#گزارش
#بینالملل
🧕حجاب خانم نخست وزیر برای ابراز همدردی با مسلمانان حادثه تروریستی نیوزلند
🔻"جاسیندا آردرن" نخست وزیر نیوزیلند در جریان رونمایی از بنای یادبود ۵۱ نمازگزار کشته شده در حمله تروریستی سال گذشته به دو مسجد النور و لینوود در شهر کرایستچرچ قول داد که در صورت بازگشت به دولت،قانون بیشتری را علیه سخنان نفرت انگیز وضع خواهد کرد.
🔻خانم "آردرن" در این مراسم به یاد حرکتی که سال گذشته به احترام خانواده مسلمانان کشته شده انجام داده بود بازهم با حجاب اسلامی ظاهر شد
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-8767089/Jacinda-Ardern-dons-hijab-unveils-memorial-plaque-Christchurch-terror-attack.html
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت دوم
بعد از یک هفته که در اتاق انتهای باغ حبس بودم، گوگو آمد در را باز کرد. گفته بود اینطور صدایش کنم. یک تکه نان جلویم انداخت و گفت😬:
- بخور
+نمیخوام
-تو هنوز آدم نشدی؟
+میخوام برم پیش مامانم
-چرا نمی فهمی دیگه نمیشه
+تو دروغگویی گفته بودی میبریم خونه مون ولی آوردی زندانیم کردی
-تقصیرخودته اگه فرار نمیکردی...
+ولم کن
جیغ کشیدم و سعی کردم جسم نحیفم را از بین دستهای سردش بیرون بکشم اما تلاش بی فایده ای بود. هیچ وقت فکر نمیکردم یک زن بتواند اینقدر خشن باشد. دستهایم را با یک دستش محکم گرفته بود. چاقوی کوچکی از جیبش بیرون آورد.😱
بعد آرنجش را روی شکمم فشار داد و دست چپم را به زور بالا گرفت . با چاقو یک خط کف دستم انداخت. بیشتر از آنکه دردم بیاید ترسیدم. خون از دستم جاری شد و من شروع کردم جیغ کشیدن. گوگو رهایم کرد و به طرف در آهنی هلم داد و گفت😏:
تو نمیدونی پلیسا چاقو دارن؟! خیلی بزرگتر از مال من، اگه بری پیش پلیس از زیر چونه ات تا روی زانوت خط مینداره حالیت شد!؟
چشمانم سیاهی رفت و افتادم. وقتی بیدار شدم روی یک تخت بودم دستم باندپیچی شده بود. بوی کباب در فضای عمارت پیچیده بود. گرسنه بودم. زدم زیر گریه، یاد حرفهای مادرم افتادم وقتی که میگفت: هیچ وقت با غریبه ها جایی نرو!😭
آن وقت ها خیال میکردم بزرگترین خطری که ممکن است وجود داشته باشد کشتنم و فروختن کلیه هایم است. پیش از این همیشه در کابوس هایم بچه دزدها شبیه جادوگرها زشت و پیر و عجیب بودند و از ظاهرشان معلوم بود میخواهند از عزیزانت جدایت کنند.
به خیالم مرگ وحشتناک ترین کابوس دنیا بود، بی خبر از رنج هایی بدتر از مرگ!☠️
صدای موسیقی در فضا بلند بود همان آهنگی که مربی مهد هر روز برایمان میگذاشت و تشویقمان میکرد با آن برقصیم.
در اتاق باز شد و گوگو با دو سیخ کباب و یک نان سنگک وارد شد. برایم لقمه میگرفت و من بی آنکه چیزی بگویم فقط دهن باز میکردم. به خیالش رامم کرده بود. 😞
غذایم که تمام شد. کیفم را آورد. کیف را از دستش قاپیدم. هنوز بوی عطر مادرم را میداد. بازش کردم و باتعجب پرسیدم:
+اینا چیه گذاشتی تو کیفم؟
-اینا چیزای خوبیه قراره باهم بریم بدیم به دوستامون
+بعدش میذاری برم خونمون؟
-آره...از فردا...از فردا برمیگردی خونه به شرطی که امروز کامل به حرفم گوش کنی، باشه؟🙅♀️
به نشانه تایید سرم را تکان دادم و دنبالش راه افتادم. با ماشین خودش میرفتیم. در خانه ها بعضی شرکت ها آرایشگاهها و باشگاهها را میزدیم. هرکس از کیفم بسته ای برمیداشت و پولی به جایش در جیب کیفم میگذاشت. منهم میرفتم طرف ماشین و گوگو با رضایت دسته های پول را در جیبش میگذاشت. 🦇
شب که شد با اعتراض گفتم:
+دیگه منو ببر خونه
- دختر خوب منکه گفتم فردا، از فردا
و آن فردا هیچ وقت نیامد!😔
ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم✍️: سین.کاف.غفاری
@hejabuni
Fateminia_kafi.mp3
7.57M
صفر سنگینَ ست را چه کسی گفته⁉️
آنچه سنگین اَست
روضه یِ روز هفتِ صفر ست که عجیب در کوچه ها درگیر ست‼️
روضه ی تیر🏹 و تابوت⚰ و جگر سوخته و تشت پر از خون وَوَوَ....
نه نه نه
روضه ی کوچه و سیلی و مادر و نوجوانش،سنگین تر😭😭
حسن از زهر جگر سوز،نبود که بار سفر بست‼️
حسن از ناله یِ مادر جگرش سوختُ بِرَفت
؛؛؛ای وای حسنم💚❤️🖤
ناله یِ زهراست🥀
که در هفتِ صفر اَست.
#تولیدی_کامل
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌱 آقـا تـقصیـر شمـا نیسـت،
کـه تـصـویـر شمـا نیسـت!
مـن آینـه ی پـر شده از گـرد و غبـارم...😔
🔅 راه های شناخت حضرت:
1⃣ مطالعه ی کتاب سخنان بزرگان و علما درباره امام زمان (عج)📚
_علما راه های بسیار خوبی جهت تزکیه نفس و اماده سازی خود برای یاری حضرت، فرمودن.
2⃣ ارتباط روحی و معنوی با دعا و توسل:
با نهایت نیاز و درخواست و به صورت مداوم به درگاه خداوند بریم و دعا کنیم. 🤲🏻
روح(دوری از گناه، روضه سیدالشهدا و...) و جسم(وضو و...) خود را برای بهره برداری بیشتر از دعا پاک کنیم.
3⃣ شناخت دستورات امام:
اگرچه امام غایبِ، ولی فرمانش مشخص و باید به دستورات و فرمایشاتش آگاه باشیم و عمل کنیم.💪🏻
4⃣انتظار واقعی:
در عمل هم منتظر واقعی حضرت باشیم.
انسان منتظر انسانی کوشا، جهادگر، انقلابی و مبارز است.
✅ منتظر امام حواسش هست از گناه دوری میکنه و خودش رو مطابق اونچه که خدا و امام دستور دادن میکنه.
#تولیدی_کامل
#مهدویت
#جمعه_های_انتظار
🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 #در_محضر_شهدا 🌹
💬بعضی اشاره ها ، بعضی سکوت های نابجا ، همه اینها کار های کوچیکیه که تکرار می کنیم و برامون عادی میشه...🚫
🕊شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات🕊
#تولیدی
#شهادت
#دفاع_مقدس
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔆 متن شبهه :(متن زیر شبهه می باشد) دکتر سروش: فقها فقط فقه خوانده اند و هیچ از فلسفه
🔴به روز باشیم
⭕️ بیبیسی فارسی در تلاش است که القاء کند روایت جنگ در ایران مردانه است و زنان هیچ جایگاهی در آن ندارند! (همان بی بی سی که آنقدر هجمه بر علیه این زنان بسیجی به راه می اندازد و تمسخرشان می کند، حالا در لباس حمایت از زنان بسیجی دوران دفاع مقدس وارد می شود تا به جنگ روایت علیه جمهوری اسلامی بپردازد)
بوقچیهای ملکه فرتوت انگلیس خبر ندارند که «دا» و «من زندهام» در شمار پرفروشترین کتابهای دفاع مقدس هستند و هر سال یکی از شهدای شاخص هم از جامعه بانوان است؟!
آنهمه صحبتها و تکریمهای امامین انقلاب از زنان اسوه و نستوه و الگو در تمامی عرصه ها و جملاتی که نشان دهنده ی این است که مردان به یاری زنان در جنگ نابرابر پیروز شدند، و برگزاری همایشهای مختلف برای این زنان که باز به دست کثیف بوقچیهای بی بی سی مورد تحریف و تمسخر واقع می شود، برای این شبکه های سراسر تناقض و پارادوکسیکال فقط یک کلمه را در ذهن متبادر می کند:
#کاسبان_تحریف
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️فروش عروسک های جنسی باعث خشم مادر آمریکایی شد
🔻مادری که وقتی متوجه شد عکس دختر ۸ سالش که در صفحه فیس بوکش به اشتراک گذاشته بود دزدیده شده و از روی چهره دخترش عروسک جنسی ساخته شده و در فروشگاه اینترنتی آمازون به قیمت ۵۵۹$ دلار به فروش میره به صورت بی اختیار شروع به گریه کرد و دنبال راهی میگرده تا جلوی فروش این عروسک گرفته بشه
🔻این مادر توسط یکی از دوستانش مطلع شد که از روی چهره دخترش عروسک جنسی ساخته شده.اون میگه که حتی جورابی که پای عروسک هست دقیقا شبیه جورابی هست که دختر من توی اون عکس پاش بوده
🌐منبع:https://www.dailymail.co.uk/news/article-8698431/Florida-mom-finds-child-sex-doll-Amazon-resembling-photo-8-year-old-daughter.html
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت دوم بعد از یک هفته که در اتاق انتهای باغ حبس بودم، گوگو آمد در را باز کرد
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت سوم
روزها بهانه مادرم را میگرفتم و شبها گریه میکردم بخاطر همین روز و شب تنبیه میشدم. وقتی صدایم پایین می آمد و هق هق ام خفه میشد، باز به مادرم فکرمیکردم. به اینکه الان چه کار میکند؟ تا به حال سرگردان کدام کوچه و خیابان شده؟ 😞
بعد صورت پدرم می آمد جلوی چشمم اینکه حتما تا آن موقع با مدیر بیخیال مهد دعوایش شده؟ و اوهم شانه ای بالاانداخته و اظهار بی تفاوتی کرده، مثل همان روزی که رهایم کرد و رفت بی آنکه لحظه ای به من فکر کند.🙎♀️
آخرش هم از فکر کردن به این خیالات خسته میشدم و از شدت گریه خوابم میبرد.
هفت سال بعد شبیه هزار سال گذشت. کم کم وارد نوجوانی شدم و قدکشیدم. بخاطر کتکهایی که از مشتری های مست و خمار گوگو می خوردم، بلاخره جلویش ایستادم که دیگر ساقی نمیشوم. 🔥
یکبارهم خواستم فرار کنم ولی فهمید و تهدیدم کرد مواد به من تزریق میکند. دیوانه شدن مشتری هایش را دیده بودم. از ترس خزیدم سرجایم. اما برعکس همیشه نه عصبانی شد و نه شیشه های مشروبش را توی سرم خورد کرد. رفت بیرون و زندانی ام کرد.
🚪
شب بایک لباس قشنگ اما کوتاه و تنگ آمد. گفت از فردا کارم عوض میشود. باید این لباس را بپوشم و با اسکورت اعظم در خیابانها ول بچرخم.⛓👗
از اعظم بدم می آمد حسابی روانی بود. یکبار دیده بود به بچه گربه داخل باغ غذا میدهم پرسید؛دوسش داری؟
با سر تایید کردم. او هم بچه گربه را جلویم زنده زنده سوزاند. 😣
از فردا شدم عروسک خیمه شب بازی آن عفریته. اول از پوشیدن آن لباس خجالت میکشیدم اما کم کم برایم عادی شد. حتی از ابراز توجه پسرها خوشحال میشدم. آشفتگی هیچ نگاهی هم برایم مهم نبود. 🚬
ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni