eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
دانشگاه حجاب
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_هشتم از پله ها داشتیم می‌رفتیم بالا فرزانه دستم رو محکم گرفت و
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح فرزانه یک آن کنترل خودش رو از دست داد وگفت: برای رسیدن به بهشت! مگه برای رسیدن به بهشت،راه درست نیست مگه مسیر مشخص نشده بود شما از چنین راهی رفتین؟! خانوم مائده که کمی از تندی صحبت فرزانه جا خورد! گفت: بهر حال هر آدمی توی زندگیش دچار اشتباه یا بهتر بگم درک درست از مسائل نداشتن میشه و من هم از این قضیه مستثنا نیستم.... من گفتم: بله گاهی انسان دچار خطا میشه ولی هر خطایی مستلزم برگشت نیست گاهی انسان با یک خطا تا قهقرا فرو میره... خانوم مائده نگاهی به قاب عکس روی دیوار کرد و در حالی که سرش رو انداخت پایین گفت: بله بعضی فرصت ها که از دست بره دیگه قابل برگشت نیست... و دوباره سکوت کرد... هر بار سکوت کردنش نشان از خاطره ی تلخی میداد که دلش نمی خواست به خاطر بیاره.... ولی چاره ایی نبود باید مصاحبه رو ادامه میدادم گفتم: کمی از تفکرات گروه دوستانتون برامون بگید... گفت: مقتضای دوره نوجوانی شور و احساسه و ما با منطقمون از این شور و احساس استفاده میکردیم گُذشت توی بچه ها موج میزد واقعا همشون اهل فداکاری بودند در اون دوره از زندگی این رو خوب درک کرده بودیم برای رسیدن به بهشت باید روی خودمون و تفکراتمون کار کنیم تقریبا اطرافیانمون کاملا متوجه تغییر در رفتار ما شده بودن .... فضای صمیمی و پر نشاطی بود اما غافل از این بودیم که تفکراتمون به صورت تک بعدی داره شکل می گیره .... پرسیدم یعنی چی تک بعدی؟؟؟ گفت : خودمونی بگم یادمون رفته بود ما دختریم ... هنوز حرفش تموم نشده بود آیفون زنگ خورد... فرزانه هراسان پرسید منتظر کسی بودید؟؟؟ خانم مائده گفت: نه منتظر کسی نبودم! ببخشید تا شما چاییتون رو بخورید من برم در را باز کنم برمیگردم خدمتتون... بعد از اینکه از اتاق رفت بیرون، فرزانه مضطرب گفت: وای دو تا دختر تنها تو خونه ی یه داعشی یا خدا خودش رحم کنه ... بعد از داخل کیفش اسپریی آورد بیرون، زیر چادر محکم گرفت دستش... منم استرس گرفتم گفتم: فرزانه این چیه آوردی بیرون؟ گفت: اسپریه گاز فلفله! بعد در کیفش رو باز کرد و داخل کیفش رو نشون داد....گفتم: چاقو! چاقو برا چی همرات آوردی دختر! مگه بار اولت میای مصاحبه بگیری؟ همون‌طور که اضطراب داشت گفت: بالاخره داریم با یه مجاهد مصاحبه می کنیم شاید لازم بشه ... بهت زده داشتم نگاش میکردم! یه لحظه به خودم اومدم گفتم فرزانه چرا همه چی رو بهم می بافی؟ آقای جلالی هماهنگ کرده می دونه ما اینجایم این کارا چیه می کنی؟ در حین بحث با هم بودیم که صدای یه آقایی رو شنیدیم ... داشت با خانم مائده بحث میکرد می گفت: من کاری بهشون ندارم .... نفس تو سینه هر دوتامون حبس شد... دیگه نمی تونستیم حرف بزنیم فقط با نگاه‌های مبهم به در خیره شدیم... فرزانه با یک دستش دست من رو محکم گرفته بود و با اون دستش اسپریه گازفلفل! از شدت استرس تمام بدنش مثل بید می لرزید...البته حال منم دست کمی از اون نداشت... همینطور که مضطرب نشسته بودیم که صدای یاالله ... یاالله... یک مرد از توی پله ها بلند شد... 📚 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭😭 *ما گوشت خوک نخورده بی غیرت شدیم⁉️🔥* *ما شراب نخورده بی غیرت شدیم⁉️* *تا حالا هر چی سیلی به مهدی (عج) زدیم بسه🥺* *مردم ‼️* *اینقدر مشت، مشت نمک به........ نکنید😭* 🎵*استاد مهدی دانشمند* 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸*تعریف و تمثیل بسیار جالب حجاب توسط یک دختربچه مسلمان خارجی انگلیسی زبان.*🧕 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
مهربان خدایمـــــ💕 از تو میخواهمـ چادر مرا آنچنان با چادر خاڪے جده‌ے ساداتـــــــ پیوند زنے ڪہ تا جان به تن دارم نه حیا از چادرم جدا شود و نه چادر از سرم ... 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌱\°• ما ،در خانه‌ی ســــلطان سر و سامان داریم هر چه داریم ز آقـــ💚ـــای خراسان داریم ………………………………………………… https://www.farsnews.ir/my/c/144079 🔰لطفا وارد لینک بالا بشید و از کمپین برخورد قاطعانه با عوامل سازنده فیلم هتاک عنکبوت مقدس حمایت کنید👆 ………………………………………………… 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_نهم فرزانه یک آن کنترل خودش رو از دست داد وگفت: برای رسیدن به ب
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح رنگ صورت فرزانه عین گچ سفید شده بود... ازصدای پاها معلوم بود چند نفر دارن بالا میان... در اتاق پذیرایی باز بود اولین مرد از جلوی در رد شد ... دومی... سومی.... فرزانه گفت چه خاکی تو سرمون کنیم؟؟ من هم مستاصل گفتم الان زنگ میزنم جلالی... فرزانه گفت تا جلالی بیاد... اشک از گوشه چشمش سرازیر شد روی گونه هاش... توی دلم گفتم خدایا ما دختریم... خدایا تورو به حضرت زهرا ... به اون لحظه توی کوچه.... خدایا بلایی سرمون نیاد... اشک روی صورتم چکید روی کاغذها... تو اون لحظات زجر آور که داشتیم به تمام هویتمون فکر میکردیم از استرس و ترس فقط نگاه های خیس بود که بین من و فرزانه رد و بدل می شد... بعد از چند لحظه فرزانه چاقو را از توی کیفش در آورد بیرون... گفت: به مولا بیان داخل با همین چاقو میکشمشون!!! بعد گریه اش شدت گرفت و گفت اگه نتونم خودمو میکشم... منم در حالی که اشک میریختم با سر کارش رو تأیید کردم... با این حرف فرزانه یاد شهیده معصومه آرامش افتادم... دختری که سال ۶۹ برای حفظ عفت و حیا حاضر شد بدنش تکه تکه بشه ولی عفت و تقواش را نفروشه ... خدایا...خودت مواظب ما باش... با توجه به مکانی که بودیم و افرادی که اونجا بودن همه چی توی اون شرایط طوری بود که خطر و کامل احساس می کردیم... گاهی زمان فقط چند دقیقه است ولی انگار قرار نیست تموم بشه چه لحظات سختی برای من و فرزانه می گذشت... بعد از چنددقیقه خانم مائده اومد داخل اتاق، نفس نفس میزد... بریده بریده گفت:ببخشید معطل شدید... فرزانه در حالی که اشک‌های صورتش رو پاک میکرد گفت: خانم اینجا چه خبر؟! خانم مائده که تازه متوجه چهره های ما شده بود گفت: مشکلی پیش اومده؟ اتفاقی افتاده؟؟ فرزانه گفت ما از شما باید بپرسیم! این آقایون اینجا چکار میکنن؟؟ من ادامه دادم گفتم :خانم ما مثلاً اومدیم برای مصاحبه این چه وضعیه؟! خانم مائده در حالی که داشت در اتاق رو می بست گفت: الان براتون توضیح میدم.... در اتاق که بسته شد فرزانه همون‌طور که لبش رو می گزید نگاه ملتمسانه ایی به من کرد... معترضانه به سمت خانم مائده رفتم و گفتم: چرا در رو می بندید؟؟! داشتم میرفتم در رو باز کنم که یک دفعه صدای یک چیز مهیبی اومد...خانم مائده محکم دستش رو زد به صورتش و گفت یا حضرت محمد... 📚@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درکی از این بهشت ندارند ناکسان🕊 چون تار عنکبوت گرفته است قلبشان🕊 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
27.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این هم نمونه ای از فعالیت خواهران شیراز ☺️😊 (چهارشنبه طلایی شیراز) در نمایشگاه کتاب تهران🌷 این کلیپ نشان می دهد می شود کار کرد🌷🌷🌷 حتی اگر در تهران !! باشید!!! حتی اگر زمان بسیار کمی برای تبلیغ داشته باشید ! نشان می دهد می شود اگر زنان ما بخواهند رزمنده جبهه جنگ نرم باشند و جبهه را رها نکنند و بی خیال نباشند و وا داده و رها کننده جامعه زنان و دختران ایران عزیز نشوند 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
⭕️ فیروزه شجاعی را میشناسی؟! او مادر شهید یوسف داورپناه است. منافقین سر یوسف را بریدند، شکمش را پاره کردند و جگر یوسف را بیرون کشیدند و بدنش را قطعه قطعه کردند و این مادر را همراه با پیکر شهیدش حبس کردند. سلبریتی نیست، نخل طلایی و اسکار هم نگرفت ولی این زن قهرمان زندگی ماست.... 👤 دُهدَر انشان 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
MiladHazratMasoumeh1396[04].mp3
8.03M
💠 یا فاطمه شفیعه‌ی ما اشفعی لنا (سرود) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🌸 ویژه‌ولادت (سلام الله علیها) 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍 👉🏻 @f_v_7951 منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩 🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
؟ همه چی روزی شروع شد که خبر اومد یکی از آشنامون تازه از کما برگشته. میگفت همه فکر میکردن من یه جا خوابم ولی اصلا اینطور نبود؛ من نشسته بودم، راه میرفتم، و کلی چیزای باور نکردنی هم میدیدم... «فهمیدیم ایشون اون دنیا رو دیده بودن» ✨ میگفتن که من دیدم تو یه سالن پر از اتاق جدا شده، یه سمت با پوشش خوب و زیبا هستن، یه جا هم با یه پوشش خیلی بد و بی‌حجابی اونجان. من هر وقت زنم میومد میدیدم که با یه پوشش خیلی خوب اهل بهشتی داره میاد... 🍃 ایشون روی چادر و حجاب زیاد تاکید میکردن. اینجوری شد که یه دلم گفت چادری شو. 💖 من به مامان بابام نگفتم که دلم میخواد چادری شم اما بعد از نماز مغرب با حضرت زهرا حرف زدم. گفتم "شنیدم شما حرف‌های ما رو میشنوید و همچنین میدونید که من زیاد علاقه دارم چادری شم؛ همم اینکه یکی از دوستام چادری شده منم دلم میخواد چادری شم به عشق شما. قول میدم هر وقت بیرون رفتم چادر بزارم. حالا اگه میشه شما ی جور ی کاری کن که برام چادر بخرن، میترسم پولشو نداشته باشن و بگم و شرمنده شن." 🤲🏻 فرداش عمه‌ام خونه‌ی ما بود، اذان زد نمازمو خوندم و چادر نمازمو سر میکردم و خودمو نگاه میکردم. رفتم قسمت پذیرایی مامان و عمه حرف میزدن، واقعا خودمم نفهمیدم یهو بحثشون رسید به چادر و اینا مامانم گفت من چادر ملی دوست دارم بخرم اگه بخواد واسه مهشیدم میخرم!!! 😳 وای چیشد الان؟ مامانم از کجا فهمید؟! من که تو دلم با حضرت زهرا حرف میزدم!! 🤩 خلاصه کلی ذوق کرده بودم. مامانم میگفت: "ای کاش یکی میرفت مشهد اونجا بهتره چادراش. یه چند روز بعد فهمیدیم عموم اینا قراره برن مشهد! 🤯 به اونام گفتیمو خریدن. و من ۱۴۰۰/۱/۸ چادری شدم. 🤩🤩 بهترین عیدی که تا به اون موقع گرفته بودم، هدیه‌ی حضرت زهرا بود که دنیام عوض شد. اصلا فکرشو نمیکردم یه چادر باعث تغییر دنیام بشه، یه چادر باعث شه حس و حالم تغییر کنه، یه چادر باعث شه...... 😍😍 میدونی چیه رفیق! اگه چادری هستی حتما میفهمی چی میگم! اگرم نیستی اینو بدون؛ خیلیا هستن اگه دوباره به دنیا بیان، از همون بچگی چادر سر میکنن. 😎 چادری که بشی نه تنها ظاهرت حتی کل دنیات عوض میشه. باور کن. 🔸 ۱۵ساله از نوشهر ــــــــــــــــــــ ارسال خاطرات: @f_v_7951 🎓 @Hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
………………………………………… باغ حرم تو گلشن رضوان است 🍀🌸 قم جلوه ای از تجلی ایمان است 🌸🍀 بین حرم تو و امام هشتم 🍀🌸 بین الحرمین کشور ایران است ………………………………………………… 🌼 میلاد حضرت معصومه س و روز دختر بر همه دختران عفیف ایران زمین مبارک باد🌼 بسیااااار زیبا @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌻 دانشگاه حجابے‌هاے عزیز ڪلے محتواے جذاب و رایگان روز دختر و ولادت حضرت معصومه س براتون بارگزاری کردیمااااا😍😍😍 بفرمایید اینجا استفاده کنید👇👇👇 eitaa.com/joinchat/3536912486C6ad0729047
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ✅ الجزیره: 📍جنگ روسیه و اوکراین و افزایش میانگین تورم جهانی/پیش‌بینی‌ می‌شود قیمت گا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم 🔆 کارشناس ترکیه ای: بعد از انقلاب قلعه امریکا در منطقه فرو ریخت ایران تنها کشوری در منطقه است که امریکا نتونسته واردش بشه و این برای کشورهای سنی مایه خجالت و ذلته، ایران یکی از معدود کشورهاییه که اسراییل رو به رسمیت نشناخته و من بعنوان یک مسلمان و نه شیعه احساس غرور میکنم. 🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
♨️هزینه کردن هزاران دلار برای تبدیل شدن به سگ 🉐مرد ژاپنی که از زندگی عادی خودش خسته شده بود تصمیم گرفت یک لباس که شبیه یک سگ واقعی است سفارش بده و خودش را به شکل سگ دربیاره 💰این مرد برای این لباس ۱۵۰۰۰ دلار هزینه کرد و فیلم های خودش را در شکل و شمایل یک سگ به نمایش گذاشت 📌یعنی انقد به پوچی رسیدن و خودشون رو هم ردیف حیوانات می دونن که تصمیم می گیرن به شکل حیوانات دربیان و مثل حیوانات رفتار کنن 🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-10856275/Japanese-man-spends-12-500-ultra-realistic-dog-costume-live-like-animal.html 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_دهم رنگ صورت فرزانه عین گچ سفید شده بود... ازصدای پاها معلوم بو
🗣اعترافات یک زن از جهاد نکاح سه نفری از در اتاق پریدیم بیرون... اوه... اوه....چه وضعیتی!!! یخچال افتاده بود زمین و پاهای یکی از آقاها زیر یخچال مونده بود دو نفر دیگه داشتن تلاش میکردن بکشنش بیرون... خانم مائده هم مرتب میزد تو سرو صورت خودش می گفت رسول خوبی رسول... به هر بیچارگی بود یخچال رو از روی پای همون که رسول صداش میزدن برداشتن... داغون شده بود... فرزانه یه نگاهی به پای رسول کرد یه نگاهی به خانم مائده با شتاب گفت: خوب زنگ بزنید اورژانس و دوید سمت رسول رو کرد به خانم مائده گفت: من دوره کمک های اولیه رو گذروندم جعبه ی کمک های اولیه دارید؟ خانم مائده که کاملا هول کرده بود و پهنای صورت اشک می‌ریخت. رفت جعبه کمک های اولیه بیار ... فرزانه اومد پای رسول رو بررسی کنه که رسول چنان خودش رو عقب کشید نزدیک بود سرش بخوره به دیوار! در حالی که درد زیادی می کشید و تو خودش می پیچید گفت نیازی نیست دست نزنید الان اورژانس میرسه... فرزانه یه نگاه عصبانی بهش کرد و بلند شد اومد سمت من... دیدم اوضاع خیلی خرابه و نمی تونیم مصاحبه رو ادامه بدیم به خانم مائده گفتم پس با این وضعیت مصاحبه رو بذاریم برا یه وقته دیگه... با هق هق گفت: ببخشید من به داداشم گفتم امروز مهمون داریم نمی خواد این یخچال رو ببری تعمیر گاه! گفت: من کاری به مهمونا ندارم با دوستام اومدم یه لحظه می بریمش تموم ... همون‌طور اشک‌ می ریخت گفت اومد ثواب کنه کباب شد .... خدا حافظی کردیم و داشتیم بیرون میومدیم اورژانس هم همون موقع رسید...رسول رو گذاشتن رو برانکارد قبل از اینکه سوار ماشین بشه با همون حال خرابش گفت: ببخشید خانمها برنامه ی امروزتون خراب شد ... سوار ماشین شدیم فرزانه سرش رو گذاشت رو فرمون گفت عجب روزی بود ها... تر کیدیم... گفتم فرزانه :صحنه هایی امروز دیدم که هیچ وقت یادم نمیره !چه زجر روحی توی اتاق کشیدیم... واقعا چه جوری بعضی ها تونستن تن به جهاد نکاح بدن !!! فرزانه گفت:آره واقعا خیلی بد بود دفعه ی دیگه توی خونشون قرار مصاحبه نذاریا نصف عمر شدیم... بعد هم ادامه داد پسره رو دیدی عه!عه! یکی نیست بهش بگه تو که اینقد متعصبی جلو خواهرت رو می‌گرفتی که.... 📚 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا