🌹🌹🕊
🌹🕊
🌹قسمتی از کتاب📖 #سه_دقیقه_در_قیامت.
🔘در کتاب اعمال من یک موضوع بود که خدا را شکر به خیر گذشت.
✨ سالهای اولی که موبایل آمده بود برای دوستان خود با گوشی پیامک میفرستادم.
بیشتر پیامهای من شوخی و لطیفه بود.
✨ آن زمان تلگرام و شبکههای اجتماعی نبود لذا از پیامک بیشتر استفاده میشد.
🔮 رفقای ما هم در جواب ما جوک میفرستادن. در این میان یک نفر با شماره ناشناس برایم لطیفه های عاشقانه میفرستاد.
📘من هم در جواب برایش جوک می فرستادم.نمیدانستم چه کسی هست. دو بار زنگ زدم اما گوشی را جواب نداد.
✨از شماره ثابت به او زنگ زدم.به محض اینکه گوشی را برداشت متوجه شدم یک خانم جوان است، بلافاصله گوشی را قطع کردم.
🔰 از آن به بعد دیگر هیچ پیامی برایش نفرستادم و پیامک هایش را جواب ندادم.
⚪️جوان پشت میز همین طوری که برخی اعمال روزانه ما را نشان میداد به من گفت:
نگاه حرام در ارتباط با نامحرم خیلی در رشد معنوی انسانها مشکلساز است.
☘به من گفت:اگر تلفن را قطع نمی کردی گناه سنگینی در نامه اعمالت ثبت می شد و تاوان بزرگی در دنیا میدادی.
✨جوان پشت میز وقتی عشق و علاقه مرا به شهادت دید گفت:
اگر علاقه مند باشید و برای شما شهادت نوشته باشند هر نگاه حرام که شما داشته باشید ۶ ماه شهادت شما را به عقب میاندازد..
🌸 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
🌸🌸🌸🌸🌸
👇👇👇👇🔔🔔🔔🔔
سلام به همراهان همیشگی دانشگاه حجاب
افتخار داریم که در راستای کتاب پس از مرگ اکنون کتاب سه دقیقه تا قیامت رو آماده ودر کانال ارسال کنیم 💚
ان شاءالله مانند برنامه قبل روزهای زوج این ویس با توضیح و تفسیر استاد ارجمند حجت الاسلام امینی خواه ارائه میگردد 🌸🌸
ومن ا..توفیق
🌹 #در_محضر_شهدا 🌹
💬اتفاق خاصی نیفتاده که بخواهم خوشحال شوم‼️
🕊شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات🕊
#تولیدی
#شهادت
#دفاع_مقدس
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#پرسش_پاسخ
#حذف_حجاب_قانونی
❓به نظرتون اگه قانون حجاب در کشور ما لغو بشه، دیگه فشارهای رسانه های بیگانه و فعالیتهای افرادی مثل مسیح علینژاد علیه حجاب به پایان می رسه؟!
❌این روزها عده ای از متدینین هم به خاطر هجمه های زیادی که علیه حجاب و بازی با کلماتی مثل الزام و اجبار و ... میشه کمی دچار تردید شدند و با خودشون میگن ای کاش این قانون حجاب نبود تا اینهمه گیر نمیدادن بهمون.
1⃣اما باید توجه داشته باشید که اولا برای اقامه امر خدا حتی تنهایی هم باید به پاخاست و نباید از هجمه ها و فشارها خسته شد و وظیفه ی یک انسان مومن اینه که در حدود وظایفش تلاش کنه تا هم خودش و هم اطرافیانش سعادتمند بشن
2⃣دوما دشمنان دین خدا هم هیچ وقت با برداشته شدن این قانون ساکت نمیشن و تازه با شدت و حدت بیشتری تلاش میکنن تا ریشه حجاب رو کاملا بخشکونن و حتی کار رو به جایی میرسونن که مثل کشورهای انگلیس و فرانسه تقاضای قانون کشف حجاب هم میکنن.
➕شک نکنید اونهایی که خواهان حذف حجاب قانونی هستن به این حد اکتفا نمی کنن و مراحل بعدی رو هم گام به گام برای آزادی کامل مشروب فروشی،کاباره،کازینو و رواج هر نوع بی اخلاقی و بی بندو باری و فساد تا حد قانونی کردن همجنس بازی و بالاتر از اون هم پیش میبرن.
✅بنابراین مومنین نباید دست از تلاش برای امرالهی بردارن و تمام توانشون رو بگذارن تا مردم ایران و به تدریج همونطور که شاهدش هستیم مردم جهان برگردن به سمت حجاب و ر رعایت حدود الهی.
موضوع:#حذف_حجاب_قانونی
محتوا:#استدلالی
مخاطب:#محجبه #کمحجاب
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم به ما میگویند چرا مرگ بر آمریکا میگید!این کار درست نیست! اما خودشون به همین راحتی آ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش
#بینالملل
🏁داور بین المللی شطرنج که در مسابقات شطرنج کشف حجاب کرد و بعد هم به انگلیس مهاجرت کرد حالا از عقاید پنهانیش پرده برداشته
🗞"شهره بیات" در مصاحبه با خبرگزاری "تلگراف" انگلیس گفت: دین من یهودیت بود و مادر بزرگ من یهودی بود ولی من مجبور بودم مخفی کنم دینم را
🔻شهره بیات گفته که به حجاب علاقه نداشته و از روی اجبار قسمت کمی از موهاش رو می پوشونده
🤔یعنی نمیدونه که در آیین یهود هم حجاب وجود داره و حجاب اختراع جمهوری اسلامی نیست؟
😒بعد از این همه سال زندگی در ایران حالا که به جایی رسید و ظرفیتش رو نداشت شروع کرده به حرف زدن علیه ایران،اگه تو ایران حقوق خانم ها نادیده گرفته میشه چجوری پیشرفت کردی و داور بین المللی شدی؟
#کشف_حجاب
#ماهیت_صهیونیستی
🌐منبع: https://www.arabnews.com/node/1740901/middle-east
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت پنجم (سه سال بعد- اتاق آهنی انتهای باغ شمال شهر)🗽 گوگو سیلی محکمی زیر گو
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت ششم
تمام تنم درد میکرد. استخوان هایم تیر می کشیدند. گیج و منگ بودم و دو سه باری بالاآوردم. تلوتلوخوران بلند شدم و به در کوبیدم. اما هیچکس توجهی نکرد.🤢
چند ساعت بعد در حال کرخی و بی خیالی سیر میکردم که صدای گوگو را شنیدم:
-پری گمشو برو داخل...اعظم امروز بری گالری سراغ اون دختره...ندا که قرار جذب داری... قبلش به مَسی زنگ بزن بیاد ببینمش... گلی بیا اینجا... این لباسا رو با بیتا بپوشید از ساعت دوازده تا چهار خیابون ولیعصر تاب میخورید اون کلاه گیس بلنده رو امروز تو بذار...خرفهم؟!👹
سکوت! همیشه در جواب دستوراتش باید ساکت می ماندیم وگرنه تنبیه میشدیم.
بعد از سه روز به فریادهایم جواب دادند. در باز شد و بیتا دستم را کشید و بلندم کرد. بعد وسط باغ جلوی گوگو مرا روی زمین انداخت. گوگو ته مانده شرابش را روی صورتم ریخت و پاشنه باریک کفشش را روی دستم فشار داد و گفت: خماری خوش میگذره؟👽🍷
پایش را گرفتم و به التماس گفتم: از این حال درم بیار دیگه نمیتونم طاقت بیارم.
باصدای بلند خندید و روبه بیتا گفت: ببین این تازه اولشه.
بعد یقه ام را گرفت و بلندم کرد دنبالش کشید. داخل ساختمان مثل همیشه لب تاپ اعظم باز بود.🎭
یک مرد چاق و قد کوتاه دوربین حرفه ای روی پایه نصب کرده بود و در اتاق نشیمن رو به مبل تک نفره زیرِ تلوزیون تنظیم کرده بود. گلشیفته کانال را مدام عوض میکرد تا به شبکه جم تی وی رسید. صدایش را قطع کرد و رفت جلوی دوربین روی مبل نشست. 👨💻
وقتی گوگو شانه ام را با تندی تکان داد و گفت: نگاه کن یادبگیری!
