eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت ششم تمام تنم درد میکرد. استخوان هایم تیر می کشیدند. گیج و منگ بودم و دو س
🎭🔪🚬🎲 قسمت هفتم نمی دانستم چه حادثه ای درحال وقوع است. احساس می کردم دست و پایم را به چند اسب جنگی بستند و آنها را پی کرده اند. 😫🤯 نمیدانم چرا اما تصمیم گوگو عوض شده بود. آن دردهای وحشتناک که به خیال سردسته گروه، عذابی بود که سزاوارش بودم، برایم نوید رهایی از دیو اعتیاد بود. 💀🚬 بیتا پوزخندی زد و لباس را از روی تخت برداشت و رو به پری گفت: حاضر شو باس بری سر کار... پری با نگرانی به من نگاه کرد و پرسید: اسی پاکوتاه رفت؟ پس فیلم... بیتا دست پری را کشید و با تندی گفت: میگم پاشو برو گمشو پی کثافت کاریت. پری درحالی که به اجبار از کنارم رانده می شد پرسید: مگه امشب نمیرید؟ پس...🃏 بیتا پشت پلکی نازک کرد و بعد از نیم نگاه تحقیرآمیزی که به من انداخت گفت: اون اینجا می مونه. یک لیوان آب و یک کنسرو سرد لوبیا کنارم گذاشتند و پنج روز دیگر در همان اتاق حبسم کردند.⛓ هیچ صدایی نمی آمد. از هیچکدامشان خبری نبود. به خودم که آمدم تخت و شیشه اتاق را شکسته بودم و فریادهایم گوش خودم را کر کرده بود. روز ششم از گرسنگی به خودم می پیچیدم که اعظم در را باز کرد. بلافاصله جلو بینی اش را گرفت و با حالت تحقیر آمیزی گفت: گورتو گم کن سریع!🤬 با عجله از اتاق زدم بیرون گوگو ته مانده ساندویچش را مثل سگ جلویم پرت کرد و گفت: برش دار. با تنفر نگاهش کردم. پرسیدم: پری کجاس؟ یکدفعه اعظم از پشت سر لباسم را کشید و درِ حمام را باز کرد. هلم داد داخل و یک بلوز شلوار پرت کرد به طرفم در را بست و گفت: ده دقیقه وقت داری. 🎃 داد زدم: مگه پادگانه! از همان پشت در صدا زد: تاحالا اردوگاه نظامی نبودی بدبخت....صدای آب بشنوم، حالا! دوش گرفتم و لباس نو پوشیدم. وقتی بیرون آمدم کسی در سالن نبود.😵 رفتم آشپزخانه ، از قصد یخچال و کابینت ها را خالی کرده بودند. رفتم در حیاط کمی نان خشک پیدا کردم و با ولع خوردم. که صدای ناله ای مرا دوباره داخل ساختمان کشاند. رفتم طرف اتاقی که پنج روز در آن حبس بودم. باورم نمی شد.🙈 کنار شیشه های شکسته روی زمین پری افتاده بود. کف زمین پر از خون بود. جیغ کشیدم و گفتم: چت شده پری؟ این زنیکه باهات چیکار کرده؟ پری سرش را کمی بلند کرد کلاه گیس قرمزش از سرش جدا شد. دستش را بالاآورد. دویدم دستش را بگیرم که اعظم از پشت سر مرا سمت خودش کشید و گفت: کسی تو اون اتاق نمیره تا فیلمشو بگیرم. 😏 با حیرتی آمیخته به نفرت پرسیدم: فیلم چی؟ اعظم دوربین دیجیتال را روشن کرد و با اشاره دستور داد کنار بایستم. اول از شیشه هایی که شکسته بودم فیلم گرفت. بعد از خون هایی که روی زمین بود. وقتی به جسم ضعیف پری رسید، صدایش را با تاسف بیرون راند: برخورد گشت ارشاد با دختری که زیربار حرف زور نمی رفت.👿 بعد فیلم را قطع کرد و با پوزخند رو به من گفت: با رفیقت خداحافظی کن! نیشش را زد و رفت. دویدم بالای سر پری پرسیدم: کجا بودی؟ صدای نحیفش از لای لب های رنگ کرده اش بیرون ریخت: پیش گروه راک سیاه...🎩🐗 با عصبانیت گفتم: گوگوی بیشرف انداختت پیش اون وحشیا؟ گریه اش گرفت گفت: کراک کشیده بودن همه شون مست بودن... دستش را محکم در دستانم گرفتم و گریه کردم. صدای گوگو را که شنیدم دویدم بیرون اشک هایم را با پشت دست پاک کردم و گفتم: باید ببریمش دکتر!😭 گوگو بی توجه به من رو به اعظم پرسید: چند دلار؟ داد زدم: پری تب داره اگه همینجوری خون ریزی داشته باشه سر شب نشده می میره! اعظم رو به گوگو گفت: به ازای هر دختر یه میلیون دلار! گوگو خندید و درحالی که به شانه اعظم میزد، گفت: عاشقتم مجاهد!🤩 رفتم جلو اعظم را هل دادم و مقابل گوگو داد زدم: اگه ما رو گاو و گوسفندای طویله اتم حساب میکردی مردن یکی مون به ضررت بود...بذار ببرمش دکت... گوگو لبخندش را جمع کرد و گفت: پری دیگه سوخته، آدم عاقل با مهر سوخته بازی نمیکنه.😒👾 ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید" به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری @hejabuni
رحمت پروردگار - @Maddahionlin.mp3
2.41M
♨️رحمت پروردگار ✅ تجاهل امام، در موردفرد گناهکار 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🧠رابطه حافظه و یادگیری با هورمونهای جنسی!😳 🔰«هورمون‌ها» (hormone) گروهی از مواد هستند که با هدف ایجاد هماهنگی در بدن جانداران گوناگون، تولید و ترشح می‌شوند 🔞 اگر کسی مدام در معرض تحریک جنسی باشه ترشح این هورمونها تغییر میکنه ✅میدونی دیدن👀 صحنه های محرک جنسی استرس رو بالا میبره؟ 🤯تغییرات زیاد هورمونهای جنسی باعث نقص در حافظه( ایجاد فراموشی) و کندی یادگیری میشه😣☹️ 👌 برای همین در جاهای مختلف دنیا برای بالا بردن بهره وری کاری و آموزشی سعی میکنن با قوانینی که اجرا میکنن تحریکات جنسی دانشجوها و کارمندان رو به حداقل برسونن‼️ 📚 عفاف وحجاب از دیدگاه نوروبیولوژی ، تالیف جمعی از نویسندگان، ص۲۰۷ _ ۲۱۲ موضوع : رده سنی : نوع محتوا : مخاطب: 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔یقه ی بی حجابا رو میگیرم... صوت شهید... 💚 اگرخدا لطف کردوشهید شدم... . کم حجم🗞 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🍃 استادپناهیان : خدا‌گاهے‌نشون‌میده‌به‌ما‌که -ببین‌‌هیچ‌کس‌‌دوستت‌‌نداره‌! اما‌یواشکے‌میاد‌تو‌گوشِت‌میگه: -جز‌من💝 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
🍃 ؛ 🍃 می آورد 🍃 و ... 🍃آرامشی وصف نشدنی از جنس خدایی...🍃 ویژه ویژه @hejabuni |دانشگاه حجاب🎓
♻️قسمت اول ❓آیا کسانی که مدعی دفاع از حقوق زنان ایرانی هستند واقعا دلسوز اونها هستن؟ ⚔دشمنان این سرزمین وقتی با جنگ مسلحانه،ترور،تحریم،تهدیدو مقابله فیزیکی نسبت به تامین منافعی که قبل از انقلاب دراین سرزمین اسلامی داشتند ناامید شدند به این نتیجه رسیدند که تنها راه تسلط دوباره از بین بردن نظام خانواده به بهانه تامین حقوق زنان و مقابله آنان برای رسیدن به حقوقشان در برابر مردان است 📈در دهه گذشته کشور ما شاهد رشد فزاینده جریان دفاع از حقوق زنان بوده است. در مقطع زمانى بسیار کوتاه، نهادها، سازمان‏ها، تشکل‏ها و نشریات بسیارى با هدف تلاش براى احقاق حقوق زنان پا به میدان گذاشتند  🔰برخی ویژگی های جریان سیاسى دفاع از حقوق زنان    1⃣ضدیت‏ با ارزش‏هاى اسلامی و مخالفت‏ با نظام جمهورى اسلامى  بسیارى از نشریات زنانه که توسط ایرانیان خارج از کشور منتشر می شود، دفاع از حقوق زنان را بهانه‏ اى براى اظهار مخالفت‏ با نظام اسلامى ساخته و خشم خود را نسبت‏ به این نظام آشکار می کنند .   2⃣ از بین بردن ارزش‏هاى اخلاقى  مسئول سابق گروه "هومان"در سوئد در یکى از مجلات ایرانى خارج کشور می نویسد:  "ما آمده‏ ایم تا به کسانى که براى حقوق زنان مبارزه می کنند بگوییم که باید از حقوق زنان و دختران لزبیک (همجنس باز) ایرانى نیز دفاع کرد; چرا که همخوابگى یک زن همجنس باز با اجبار با جنس مخالف، یعنى مشروعیت‏ بخشیدن به تجاوز دائمى به یک انسان" ادامه دارد... 📚ابراهیم شفیعی سروستانی،جریان شناسی دفاع از حقوق زنان 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ✅ گزارشی از افتتاح پایگاه جدید دریایی ایران در شرق تنگه هرمز #عربی 🌸 @hejabuni | د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به روز باشیم ❌ متن شبهه چرا به کمک سوریه رفتیم اما در جنگ قره باغ از آذربایجان دفاع نکردیم ✅ پاسخ اقدامات بین‌المللی ایران لازم نیست که همیشه رسانه‌ای شود بلکه تنها طبق مصالح اطلاع رسانی می‌شود. اما در این خصوص باید دانست که برخلاف تبلیغات که در جهت تفرقه افکنی تبلیغ می‌کنند ایران به ارمنستان کمک کرده است، ایران در این جنگ به آذربایجان کمک کرده است. 🔹توضیحات علی اکبر رائفی پور در این زمینه را ببینید. (این شبهه و پاسخ مربوط به درگیری فعلی نیست.) 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🚫تحریم فیس بوک و اینستاگرام توسط سلبریتی های آمریکایی 🔻 ده‌ها سلبریتی آمریکا در اعتراض به گسترش "نفرت، پروپاگاندا (تبلیغات سیاسی جهت‌دار)، اخبار جعلی و اطلاعات غلط" حساب کاربری شبکه‌های اجتماعی خود را مسدود و یا ۲۴ ساعت به حالت تعلیق درآوردند 🔻یکی از این سلبریتی ها نوشت: سوءاطلاعاتی که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شوند، تاثیر جدی بر انتخابات ما دارد و به دموکراسی ما آسیب می‌زند 📌دچار خود فیلتری شدن https://www.bbc.com/news/entertainment-arts-541715 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت هفتم نمی دانستم چه حادثه ای درحال وقوع است. احساس می کردم دست و پایم را ب
🎭🔪🚬🎲 قسمت هشتم سرش فریاد زدم و با او گلاویز شدم که اسلحه ای روی شقیقه ام قرار گرفت. سرم را چرخاندم. اعظم ضامن اسلحه کمری اش را کشید و با نگاه از گوگو کسب تکلیف کرد. 🚨 همان موقع صدای آیفون بلند شد. گوگو رو به اعظم گفت: فعلا غلافش کن اومدن جنازه پری رو گم و گور کنن. اعظم دوباره مرا برد در آن اتاق آهنی لعنتی ته باغ و زندانی ام کرد. روی زمین نشستم و با خودم فکر کردم: چرا سهمم از زندگی این نکبت شده!😭😫 من باید فرار میکردم. هرجور شده از آن قمارخانه ای که پری در آن جانش را و همگی شرفشان را به هیچ باخته بودند، باید فرار میکردم. روی زمین دراز کشیدم. بین خواب و بیداری بودم که یک خاطره گنگ مثل ماه در تاریکی سیاه چال زندگی ام درخشید:🌓 هوا تاریک بود، مادرم ایستاده بود به نماز، سر که به سجده گذاشت چادرش را در دستهای کوچکم گرفتم و سرم را به سرش تکیه دادم. آهسته سر از سجده برداشت. نمازش که تمام شد. خودم را در بغلش انداختم و او فقط مرا بو کرد. 🌸 چشم که باز کردم در همان زندان آهنی بودم. آهی کشیدم و زیرلب گفتم: خدایا به بنده های بدتم کمک میکنی؟...خدایا من...تو دیدی از اون گناه فرار کردم... گریه ام گرفت. زانوهایم را بغل کردم و سرم را روی دستانم تکیه دادم.🦋 یکدفعه صدای آژیر ماشین پلیس بلند شد. با خوشحالی بلند شدم. چند ضربه به در باغ کوبیده شد. یک نفر آمد جلوی در اتاق یک موسیقی بلند روشن کرد و بعد درِ باغ را باز کرد. دستم را خوانده بودند. هرچه داد زدم و کمک خواستم صدایم به مامورهای پلیس نرسید.💔 داشتند میرفتند که فکری به سرم زد. تا انتهای اتاقک عقب رفتم و بعد به شدت خودم را با شانه به در کوبیدم. دو سه بار این کار را تکرار کردم. پس از چند دقیقه در بازشد.👀 اعظم بود. صدای آهنگ را خفه کرد و گفت: سر و صدامون همسایه ای رو که سالی یه بار میاد به باغش سر بزنه، ناراحت کرده...البته من به مامورای وظیفه شناس پلیس قول دادم که دفعه بعد تولدمو تو یه سالن بگیرم.😏 و در مقابل چشمان غمگین و حیرت زده ام ادامه داد: و اما تو...مجبور شدم به پلیسا بگم که سگی که تازه گرفتم هار شده بستمش... بعد درحالی که دندان هایش را به هم میفشرد اسلحه اش را بیرون آورد و همانطور که یک صداخفه کن روی لوله اش نصب میکرد گفت: میخوام از این زندگی نکبتی خلاصت کنم.😬 بعد مثل شکارچی که بخواهد با شکارش بازی کند سرش را کج کرد و پرسید: تاحالا کسی رو که تیرخورده از نزدیک دیدی؟... من زیاد دیدم. میدونی زندگی جز یه مبارزه بزرگ نیست. مبارزه ای که باید ضعیفا له بشن تا قویا قوی تر بشن...🤫 دهن باز کردم و گفتم: لعنت به تو و ارباب عوضیت. سگ تویی و اون رجوی روانی... میدانستم نقطه ضعفش آن ارباب هوس باز جنایتکارش است که او را روانی کرده. فکر کردم خدا رهایم کرده میخواستم همه چیز همانجا تمام شود.😞 ظاهرا موفق بودم. اسلحه اش را سمتم گرفت که یک نفر از بالا سرش پایین پرید. باورم نمی شد. اما آنچه می دیدم حقیقت داشت. یک مامور پلیس اسلحه اش را سمت او گرفته بود و دوباره تکرار کرد: اسلحه اتو بنداز. ✋ ناگاه صدای تیراندازی و درگیری بلند شد. اعظم در یک لحظه با شوکری که از جیبش بیرون آورد، به پهلوی مامور پلیس ضربه ای زد و فرار کرد. دویدم دنبالش نمی توانستم بگذارم قاتل کثیفی مثل او به این راحتی فرار کند.👊 از پشت سر لگدی به کمرش زدم که باعث شد زمین بخورد. پیروزمندانه بالای سرش رفتم که...😳 ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید" به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری @hejabuni
دانشگاه حجاب
ترفند های خانومانه😉... شندرقاز وابستگی 😄... گوینده : سرکارخانم نام آور #پارت 2⃣ 🏴 @hejabuni
2020_09_16_17_21_51(3).mp3
2.35M
ترفند های خانومانه 😉... خانه داری یا اشتغال 😇 ؟... گوینده : سرکارخانم نام آور 3⃣ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔔⚠️ فـرار از مـــرگ 🔺بعضیامون عجیب از مرگ فرار میکنیم غافل از اینکه هر چه میدویم او به ما نزدیک تر میشود جوری فکر می‌کنیم، حرف می زنیم، میپوشیم و زندگی می‌کنیم که انگار تا ابد قرار است در این دنیای فانی بمانیم، حواسمان بیشتر به حق الله و حق الناس باشد، آن زمانی که هیــــچ دادرسی نداریم... فقط مائیم و اعمالمان 👇👇👇👇 🕋 وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ ‼️و بى‌هوشى مرگ به راستى فرا رسد و به انسان گفته شود: اين همان است كه همواره از آن مى‌گريختى... ‏ 🌱مبارکه ق/شریفه ١٩ 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
🔔توجه توجه، از شنبه کتاب صوتی سه دقیقه در قیامت،با توضیحات استاد امینی خواه👇👇👇 درکانال دانشگاه حجاب ارائه می گردد... 🌸🌸🌸🌸روزهای زوج،ساعت ۱۰صبح منتظر باشید 💚💚💚 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🕊 📹 🔴 کجای قرآن اومده؟! 👇👇 🌸سوره نور آیه ۳۱ 🔺نگو کجای قرآن گفته🔆 🔸دکتر فرهنگ: به صراحت آمده است 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌹🌹 💬سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید؛ قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد...✅ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ڪتـاب مـن مـیتـرا نـیسـتـم 🖋نـویـسـنده : معـصومـه رامـهرمـزی نـاشـر : آوای کتـاب پـردازان 📌مـعرفی کـتـاب : روایـت زندگـی شـهیـد زیـنب کمایـی ، دختـری نـوجـوان و مبـارز کـه بـا سلاح خـود یعـنی حـجاب و اعـتـقاداتـش بـا طـاغـوت مبـارزه کـرد و در آخـر بـا حـجـاب زیـنبـی خـود شربت شـهادت را نوشـید . ✨ ڪتـابی اثـر گذار و مفـیـد بـرای دخـتران نـوجوان و جـوان . ✔️ والدیـنی که قصـد دارند الـگویی مناسب برای دختران خـود انتخاب کـننـد بـی شک ایـن شهـید می تـواند الگـوی آنـها باشـد . 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ❌ متن شبهه چرا به کمک سوریه رفتیم اما در جنگ قره باغ از آذربایجان دفاع نکردیم ✅ پاس
🔴به روز باشیم ❌شبهه(متن زیر شبهه می باشد) خیانت سلمان فارسی (روزبه) یکی از بزرگترین خیانت های چند هزار ساله اخیر میباشد ... ۱. دادن اطلاعات نظامی و سیاسی ایران به اعراب ۲. ابراز پشیمانی سلمان از همکاری با اعراب در آخر عمر ۳. مشارکت در جنگ ها و خونریزی های فراوان ۴. همکاری برای به یغما رفتن میراث ملی ایرانیان و به بردگی و کنیزی گرفتن آنها (شبهه خلاصه شده است) ✅ پاسخ شبهه را زیر بخوانید: 🔹 این یک شبهه قدیمی است که به مناسبت تولید سریال سلمان فارسی در حال بازنشر است که توضیحاتی در این باره یادآور می‌شود: ♦️اصل لشکرکشی های خلفا به دلیل آنکه توسط حاکم مشروع و الهی انجام نگرفته مورد تایید نیست و امامان نیز در هیچ کدام حضور نداشتند. ♦️ سلمان فارسی با اشاره حضرت علی ع در فتح ایران حضور داشته تا از جنگ و خونرویزی جلوگیری کند. 👈 حضور او باعث شد دو شهر مدائن و تیسفون بدون جنگ و خونریزی، فتح شود. ♦️ جناب سلمان ضمن آنکه هیچگاه در حکومت ایران منصبی نداشته، ده ها سال هم از ایران دور بوده و نمی توانسته از اسرار سپاه ایران باخبر باشد. ♦️ایشان بدلیل حمایت از ولایت امیرالمومنین مغضوب خلفا بود و انتصاب به حکومت مدائن از سر ناچاری خلیفه دوم و با اذن حضرت علی (ع) برای رفع مشکل مردم بوده است. ♦️دلایل اصلی استقبال مردم ایران از مسلمانان و شكست ساسانیان 👇👇 * ظلم ، ستم و فساد شدید دستگاه حكومتی * سختگیری شدید به قاطبه مردم در حكم نوكران حكومت * اختصاص همه امتیازات مادی و معنوی به طبقه حاكم و ثروتمند. ♦️فتح کتابخانه ها و آتش زدن کتاب ها در این جنگ واقعیت ندارد ! * تاریخ اصل وجود کتابخانه‎ای را در آن زمان ایران ضبط نکرده چه رسد به آتش زدن . 👈تا قرن هفتم (حدود ۶۰۰ سال پس از فتح ایران) ، در هیچ مدرکی سخن از کتابسوزی مسلمین نیست و اولین بار درقرن هفتم بدون سند طرح شد و اعتبار تاریخی ندارد. 👈 سران حرکت شعوبیگری (که به حرکتی ملی گرا و ضد عرب بدل شد) کتابهای زیادی برعلیه اعراب نوشتند. اگر چنین نقطه ضعف بزرگی وجود داشت، محال بود شعوبیه که در قرن دوم هجری اوج گرفته بودند درباره‎اش سکوت کنند. ♦️ فرمانده سپاه اعراب در جنگ با حکومت ساسانی و فتح ایران ، سعد بی ابی وقاص بود نه جناب سلمان! ♦️در رد ادعاهای شبهه همین بس که استقبال چشمگیر و با احترام ایرانیان در زمان بازگشت مجدد وی و استانداری مدائن ، رفتار با یک خائن به نوامیس و عزتشان نبوده ؛ بلکه در جایگاه تکریم ایشان حتی در برابرش به خاک می افتادند. 👇👇 👈 این باعث شد که خود حضرت سلمان که آنها را نهی کند. ♦️ طبق گزارش منابع سلمان در بین مردم  مدائن بدون محافظ تردد داشت . وصیت ادعا شده از جناب سلمان و ابراز پشیمانی ایشان صحت ندارد و ایشان در کمال احترام و توسط علی (ع) کفن و دفن شدند. ♦️از سلمان فارسی كرامات بسیاری نقل شده كه بیانگر مقام معنوی بالای وی می باشد ؛ پیشگویی حوادث آینده ؛ استجابت دعا ، بروز كارهای اعجازگونه و ... ♦️✅ نکته مهم اکثر مطالب این شبهه از کتاب مرحوم زرینکوب استفاده شده در حالی که خود ایشان می گوید: 👈 این کتاب را در جوانی و تحت تاثیر جریانات ملی گرایانه آن زمان نوشتم و زمانی که با تاریخ آشنا شدم سه کتاب (بامداد اسلام، کارنامه اسلام و تاریخ مردم ایران) را در رد کتاب نوشتم. 👈 از کانال پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢*عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد* 🔻مادر مسیحی و دخترانش بعد از حادثه تروریستی "کرایست چرچ" نیوزلند مسلمان شدند 🔻پیج "l love allah " در شبکه فیس بوک ۱ میلیون بار لایک شد ولی فیس بوک وقتی متوجه شد که در این پیج تبلیغ اسلام میشه این پیج رو پاک کرد 🔻بعضی ها میگن که ما پول می گیریم که تبلیغ اسلام کنیم ولی خدا خودش شاهد و ناظر اعمال ماست 🔻بعد از حادثه کرایست چرچ ۳۵۰ نفر در نیوزلند مسلمان شدند. سایت های خارجی عکس های مارو جعلی اعلام کردن و ما این خبر رو از سایت دیگه ای برای شما منتشر کردیم 🌐منبع:https://somalihouse.com/2019/04/06/christian-mother-in-new-zealand-with-her-2-daughters-converted-to-islam-after-attack/amp/ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎭🔪🚬🎲 قسمت نهم پیروزمندانه بالای سرش رفتم که چیزی به سرم خورد. روی زانو افتادم و با چشم های تارم دیدم که یک مرد هیکلی اعظم را بلند کرد و باهم فرار کردند.😵 تازه آن موقع بود که فهمیدم. گوگو تمام این مدت اطراف باغ آدم اجیر کرده پس عجیب نبود که هربار فرارهایم بی نتیجه می ماند. روی زمین افتادم . چشم هایم نیمه باز بود که دیدم دو مامور زن گوگو را دست بسته میبرند از ذوق بعد از مدتها لبخندی زدم و دیگر چیزی نفهمیدم. 🤭 وقتی به هوش آمدم یک بلوز شلوار و روسری صورتی از سر تا پایم را پوشانده بود. به دستم سرم وصل کرده بودند و روی یک تخت سفید دراز کشیده بودم. چندبار پلک زدم تا توانستم اطراف را درست ببینم. 😶 یک مامور زن با پرستار حرف میزد: +خانم پرستار کی میتونم باهاش حرف بزنم؟ -به محض اینکه به هوش بیاد ولی توجه داشته باشین این بچه خیلی ضعیفه انگار تحت شکنجه بوده! +طفلی خیلی کم سن و ساله ولی باید بدونیم توی خونه تیمی فساد، چیکار میکرده! حتما خانواده اش الان نگرانشن... -مثل اینکه بیدار شد🤕 زن پلیس که این را شنید، آهسته به طرفم آمد صندلی را کنار تختم گذاشت. چادرش را جمع کرد و همانطور که می نشست، گفت: +سلام -اینجا...بیمارستانه؟ +آره، یه چندتا سوال ازت دارم میخوام راستشو بگی...چند سالته -چهارده، پونزده فکر کنم +اسمت چیه؟ -صدام میزدن شری +میخوام به خانواده ات خبر بدم تا از نگرانی دربیان شماره ای... -ندارم +از...خونه فرار کردی؟ -نه😢 در چشم هایش زل زدم تمام سعیم را کردم اما درنهایت بغض گلویم را شکافت و گفتم: بچه بودم دزدیدنم. نگاهش پر از تاسف شد. انگار به احترام مرگ سالهای کودکی ام، لحظه ای سکوت کرد و بعد گفت: +تو اون باغ چیکار میکردی؟ مامورمون گفت اونی که فرار کرده میخواسته بکشتت!😳 -اه! پس فرار کرد. +اسمش چی بود؟ -اعظم، از اردوگاه اشرف اومده بود. +پس مجاهد خلقی بوده! اونجا چیکار میکرد؟ -فیلم و کلیپ درست میکرد +فیلم چی؟ -همه چی...هم برای سایتایی که دخترا رو کرایه میدن فیلم درست میکرد هم علیه مامورای پلیس و سپاه و گشت ارشاد کلیپای دروغی درست میکرد بازیگراشون از خودشون بودن... +صبرکن ببینم...🤔 ادامه دارد.... "هر شب در کانال دنبال کنید" به قلم ✍️: سین. کاف. غفاری @hejabuni
آقایون خانوما سلام ✋🏼 📅 امروز بود. این روز رو به خودم 😳 و همه‌ی شما ‼️ تبریک میگم. ☠ یکی نوشته بود👇🏻 در تاریخ خواهند خواند: 👓 "ایرانیان دقیقا زمانی دغدغه‌ی انقراض یوزها 🐆 را داشتند که خودشان سریعتر از آنها رو به انقراض بودند‼️" (فقط ظرف ۲۰سال)...😭 *** میخواستم امشب یه خبر خوب بذارم💕 ولی وقتی تقویم رو دیدم و یاد وضع موجود افتادم حالم یه جوری خراب شد که اصلا هیچی... 😭 ایشالله فردا... 😔✋ ف.پناهنده 🌸 @Hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🌸