AUD-20210818-WA0050.mp3
13.41M
✅خدای خوب ابراهیم✅
💚 قسمت ۱۰
کتاب خدای خوب ابراهیم، روایتگر خاطرات زیبای شهید «ابراهیم هادی»
🌸🌸🌸🌸
از نکتههای جالب و کاربردی کتاب خدای خوب ابراهیم این است که مجموعه خاطرات جمعی از اعضای خانواده، دوستان و همرزمان شهید ابراهیم هادی نقل شده و پس از آن یک آیه از قرآن در مورد آن ویژگی ذکر کرده .
🎙رادیوایرانصدا
#خدای_خوب_ابراهیم
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
دوره مکالمه عربی ⬅️شروع ثبت نام جدید ✅دارای تعیین سطح ✅تدریس توسط استادی مجرب ✅برگزاری کلاس ه
از آخرین روز ثبت نام جا نمونید🌱
🍀 eitaa.com/joinchat/644284519C6e5d0dbf9a
🖇 فردا شروع دوره برای تمامی ترم ها
May 11
دانشگاه حجاب
#حجاب_آمریکایی #حقوق_زنان #قسمت_سوم _میشه خواهش کنم از این جملات کلیشه ای استفاده نکنین...؟ چرا ال
#حجاب_آمریکایی
#قسمت_چهارم
1⃣ نتیجه آزادی بی قید و شرط...
2⃣ اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیش است و آیا درست است قوانینش در زمان حال اجرا شود؟
با ما همراه باشید...🌼
🏴 @hejabuni
دانشگاه حجاب
#حجاب_آمریکایی #قسمت_چهارم 1⃣ نتیجه آزادی بی قید و شرط... 2⃣ اسلام مال ۱۴۰۰ سال پیش است و آیا درست
#حجاب_آمریکایی
#قسمت_چهارم
#حقوق_زنان
_الانم میکنن....( داره از آزادی تو جامعه بدون اسلام دفاع میکنه یا میگه چرا اینطور آزادی وجود داره؟من گیج شدم🤯)
_الان هم ممکن تو بعضی جاها که از چشم نیروی انتظامی دور مونده باشه این کار انجام بشه...😥
ولی اولا به این شدت نیست که پرچم سفید بزنن روی خونه کسی...
دوما خوب اونا همونایین که مثل شما میگن چرا اسلام دست و پای آدم رو می بنده...😖
اسلام دست و پای بی بند و باری و ظلم ستیزی رو می بنده...🙂
از مباحث خیلی مهم در اسلام که علمای بزرگ براش کتاب نوشتن #حقوق_زن در اسلام...😉😌
شما اگه بخوای تو جامعه آزادِ آزاد باشی...قطعا اون آقای جوون هم میخواد آزادِ آزاد باشه و باید بهش حق بدی که این رو بخواد...😏
نمیشه که شما هر کاری میخوای بکنی بگی بقیه تو محدودیت باشن...
برای همین اسلام اومده برای هردو قوانینی وضع کرده که آسیبی به هیچ کدومشون نرسه...🤗
به خانم گفته #حجاب و #عفت داشته باش..
به آقا هم گفته شما هم حجاب مخصوص به خود و #حیا و #غیرت و #حفظ_نگاه داشته باش...
هر دو این وظیفه مهم رو دارن که منتها شکلش فرق میکنه...
حالا هم اگه مشکلی پیش میاد به خاطر همین دیگه که شما فکر میکنین خدا دوست داشته مارو تحت فشار بذاره...
نه عزیز من...باور کن این نیست...اسلام یک دین کامل و برای تمامی دوره هاست...چه زمان پیامبر...چه الان...🤔
برای همین که اگه ما به قوانین الهی عمل کنیم شما حجاب کامل درشته باشی یه آقا پسر هم حیا و غیرت دیگه اون اتفاق ها نمیفته...🙃
⬅️ادامه دارد...
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
۱۱ سپتامبر، ۱۷.۱۵.aac
1.72M
#حجاب_آمریکایی
#حقوق_زنان
#قسمت_چهارم
🎵سرکار خانم خدایاری
⬅️ادامه دارد...
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✅صبر و تبیین حضرت زینبکبری مکمل فداکاری عاشورا بود
🔺اگر روز عاشورا اوج #مجاهدت همراه با فداکاری است، این چهل روز، اوج مجاهدت همراه با #تبیین، افشاگری و توضیح [است]. این صبر فوقالعادهی خاندان پیغمبر به پیشوایی زینب کبری(سلام الله علیها) و امام سجاد (علیه السلام) بود که توانست حادثهی کربلا را ماندگار کند و به معنای واقعی کلمه این تبیین مکمل آن فداکاری بود.
#جهاد_تبیین
➡️ ۱۴۰۰/۰۷/۰۵
@Khamenei_Reyhaneh
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#پرسش_پاسخ
#علل_انحرافات_جنسی
❓چه عواملی منجر به بروز انحرافات جنسی در جامعه می شود؟
♻️قسمت اول
♨️یکی از عوامل مهمی که منجر به شکل گیری انحرافات جنسی میشه #بیتقوایی هست
حالا تقوا چی هست که اگر نباشه گناه و انحراف رخ میده؟
🔰«تقوا» از ريشه "وقی" گرفته شده كه به معنای حافظ و سپر است.معنای اصطلاحی تقوا به معنای #خویشتنداری در اطاعت از دستورات الهی و دوری از گناهان است.
⁉️فرد باتقوا چجور آدمیه؟
در فرهنگ قرآن کریم، متقی کسی است که با ایمان و عمل صالح برای خود ملکه ای نفسانی فراهم می سازد تا او را از آسیب های درونی (هوای نفس) و بیرونی (شیطان) مصون دارد. [۱]
💠قرآن در داستان قوم لوط برای رهایی از گناهی که به اون دچار شده بودند می فرماید:آیا #تقوا پیشه نمیکنید؟! آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور میروید (و همجنس بازی میکنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!)[۲]
➕و یا درمورد افراد با تقوا می فرماید:پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شیطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و کیفر او) مىافتند و (در پرتو ياد او، راه حق را مىبينند و) ناگهان بينا مىگردند[۳]
📌پس افراد و به تبع اون اجتماع زمانی مصون میشن که مجهز به سپر تقوا باشن و دست یافتن به این سپر با تمرین و تکرار حاصل میشه
ادامه دارد...
📚[۱] جوادی آملی، تسنیم (تفسیر قرآن کریم)، ج2، ص 132
[۲]شعرا ۱۶۱ و۱۶۵
[۳]اعراف،۲۰۱
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔆 بایکوت شهید علیلندی توسط گروهک منافقین و مسیح علی نژاد ✊ وقتی کسانی که تلاش دارند
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش
#بینالملل
💯ظاهر شدن با پوشش کامل و روبند در اسلام ستیز ترین منطقه انگلیس
🔻"سود محمد" زن مسلمان متولد "وست مینستر" و ساکن همانجا می گوید در اسلام ستیز ترین شهر انگلیس با پوشش کامل و روبند ظاهر می شود
🔻باوجود اینکه ممکن است مورد آزار قرار بگیرد و برایش خطر دارد اما بازهم با حجاب کامل بیرون می رود
🔻او از اتفاقاتی که برایش افتاده می گوید؛از اینکه به او داعشی می گویند و تروریست و بمب گذار می خوانندش
🔻یک بار که سوار اتوبوس شده بود یک نفر او را تهدید کرد که روبندش را آتش می زند و فندکش را روشن کرد و زیر روبند نگه داشت تا اینکه او اتوبوس را ترک کرد
🔻یک بار دیگر که از راننده اتوبوس سوال پرسید جوابش را نداد و گفت تا زمانیکه این پارچه کثیف روی صورتش هست جوابش را نمی دهد
🔻وقتی او را مورد اذیت قرار می دهند و او به انگلیسی جواب می دهد و متوجه می شوند لهجه ندارد تعجب می کنند
📌با زنان مسلمان به بدترین شکل ممکن برخورد می کنن اونوقت ادعای رعایت حقوق زنان رو دارن.این رفتارهای وحشیانه در سال ۲۰۲۱ خیلی عجیبه.چطور یک عده باور می کنن که اینها بافرهنگ هستن و هر طور لباس بپوشی براشون فرقی نداره
🌐 منبع:https://www.mirror.co.uk/news/uk-news/i-wear-niqab-most-islamophobic-24982579
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سوم 💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهارم
💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و میخواست قصه را فاش کند. باور نمیکردم حیدر اینهمه بیرحم شده باشد که بخواهد در جمع #آبرویم را ببرد.
اگر لحظهای سرش را میچرخاند، میدید چطور با نگاه مظلومم التماسش میکنم تا حرفی نزند و او بیخبر از دل بیتابم، حرفش را زد:«عدنان با #بعثیهای تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.»
💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثیها؟! به ذهنم هم نمیرسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد.
بیاختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمیزدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم.
💠 نمیفهمیدم چرا این حرفها را میزند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم.
وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگیها به کسی بچسبد، یعنی میخواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من میشناختم اهل #تهمت نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بیغیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!»
💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثیها #شهید شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود.
عباس مدام از حیدر سوال میکرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسشهای عباس را با بیتمرکزی میداد.
💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره #شهادت پدرم بیتابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوالپیچش میکرد و احساس میکردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم.
به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دستهایی که هنوز میلرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم میخواست هرچهزودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمیدانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم.
💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم.
احساس میکردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید.
💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونههای من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را بهخوبی حس میکردم.
زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بینهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه میدرخشید و همچنان سر به زیر میخندید.
💠 انگار همه تلخیهای این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت میخندید.
چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم.
💠 زنعمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند.
حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لبهایش که با چشمانش میخندید. واقعاً نمیفهمیدم چهخبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه میخوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمیکنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک میگیرم و این روزهای خوب ماه #رجب و تولد #امیرالمؤمنین علیهالسلام رو از دست نمیدم!»
💠 حرفهای عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاهمان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم.
هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خندههای امشبش را یکجا فهمیدم که دلم لرزید.
💠 دیگر صحبتهای عمو و شیرینزبانیهای زنعمو را در هالهای از هیجان میشنیدم که تصویر نگاه #عاشقانه حیدر لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرفت. حالا میفهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانهای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت.
#خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتیتر از همیشه همچنان سرش پایین است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