تازه متوجه لباس گلشیفته شدم. یک تاپ سیاه و دامن کوتاه پوشیده بود. پایش را روی پایش انداخت و با حرکت دست مرد، شروع به حرف زدن کرد:
I'm nazanin from Iran... 🕷
من دوباره بالاآوردم که با هل و لگد های گوگو وارد دستشویی شدم. بعد از دقایقی که دست و صورتم را شستم بیرون آمدم. گوگو بیرونِ در منتظرم بود. مرا داخل کوچکترین اتاق ساختمان برد و گفت: اگه میخوای از خماری درت بیارم باید کلیپتو پر کنی فهمیدی؟⚡️🔥
بی حال روی تخت افتادم و گفتم: هرکاری بگی میکنم.
گوگو لبخند پیروزمندانه ای زد و از کمد یک لباس مجلسی سبز زیبا بیرون آورد و به طرفم پرتاب کرد و گفت: بیتا برات مواد میاره گلی هم آرایشت میکنه لفتش ندی اینا باید برن خیابون بچرخن، تو همون حال نعشگی یه چرتی بگو فیلم دو سه دقیقه ای ازت بگیرن بذاریم تو سایت. خرفهم؟🕸💄
به نشانه تایید سرم را تکان دادم. چند دقیقه بعد از رفتنش پری داخل شد. پرسیدم: آوردی؟
آهسته گفت: منم...
دستش را گرفتم و گفتم:
+برام یه چیزی بیار دارم می میرم پری
-میخوای باهاش بری؟
+با کی؟
-تو نمیدونی این چند روزه اینجا چه خبر بوده...
+به درک هرچی بوده به درک
-نمیدونی گوش کن! گوگو میخواد فیلماتونو بذاره رو سایت براتون مشتری خارجکی جور کنه میخواد ببردتون دبی...
+بذار مواد بهم بده فرار میکنم اصلا باهم...
پری جلوی دهانم را گرفت و گفت: بیتا اومد. 😱
ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni
دانشگاه حجاب
ترفند های خانومانه😉... وابستگی مفید یا مضر ؟🤔 گوینده : سرکارخانم نام آور #پارت1⃣ #تولیدی 🏴 @
2020_09_16_16_53_47(1).mp3
1.54M
دانشگاه حجاب
🔸تاریخچه حجاب🔸 قسمت ششم: ♨️دوران کشف حجاب 🔺پیش از اقدام عملی گسترده،جهت کشف حجاب، چپاولگران خارجی
🔸تاریخچه حجاب🔸
قسمت هفتم:
🔹ادامه دوران کشف حجاب
🔺این طرح شوم که بزرگ ترین توهین به تمدن ایرانی و اسلامی محسوب می شد ابتدا با مقاومت زنان شجاع و غیور ایرانی مواجه شد، ولی رضاخان با زور سرنیزه و اهرم نظامی چادر و حجاب را از سر بانوان مسلمان برداشت.
🔺 استقبال طبقات مرفه جامعه از کشف حجاب، تشکیل جلسات و محافل با حضور زنان بی حجاب، پذیرش و امتیازدهی به آموزگاران بی حجاب، انتشار روزنامه و مجله با محتوای ضددینی و ترویج بی حجابی و بی بندو باری، الزام کارمندان به بی حجابی، باعث شد این توطئه شوم و خطرناک به مرور در جای جای ایران ریشه بدواند.
📚صفى يارى، مسعود، راز حجاب، قم، نور السجاد، 1389 ش، دوم، ص 59- 61.🔹
#تولیدی_کامل
موضوع :#تاریخچه_حجاب
نوع محتوا: #عقلی
رده سنی :#جوان #بزرگسال
مخاطب: #محجبه #کم_حجاب
🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔺پیرامون جنگ تحمیلی، شبهات زیادی مطرح است. یکی از این شبهات که توسط بیت آیتالله #منت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش
#بینالملل
#زن_در_غرب
♨️نخست وزیر دانمارک:"برای حل معضل آزار جنسی زنان نیازمند تغییر فرهنگ هستیم"
🎥"صوفی لینه" مجری تلویزیون دانمارک افزایش قابل ملاحظه آزار جنسی زنان دانمارک گزارش تهیه می کنه
🔻بیش از ۱۶۰۰ زن برای رسیدگی به مشکلات ناشی از آزار جنسی زنان در محل کار امضا جمع کردن، بیش از صدها زن هم اعتقاد دارن آزار جنسی در محل کار به یک مسئله بغرنج و اساسی تبدیل شده
🔻"صوفی" از تجربه آزار جنسی خودش توسط رئیسش میگه که بهش گفته بود اگه خواسته ش رو قبول نکنه از کار اخراج میشه.با این اظهار نظر "صوفی" زنان زیادی از تجربه مشابه خود پرده برداشتن
🔻"مته فردریکسن" نخست وزیر دانمارک در رابطه با این اظهارات گفته: ما به تغییر فرهنگ نیاز ضروری داریم، ما باید برای این مسئله کاری بکنیم و ما اقدامات خودمون رو شروع خواهیم کرد
🔻"جپ کوفود" وزیر خارجه دانمارک ماه قبل بخاطر افشا شدن تجاوز جنسیش به دختر ۱۵ ساله عذرخواهی کرد و گفت این اتفاقی هست که افتاده و نمیشه کاری کرد جز اینکه دیگه تکرار نشه و خودم رو تغییر بدم
🌐منبع:https://www.bbc.com/news/world-europe-54246009
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت ششم تمام تنم درد میکرد. استخوان هایم تیر می کشیدند. گیج و منگ بودم و دو س
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت هفتم
نمی دانستم چه حادثه ای درحال وقوع است. احساس می کردم دست و پایم را به چند اسب جنگی بستند و آنها را پی کرده اند. 😫🤯
نمیدانم چرا اما تصمیم گوگو عوض شده بود. آن دردهای وحشتناک که به خیال سردسته گروه، عذابی بود که سزاوارش بودم، برایم نوید رهایی از دیو اعتیاد بود. 💀🚬
بیتا پوزخندی زد و لباس را از روی تخت برداشت و رو به پری گفت: حاضر شو باس بری سر کار...
پری با نگرانی به من نگاه کرد و پرسید: اسی پاکوتاه رفت؟ پس فیلم...
بیتا دست پری را کشید و با تندی گفت: میگم پاشو برو گمشو پی کثافت کاریت.
پری درحالی که به اجبار از کنارم رانده می شد پرسید: مگه امشب نمیرید؟ پس...🃏
بیتا پشت پلکی نازک کرد و بعد از نیم نگاه تحقیرآمیزی که به من انداخت گفت: اون اینجا می مونه.
یک لیوان آب و یک کنسرو سرد لوبیا کنارم گذاشتند و پنج روز دیگر در همان اتاق حبسم کردند.⛓
هیچ صدایی نمی آمد. از هیچکدامشان خبری نبود. به خودم که آمدم تخت و شیشه اتاق را شکسته بودم و فریادهایم گوش خودم را کر کرده بود. روز ششم از گرسنگی به خودم می پیچیدم که اعظم در را باز کرد. بلافاصله جلو بینی اش را گرفت و با حالت تحقیر آمیزی گفت: گورتو گم کن سریع!🤬
با عجله از اتاق زدم بیرون گوگو ته مانده ساندویچش را مثل سگ جلویم پرت کرد و گفت: برش دار.
با تنفر نگاهش کردم. پرسیدم: پری کجاس؟
یکدفعه اعظم از پشت سر لباسم را کشید و درِ حمام را باز کرد. هلم داد داخل و یک بلوز شلوار پرت کرد به طرفم در را بست و گفت: ده دقیقه وقت داری. 🎃
داد زدم: مگه پادگانه!
از همان پشت در صدا زد: تاحالا اردوگاه نظامی نبودی بدبخت....صدای آب بشنوم، حالا!
دوش گرفتم و لباس نو پوشیدم. وقتی بیرون آمدم کسی در سالن نبود.😵
رفتم آشپزخانه ، از قصد یخچال و کابینت ها را خالی کرده بودند. رفتم در حیاط کمی نان خشک پیدا کردم و با ولع خوردم. که صدای ناله ای مرا دوباره داخل ساختمان کشاند. رفتم طرف اتاقی که پنج روز در آن حبس بودم. باورم نمی شد.🙈
کنار شیشه های شکسته روی زمین پری افتاده بود. کف زمین پر از خون بود. جیغ کشیدم و گفتم: چت شده پری؟ این زنیکه باهات چیکار کرده؟
پری سرش را کمی بلند کرد کلاه گیس قرمزش از سرش جدا شد. دستش را بالاآورد. دویدم دستش را بگیرم که اعظم از پشت سر مرا سمت خودش کشید و گفت: کسی تو اون اتاق نمیره تا فیلمشو بگیرم. 😏
با حیرتی آمیخته به نفرت پرسیدم: فیلم چی؟
اعظم دوربین دیجیتال را روشن کرد و با اشاره دستور داد کنار بایستم. اول از شیشه هایی که شکسته بودم فیلم گرفت. بعد از خون هایی که روی زمین بود. وقتی به جسم ضعیف پری رسید، صدایش را با تاسف بیرون راند: برخورد گشت ارشاد با دختری که زیربار حرف زور نمی رفت.👿
بعد فیلم را قطع کرد و با پوزخند رو به من گفت: با رفیقت خداحافظی کن!
نیشش را زد و رفت. دویدم بالای سر پری پرسیدم: کجا بودی؟
صدای نحیفش از لای لب های رنگ کرده اش بیرون ریخت: پیش گروه راک سیاه...🎩🐗
با عصبانیت گفتم: گوگوی بیشرف انداختت پیش اون وحشیا؟
گریه اش گرفت گفت: کراک کشیده بودن همه شون مست بودن...
دستش را محکم در دستانم گرفتم و گریه کردم. صدای گوگو را که شنیدم دویدم بیرون اشک هایم را با پشت دست پاک کردم و گفتم: باید ببریمش دکتر!😭
گوگو بی توجه به من رو به اعظم پرسید: چند دلار؟
داد زدم: پری تب داره اگه همینجوری خون ریزی داشته باشه سر شب نشده می میره!
اعظم رو به گوگو گفت: به ازای هر دختر یه میلیون دلار!
گوگو خندید و درحالی که به شانه اعظم میزد، گفت: عاشقتم مجاهد!🤩
رفتم جلو اعظم را هل دادم و مقابل گوگو داد زدم: اگه ما رو گاو و گوسفندای طویله اتم حساب میکردی مردن یکی مون به ضررت بود...بذار ببرمش دکت...
گوگو لبخندش را جمع کرد و گفت: پری دیگه سوخته، آدم عاقل با مهر سوخته بازی نمیکنه.😒👾
ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni
رحمت پروردگار - @Maddahionlin.mp3
2.41M
🧠رابطه حافظه و یادگیری
با هورمونهای جنسی!😳
🔰«هورمونها» (hormone) گروهی از مواد هستند که با هدف ایجاد هماهنگی در بدن جانداران گوناگون، تولید و ترشح میشوند
🔞 اگر کسی مدام در معرض تحریک جنسی باشه ترشح این هورمونها تغییر میکنه
✅میدونی دیدن👀 صحنه های محرک جنسی استرس رو بالا میبره؟
🤯تغییرات زیاد هورمونهای جنسی باعث نقص در حافظه( ایجاد فراموشی) و کندی یادگیری میشه😣☹️
👌 برای همین در جاهای مختلف دنیا برای بالا بردن بهره وری کاری و آموزشی سعی میکنن با قوانینی که اجرا میکنن تحریکات جنسی دانشجوها و کارمندان رو به حداقل برسونن‼️
📚 عفاف وحجاب از دیدگاه نوروبیولوژی ، تالیف جمعی از نویسندگان، ص۲۰۷ _ ۲۱۲
#تولیدی_کامل
موضوع :#حافظه_وهورمونهای_جنسی
رده سنی : #جوان
نوع محتوا : #عقلی
مخاطب: #محجبه #کم_حجاب
🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بهوقتبندگے🍃
استادپناهیان :
خداگاهےنشونمیدهبهماکه
-ببینهیچکسدوستتنداره!
امایواشکےمیادتوگوشِتمیگه:
-جزمن💝
#عکس_تولیدی
🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
#پرسش_پاسخ
#دفاع_از_حقوق_زنان
♻️قسمت اول
❓آیا کسانی که مدعی دفاع از حقوق زنان ایرانی هستند واقعا دلسوز اونها هستن؟
⚔دشمنان این سرزمین وقتی با جنگ مسلحانه،ترور،تحریم،تهدیدو مقابله فیزیکی نسبت به تامین منافعی که قبل از انقلاب دراین سرزمین اسلامی داشتند ناامید شدند به این نتیجه رسیدند که تنها راه تسلط دوباره از بین بردن نظام خانواده به بهانه تامین حقوق زنان و مقابله آنان برای رسیدن به حقوقشان در برابر مردان است
📈در دهه گذشته کشور ما شاهد رشد فزاینده جریان دفاع از حقوق زنان بوده است. در مقطع زمانى بسیار کوتاه، نهادها، سازمانها، تشکلها و نشریات بسیارى با هدف تلاش براى احقاق حقوق زنان پا به میدان گذاشتند
🔰برخی ویژگی های جریان سیاسى دفاع از حقوق زنان
1⃣ضدیت با ارزشهاى اسلامی و مخالفت با نظام جمهورى اسلامى
بسیارى از نشریات زنانه که توسط ایرانیان خارج از کشور منتشر می شود، دفاع از حقوق زنان را بهانه اى براى اظهار مخالفت با نظام اسلامى ساخته و خشم خود را نسبت به این نظام آشکار می کنند .
2⃣ از بین بردن ارزشهاى اخلاقى
مسئول سابق گروه "هومان"در سوئد در یکى از مجلات ایرانى خارج کشور می نویسد:
"ما آمده ایم تا به کسانى که براى حقوق زنان مبارزه می کنند بگوییم که باید از حقوق زنان و دختران لزبیک (همجنس باز) ایرانى نیز دفاع کرد; چرا که همخوابگى یک زن همجنس باز با اجبار با جنس مخالف، یعنى مشروعیت بخشیدن به تجاوز دائمى به یک انسان"
ادامه دارد...
📚ابراهیم شفیعی سروستانی،جریان شناسی دفاع از حقوق زنان
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ✅ گزارشی از افتتاح پایگاه جدید دریایی ایران در شرق تنگه هرمز #عربی 🌸 @hejabuni | د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم
❌ متن شبهه
چرا به کمک سوریه رفتیم اما در جنگ قره باغ از آذربایجان دفاع نکردیم
✅ پاسخ
اقدامات بینالمللی ایران لازم نیست که همیشه رسانهای شود بلکه تنها طبق مصالح اطلاع رسانی میشود. اما در این خصوص باید دانست که برخلاف تبلیغات که در جهت تفرقه افکنی تبلیغ میکنند ایران به ارمنستان کمک کرده است، ایران در این جنگ به آذربایجان کمک کرده است.
🔹توضیحات علی اکبر رائفی پور در این زمینه را ببینید. (این شبهه و پاسخ مربوط به درگیری فعلی نیست.)
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
🚫تحریم فیس بوک و اینستاگرام توسط سلبریتی های آمریکایی
🔻 دهها سلبریتی آمریکا در اعتراض به گسترش "نفرت، پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی جهتدار)، اخبار جعلی و اطلاعات غلط" حساب کاربری شبکههای اجتماعی خود را مسدود و یا ۲۴ ساعت به حالت تعلیق درآوردند
🔻یکی از این سلبریتی ها نوشت: سوءاطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند، تاثیر جدی بر انتخابات ما دارد و به دموکراسی ما آسیب میزند
📌دچار خود فیلتری شدن
https://www.bbc.com/news/entertainment-arts-541715
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت هفتم نمی دانستم چه حادثه ای درحال وقوع است. احساس می کردم دست و پایم را ب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲
قسمت هشتم
سرش فریاد زدم و با او گلاویز شدم که اسلحه ای روی شقیقه ام قرار گرفت. سرم را چرخاندم. اعظم ضامن اسلحه کمری اش را کشید و با نگاه از گوگو کسب تکلیف کرد. 🚨
همان موقع صدای آیفون بلند شد. گوگو رو به اعظم گفت: فعلا غلافش کن اومدن جنازه پری رو گم و گور کنن.
اعظم دوباره مرا برد در آن اتاق آهنی لعنتی ته باغ و زندانی ام کرد. روی زمین نشستم و با خودم فکر کردم: چرا سهمم از زندگی این نکبت شده!😭😫
من باید فرار میکردم. هرجور شده از آن قمارخانه ای که پری در آن جانش را و همگی شرفشان را به هیچ باخته بودند، باید فرار میکردم. روی زمین دراز کشیدم. بین خواب و بیداری بودم که یک خاطره گنگ مثل ماه در تاریکی سیاه چال زندگی ام درخشید:🌓
هوا تاریک بود، مادرم ایستاده بود به نماز، سر که به سجده گذاشت چادرش را در دستهای کوچکم گرفتم و سرم را به سرش تکیه دادم. آهسته سر از سجده برداشت. نمازش که تمام شد. خودم را در بغلش انداختم و او فقط مرا بو کرد. 🌸
چشم که باز کردم در همان زندان آهنی بودم. آهی کشیدم و زیرلب گفتم: خدایا به بنده های بدتم کمک میکنی؟...خدایا من...تو دیدی از اون گناه فرار کردم...
گریه ام گرفت. زانوهایم را بغل کردم و سرم را روی دستانم تکیه دادم.🦋
یکدفعه صدای آژیر ماشین پلیس بلند شد. با خوشحالی بلند شدم. چند ضربه به در باغ کوبیده شد. یک نفر آمد جلوی در اتاق یک موسیقی بلند روشن کرد و بعد درِ باغ را باز کرد. دستم را خوانده بودند. هرچه داد زدم و کمک خواستم صدایم به مامورهای پلیس نرسید.💔
داشتند میرفتند که فکری به سرم زد. تا انتهای اتاقک عقب رفتم و بعد به شدت خودم را با شانه به در کوبیدم. دو سه بار این کار را تکرار کردم. پس از چند دقیقه در بازشد.👀
اعظم بود. صدای آهنگ را خفه کرد و گفت: سر و صدامون همسایه ای رو که سالی یه بار میاد به باغش سر بزنه، ناراحت کرده...البته من به مامورای وظیفه شناس پلیس قول دادم که دفعه بعد تولدمو تو یه سالن بگیرم.😏
و در مقابل چشمان غمگین و حیرت زده ام ادامه داد: و اما تو...مجبور شدم به پلیسا بگم که سگی که تازه گرفتم هار شده بستمش...
بعد درحالی که دندان هایش را به هم میفشرد اسلحه اش را بیرون آورد و همانطور که یک صداخفه کن روی لوله اش نصب میکرد گفت: میخوام از این
زندگی نکبتی خلاصت کنم.😬
بعد مثل شکارچی که بخواهد با شکارش بازی کند سرش را کج کرد و پرسید: تاحالا کسی رو که تیرخورده از نزدیک دیدی؟... من زیاد دیدم. میدونی زندگی جز یه مبارزه بزرگ نیست. مبارزه ای که باید ضعیفا له بشن تا قویا قوی تر بشن...🤫
دهن باز کردم و گفتم: لعنت به تو و ارباب عوضیت. سگ تویی و اون رجوی روانی...
میدانستم نقطه ضعفش آن ارباب هوس باز جنایتکارش است که او را روانی کرده. فکر کردم خدا رهایم کرده میخواستم همه چیز همانجا تمام شود.😞
ظاهرا موفق بودم. اسلحه اش را سمتم گرفت که یک نفر از بالا سرش پایین پرید. باورم نمی شد. اما آنچه می دیدم حقیقت داشت. یک مامور پلیس اسلحه اش را سمت او گرفته بود و دوباره تکرار کرد: اسلحه اتو بنداز. ✋
ناگاه صدای تیراندازی و درگیری بلند شد. اعظم در یک لحظه با شوکری که از جیبش بیرون آورد، به پهلوی مامور پلیس ضربه ای زد و فرار کرد. دویدم دنبالش نمی توانستم بگذارم قاتل کثیفی مثل او به این راحتی فرار کند.👊
از پشت سر لگدی به کمرش زدم که باعث شد زمین بخورد. پیروزمندانه بالای سرش رفتم که...😳
ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید"
به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری
@hejabuni