eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
💢غربی ها هم فهمیدن اختلاط دختر و پسر در محیط آموزشی به درد نمی خوره 🚺 تحقیقات نشان داده است که مدارس تک جنسیتی می توانند مزایای زیادی داشته باشند. برخی از این موارد شامل سطح بالاتر موفقیت، افزایش اعتماد به نفس و آخرین مورد ، توانمندسازی برای انجام انواع فعالیت های جدید است. ⬅️ مدارس تک جنسیتی به داشتن محیطی آرام تر معروف هستند. در این مدارس ، دانش‌آموزان راحت‌تر می‌توانند نظر خود را بیان کنند و در کلاس عادی تر عمل کنند. این بدان معناست که کلاس‌ها در مدارس تک‌جنسی عمدتاً پویا و پر از ایده‌های خلاقانه است و اینها همه عوامل شگفت‌انگیزی هستند که منجر به آموزش عالی می‌شوند. ⬅️ به عبارت دیگر، آنها با یکدیگر رقابت برای جذب جنس مخالف نمی کنند و مدرسه مکانی فقط برای مطالعه و تعامل دوستانه است. ⬅️ بسیاری از دانش آموزان در مدارس تک جنسیتی رشد می کنند. چرا؟ به این دلیل است که فشارهای اجتماعی بسیار کمتر است. کودکان به طور فعال تشویق می شوند تا با سرعت خودشان رشد کنند. 🌐 منبع : https://www.clickliverpool.com/features/26400-what-are-the-advantages-of-single-sex-education/ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#رمان_مسیحا #قسمت_بیست_وچهارم ﷽ ایلیا: تا صبح بالای سر مادر بزرگ کتاب خواندم. حالش بهتر بود. دکتر م
﷽ حورا: خواستم بگویم: الهی بری که دیگه برنگ.... در ذهنم هم نتوانستم جمله ام را تمام کنم. عشق نمیگذارد رنج معشوق را بخواهی حتی اگر رهایتکرده باشد. نفسم به آه شکست. کلاسهای بعد از ظهر را نماندم. برگشتم خانه. سر سفره شام پدر تمامش زیرچشمی نگاهم میکرد. آخر سر طاقتش تمام شد و گفت: +چرا غذا نمیخوری -میل ندارم ملینا یک لیوان دوغ سرکشید و گفت: رژیمه چشم غره ای رفتم و ساکت شد. پدرم سرش را نزدیکم آورد و گفت: +اصل حرفتو بگو خودمو وخودتو زحمت نده -کتابی به اسم” مسیح کردستان" داری... +دارمش ولی دست ایلیاست.   -درمورد چیه؟ ملینا که نمی توانست بی حرف بماند، گفت: «درمورد مسیح کردستانه دیگه» بی توجه به او، رو به پدر پرسیدم: «منظورم اینه که چه جور کتابیه؟ رمانه؟ یا ...» پدر قاشق و چنگالش را کنار بشقاب گذاشت و رو به من گفت : +درمورد مردیه که مردم کردستانو نجات داد. -از چی نجات داد؟ چجوری؟ +از یه گروه قاتل که هر روز از ساعت چهار عصر به بعد شهر دستشون می افتاد. -چی؟ چرا چهار؟ چجور گروهی؟ این ماجرا واقعیه؟! +آره واقعیه بری کردستان از هرکی بپرسی محمد بروجردی... یکدفعه ملینا با دهان پر از ماکارانی میخواست چیزی بگوید که به شدت سرفه اش گرفت. همزمان صدای زنگ در بلند شد. مادرم از آیفون نگاه کرد و با تعجب گفت: میثمه! پدرم نگاه معناداری به من انداخت. بلند شدم رفتم یک روپوش و روسری صورتی پوشیدم. تا برگردم سر میز، میثم آمده بود داخل حیاط. سلام کرد و گفت: میشه یه دقیقه حورا بیاد. مادرم برای شام تعارف زد اما میثم کفش هایش را هم درنیاورده بود و کنار در سالن پذیرایی ایستاده بود. رفتم جلو بقیه برگشتند سر میز شام. میثم یک پلاستیک سفید دستم داد و گفت: ایلیا داد گفت بهت بگم... نمیدانم چرا منتظرم میگذاشت. گفتم: خب؟! دستی به پشت گردنش کشید و انگار نتوانست حرفش را بزند. خداحافظی کرد و رفت. برگشتم سمت بقیه و در مقابل نگاه کنجکاوشان کتابی که در پلاستیک بود را بیرون آوردم؛ "مسیح کردستان" رفتم طبقه بالا داخل اتاقم در را بستم. زل زدم  به جلد کتاب. دهن به شکایت باز کردم: «هرکی هستی هرچقدر هم خوب بودی و کارای بزرگ کردی ولی حالا بزرگترین آرزوی زندگیمو ازم... » همان موقع بزرگترین آرزوی زندگی ام در ذهنم مجسم شد. ایلیا مردی بود که  همیشه ی خدا آرزو داشتم کنارم باشد. پسرعمویی که از سیزده سالگی منتظر بودم به خواستگاری ام بیاید. عشقی که همواره از قلبم  به تک تک  رگهای وجودم سرازیر می شد.  عشقی که به یاری اش قهرمانانه هوس های زودگذر و جلوه گری های شیطانی را  زمین کوبیده بودم و به شوقش هر دست رفاقتی  را پس زده بودم. دست هایم از شدت ناراحتی و خشم میلرزید. احساس کوچکی کردم. کتاب را برداشتم و جلدش را کشیدم که پاره کنم اما دستخط ایلیا جلوی چشمم آمد: ” در این دنیای عجیب به اذن خدا می شود کارهای عجیب کرد؛ حضرت مسیح(ع) جسم ها را زنده میکرد و حضرت محمد(ص) روح ها را زنده نگه میداشت. وقتی بخواهی هم پیرو حضرت مسیح(ع) باشی هم حضرت محمد(ص)، باید قلبها را زنده کنی!” انگار که با آشناترین صدا این جملات را شنیده باشم، آرام گرفتم. چشم هایم را نم حسرت و حیرت  خیس کرد. به قلم سین کاف غفاری 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part16_خون دلی که لعل شد.mp3
10.73M
کتاب صوتی (16) "خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" 💚 بسیار شنیدی وجذاب 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
روایت روز ✅ قالَ رَسول الله صَلَ الله عَلَيه و آله : 🌺 ادِّبُوا اَوْلادَكُمْ فى بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قيلَ: وَكَيْفَ ذلِكَ يا رَسُولَ اللّه ِ؟ فَقالَ:بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ ✅ رسول گرامی اسلام صَلَ الله عَلَيه و آله : 🌸 فرزندانتان را در رحم مادرانشان كنيد. سوال شد: اين چطور ممكن است،اى رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذاى (به مادرانشان). 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🥀سخنان شهید احمد مشلب درمورد حجاب 🔺چرا ما حجاب را تحریف میکنیم؟ وتدوین 🥀شهدا را با ذکر صلوات یاد کنید 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
📷 یک عکس و یک دنیا حرف 🔹 دوم آذر ماه و در جریان فاز اول و دوم مطالعات بالینی واکسن کووایران برکت روی ۱۲ تا ۱۸ ساله‌ها،‌ این عکس ماندگار شد 🔹 دختر نوجوان یک روحانی، در حالی که چادر به سر دارد، هنگام تزریق واکسن، بازوی خود را از تصویربرداری می‌پوشاند و بوسه پدر بر پیشانی‌اش می‌نشیند. ✅ نکته تربیتی: تربیت فرزند و درونی کردن باورهای دینی باید طوری باشه که فرزند ما در بزنگاهها و موقعیتهایی که امکان لغزش وجود داره خود را حفظ کنند. 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌒✨ آن که از من به تو صدگونه سخن‌می گوید... | 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا