود، مي گذشت كه پيكر بي جان و مجروح و كبود او را با سري شكسته و تراشيده در سنگلاخ هاي اطراف روستاي هشميز پيدا كردند. روايت ديگر حاکيست که اشرارو ضد انقلاب ها، برای وادار کردن ناهيد به توهين نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند. وقتي جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسيار بي تابي مي كرد و چندين بار از هوش رفت. پيكر آغشته به خون ناهيد اگر چه ديگر صدايي براي فرياد زدن و جاني براي فدا كردن در راه انقلاب نداشت اما كتابي مصور از ددمنشي ضد انقلاب بود. زنان سنندجي با ديدن آثار شكنجه بر بدن ناهيد و سر شكسته و تراشيده اش، به ماهيت اصلي ضد انقلاب، بيش از بيش پي برده و با ايمان و بصيرتي بيشتر به مبارزه با آنان برخاستند. شرايط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهک­ها بر مردم، فشار زايدالوصفي که به خانواده شهيد رفته بود مادر شهيد را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پيكر شهيد ناهيد كرجو، شهيد مظلوم سنندجي را در قطعه شهداي انقلاب بهشت زهراي تهران دفن نمايند. روحش شاد و یادش گرامی 📝ط_حسینی 📚✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همسر شهید رئیسی: امروز فحشا کشور را با مشکلات جدی روبه‌رو کرده است! ‼️در بین زدوبندهای سیاسی، جایی برای مبارزه با فحشاء باقی نمانده! چاله جمعیتی تنها با حمایت از خانواده و حفظ خانواده، تنها با تقویت عفت و غیرت میسور است. از کانال داداش کوچیکه ✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
بانوان آسمانی 🎬: سکینه حورسی: بحث داغی در خانواده در گرفته بود ، بحث در رابطه با فساد شاه و دربار شاهنشاهی بود و رهبری امام خمینی ، انگار نفحات انقلابی روحبخش به مشام می‌رسید. هرکس حرفی میزد ، اما میدان دار اصلی پدر خانواده بود، پدری که بدون ترس از دست دادن کارش راجع به حق و حقیقت حرف میزد و راه درست را به فرزندانش نشان میداد ،به طوریکه هر کدام از بچه ها در نوع خود انقلابیی بی نظیر بود. بچه ها در مدرسه فعالیت میکردند . خانواده حورسی با قالب انقلاب رشد کرده بودند و مبارزه سرلوحه تک‌تکشان اعمالشان بود، خواهر دوم را تعقیب می‌کردند برادر اول دل به میدان میزد، برادر سوم دستگیر می‌شد خواهر اول مبارزه می‌کرد و همینطور تمام این عزیزان اعم از خواهر و برادر در یک راستا حرکت می‌کردند و هرکدام به شکلی رسالتش را انجام میداد. سکینه حورسی در چنین خانواده ای قد کشید ، انقلاب شد و رگبارطوفان جنگ بر سر مردم باریدن گرفت و اولین ترکش هایش بر جان مردم خرمشهر و آبادان نشست. این خانواده در برابر تجاوز بیگانگان قد علم کردند و سکینه در بین شیرزنان خرمشهر جور دیگری میدرخشید به طوری که در نبرد ۴۵ روزه خرمشهر، دوشادوش مردان سرزمینش جنگید. زنان و دختران شهر را دور خود جمع می کرد و آنان را فرماندهی و راهبری می نمود و عجیب اینکه حرف حقش روی اطرافیان مؤثر بود. زمانی که خرمشهر سقوط کرد ،سکینه حورسی به آبادان رفت و در محله «کوت شیخ» که فاصله چندانی با خرمشهر نداشت ساکن شد. این شیرزن بیشهٔ ایران در روزهایی که باران بی امان تیر و ترکش از همه طرف می بارید با سید عبدالرسول بحرالعلوم ازدواج کرد و در هیاهوی جنگ و میدان خوف و خطر، بچه دار شد و حس شیرین مادر شدن بر جانش نشست. سکینه در هشت سال جنگ تحمیلی هیچ گاه خرمشهر را ترک نکرد و اسوه ای شد برای زنان کشورش... با حملات شیمیایی کشور بعثی ،ایشان در زمرهٔ جانبازان شیمیایی قرار گرفت و از ناحیهٔ ریه آسیب دید و بعد از اتمام جنگ ، وقتی سختی های درمان همشهریانش را که در این جنگ، شیمیایی شده بودند . میدید و شاهد بود برای مداوا باید به شهرهای بزرگی مثل تهران و...مراجعه کنند ، پس برآن شد تا کاری کند اندکی درد آنان التیام یابد او و همسرش و چند نفر از اعضای خانواده اش با کمک خیرین ، کلینیک مخصوص درمان جانبازان شیمیایی خرمشهر را، راه اندازی نمودند. پس از شیوع بیماری کرونا ، سکینه حورسی به این بیماری منحوس گرفتار شد و به خاطر یادگاری زمان جنگ و ریه های که توسط مواد شیمیایی بیمار شده بود ،در تاریخ پنجم تیر ۱۴۰۰ ،جرعه ای از جام شهادت نوش جان کرد و آسمانی شد. 📝ط_حسینی 📚✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
هدایت شده از سراب نما
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنگ با اسلام به خاطر تروریسم نیست. بلکه به خاطر مقاومتش در برابر فساد است... ✍نکات قابل تاملی در این کلیپ به صورت در گوشی دارد بیان می شود... [در لا به لای نکات بسیار مهم، مبارزه اسلام با فساد و فحشا خیلی جالب توجه هست... واقعا چرا دنیای غرب اینهمه اصرار دارد که سبک زندگی خودش را در کشورهای دیگر تحمیل کند؟ واقعا سوال مهمی است. چرا میلیون ها دلار هزینه می کند تا مثلا فلان دختر خانم در کشور ما اول فوکول بگذارد و بعدا روسری بردارد و آرام آرام بگوید حرف هایی را که نظام خانوادگی را تحت الشعاع قرار می دهد و به ناکجاآباد می انجامد... ] خوب است قدری به آن فکر کنیم. واقعا چرا؟ به کانال ما بپیوندید 👇 @sarab_nama
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا انتظار نداشتم یه مداح عراقی بین عراقیا، همچین شعری درباره «سحر امامی» بخونه !! 🤩 - با اشاره انگشتش بمب را به مبارزه طلبید ☝️🏻 - او هم یکی از اهالیِ کربلای حسین است 🕌 پ.ن: شیرزن چه آبرویی به کشورت دادی!! - ام البـــنین فقـــط پســر ندارد - او مــادر شیــران روزگار است 💐 برای همه بفرست | | | | ‎‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
[عالم بزرگ روشن فکر ما، دکتر بهشتی رحمت الله علیه هم میگه: "چادر پرچم مبارزه با تهاجم فرهنگی است" خیلی دلم میخواست صدای من به همه‌ی چادری‌ها میرسید و به اونها میگفتم که تحت هیچ شرایطی چادر رو از خودشون جدا نکنن چون بعضی‌ها در مکانهای خاص مثل دانشگاه، مهمونی یا مسافرت، چادر رو کنار میذارن. دوست دارم به چادری هایی که چادر رو به دلایل مختلف کنار گذاشتن، میگفتن که دلتون قرص! خدا با شماست. این پرچمهای زمین گذاشته‌ی خودتون رو با افتخار بردارین تا چشم دشمن کور بشه! دوست دارم بگم که عده‌ای ترکش های گلوله هارو به جون خریدن، شما هم طعنه‌ها رو به جون بخرید اما پرچم‌ها رو زمین نذارین!✨] : ستاره ها چیدنی نیستند📚