📌 #پوستر
📎 «قسمت اول برنامه تلویزیونی سفیران مهر، سه شنبه حوالی ساعت ۱۸ عصر»
♦️ من میخوام باحیا باشم...
@saafiranemehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🍂
دختر شهید فاطمیون:
دلتنگ بابام هستم.
میتونید منو ببرید پیش بابام؟!😭
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_سی_یکم🎬: شمسی نگاهی به فتانه کرد و با شتابی در کلامش گفت: فتانه بیا بیر
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_سی_دوم 🎬:
حسن آقا مثل مرغ سرکنده این طرف و آن طرف میرفت، نگاهی به روح الله سه ساله که با چشمان معصومش به او خیره شده بود انداخت و رو به همسرش زهرا گفت: آخه ببین این بچه مظلوم و با اشاره به گهواره ای که عاطفهٔ نُه ماهه در آن خوابیده بود ادامه داد: یا اون طفل بیگناه، به عقوبت کدام گناه باید اینجور دربه در بشن؟! چرا نباید سایه پدر و مادر روی سرشون باشه...
چقدر به محمود گفتم بیا زنگ بزن به مطهره، اینا خانواده درس خونده و فهمیده ای هستن همه شون معلم و کارمند و...هستن و سری توی سرا دارن، گفتم یه ذره کوتاه بیا، ما مرد قدیم هستیم و نمی فهمیمم شما که میفهمید یه کم ناز این زن را بکش، به خدا برمیگرده، اما تو گوشش فرو نمیره...
زهرا نفسش را محکم بیرون داد و گفت: خوب حسن آقا، شما چرا این بچه ها را آوردی؟ میذاشتی کنارش باشن شاید فشار بهش میومد و خودش میرفت دنبال مطهره و برش میگردوند..
حسن آقا دستش را محکم روی پایش کوبید و گفت: انگار نفهمیدی چی گفتم، این دخترهٔ پتیاره که اون جوون بدبخت را به کشتن داد تو خونه اش بود، میگفتن عقد کردن، آخه من این بچه ها را به چه اطمینانی اونجا بزارم؟! میترسیدم یه بلایی سر این بیچاره ها بیاره،وجدانم اجازه نمی داد این طفل معصوما را اونجا همینطور رها کنم.
زهرا اشک گوشهٔ چشمش را با روسری اش گرفت و گفت: آخه از محمود بعید بود، چطور گول این دختره را خورد؟! مگه نمی شنید که توی روستا چه حرفا پشت سرش هست؟! بعد نگاهی به بالا کرد و ادامه داد: خدایا توبه! چه گناهی کردیم که این دختره سر از یقه و آستینمون درآورد...بعد صدایش را پایین تر آورد و گفت: حسن آقا! میشه هنوز عقدش نکرده باشه؟! بیا یه زنگ به مطهره بزن ،شاید رفت سر خونه زندگیش و این دختره چش سفید را انداخت بیرون...
حسن آقا نگاه تندی به زهرا کرد و دو دستی روی سرش کوبید وگفت: میگم من شب اونجا بودم اون دختره هم بود، با محمود یک جا خوابیدن..اون زن شاید هرزه باشه اما محمود اینقدر بی دین و ایمون نیست که با یه زن نامحرم یک جا باشه...
در همین حین حسن آقا دستش را روی قلبش گذاشت و آخی گفت و نقش بر زمین شد...
روح الله که پدر بزرگش را خیلی دوست داشت با دیدن این صحنه از جا برخواست و همانطور که گریه میکرد بالای سر پدربزرگش آمد و شروع به بوسیدن او کرد، روح الله فکر میکرد پدر بزرگش با بوسه های او چشمانش را باز میکند که نکرد...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
Part02_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
13.35M
📚بازخوانی کتاب آه
✅حرکت امام به سوی مکه
(ترجمه مقتل)
#آه
#تاریخی_مذهبی
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رد مکن این هدیه ام را جان زهرا مادرت
ای فدایت خواهرت
کودکانم نذر چشمان علی اصغرت
ای فدایت خواهرت
#روز_چهارم #محرم💔
#کلیپ | #استوری | #ریلز📲
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
-💔🚶🏽♂
-
-چـادرمسوختـهامـا . . .:')
-
-
#ریحانه🖤
#جهادتبیین
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
🌻🌿|°•
✔ با حجاب میشه افتخارآفرین بود ツ
🌻 فیلسوف طوبی کرمانی
✅ به نوجوانها بشناسونید
#بانوی_افتخار_آفرین ۱
#زنان_دانشمند_ایرانی
#حجاب | #زنان
═ೋ❅۞°•🔮•°۞❅ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 همه خوبن، دوقطبی نکنید!
- خطّی که معاویه ترویج میکرد.
ـــ ـ ـ ـــ ـ
#جهاد_تبیین
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
🚩 بانوی عاشورایی
🤍 دُلْهُم، همسر زُهَیر
با تشــویق این بانوی بزرگوار اسلام،
همسرشان زهـــــــــــــــــیر بن قین، به
ملاقات امام حسین علیهالسلام رفت
و در ادامه از زمره یاران خاص امام و
از شهیدان شاخص واقعه کربلا گردید.
بر اساس برخى نقلها او هنگام وداع
با همسرش از او خواست نزد جد امام
حســــــــــین علیهالسلام، از او یاد کند ♡
اطلاعات بیشتر ⇦ اینجا
#محرم | #بانوان_عاشورایی
═ೋ۞°• دانشگاه حجاب •°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
🔴تهدیدی که می تواند فرصت باشد
خیلی ها به صرافت افتادند که در مقابل حضور افراد بی حجاب در هیئت چه باید بکنیم؟
یک عده شاید بگویند مجلس امام حسین مقدس است و مانع شویم و یک عده هم بگویند مجلس امام حسین برای همه هست و بیایند و دخالت نکنیم.
اما بالاخره حضور یک بانو با لباسی که جلب توجه کند در مراسم امام حسین علیه السلام تهدید است. اصل مراسم که برای اقامه ی دین است دچار چالش می شود.
اما اگر سخنران آن هیئت بتواند محتوای مناسب در مورد مسئله ی زن و حجاب را به صورت توصیفی و یا استدلالی از کتابهای معتبر بیان کند و آمار و نتایج آنچه بعد از پوشش نامناسب به اسم آزادی زن در دنیا اتفاق افتاد، بیان کنند خیلی می تواند موثر باشد.
نکته ی مهم اینجاست که در حد واجب بودن حجاب و امری دینی بودن و شبیه حضرت زینب شدن، متوقف نشوند و قدری مطالب به روز در این حوزه بیان کنند. مطالب به روز رو میشه از کتابهایی که در این حوزه منتشر میشه، از جمله رمان بسیار زیبای دور برگردان تجریش پیدا کنند
اینگونه می شود از تهدید فرصت ساخت و بدون ایجاد تنش از این حضوری که به برکت امام حسین علیه السلام ایجاد می شود نهایت استفاده را به دست آورد.
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به حرمت جایگاه خانواده
با هر تفکر و سلیقه ای🌱
#خانوادگی همه با هم میآییم
⭕میقات: پنجشنبه ساعت ۱۶:۳۰
#ایران_عفیف
#ایران_متحد
#بازنشر_طوفانی👌
#مشهد
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
12-maddahi.188.mp3
4.88M
🏴•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ↻
واسه ات بمیره نوکرت؛
کی میشه اون ضریحتو بغل بگیره؟
از وقتی که شنیدم تشنگی کشیدی؛
آب خوش از گلوی من پایین نمیره
#مداحی | #حسن_عطایی
دانشگاه حجاب
رمان واقعی«تجسم شیطان» #قسمت_سی_دوم 🎬: حسن آقا مثل مرغ سرکنده این طرف و آن طرف میرفت، نگاهی به روح ا
رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_سی_سوم 🎬:
دوماه از مرگ ناگهانی حسن آقا می گذشت، دوباره همهمه ای در روستا به پا بود و اینبار نه از مرگ و لباس عزا خبری بود و نه از گریه و شیون، بلکه بساط عروسی به پا بود.
بوی گوشت هایی که در روغن جلز و ولزمی کرد کل روستا را در بر گرفته بود.
روح الله هیزمی به دست داشت و سعی می کرد با آتش اجاق دیگ ها آن را روشن کند که مادربزرگش صدا زد: روح الله! نکن بچه ،لباسا نو و قشنگت میسوزه و بعد آهی کشید و با لحنی طعنه آمیز زیر لب زمزمه کرد: جای حسن آقا خالی که ببیند پسرش محمود چه عروسی برای فتانه راه انداخته...مطهره با اون کمالات وقتی به عقد محمود در آمد با یه عقد ساده و محضری اومد سر خونه و زندگیش، نه عروسی نه خرید عروس و نه حلقه ای در کار بود، اما برای این بیوه زن چش سفید بیسواد،هم عروسی صدا دار گرفته و هم خرید آنچنانی و حلقه و طلا و.. یکی نفهمه فکر میکنه دختر شاه پریون هست..
روح الله با حرف مادربزرگش، تکه چوب دستش را انداخت و به طرف او رفت و گوشهٔ چادر مادربزرگ را محکم چسپید، این کودک بینوا می خواست با گوش کردن حرف مادربزرگ، دل او را به رحم آورد و مثل عاطفه به جای خانه بابا، خانه مادربزرگ باشد، آخر تن نحیف این کودک دیگر توان تحمل کتک ها و شکنجه های فتانه را نداشت.
مطهره مادر روح الله سر لج و لجبازی، بچه ها را رها کرده بود و حاضر نبود آنها را پیش خودش ببرد و به طریقی میخواست با گذاشتن بچه ها پیش پدرشان، خلوت این زن و شوهر را بر هم بزند و مشکلاتی برای آنها بوجود بیاورد و خبر نداشت که این کودک سه ساله، هر روز از عمرش چه بلاها باید تحمل کند.
روح الله خودش را به پای مادربزرگ چسپانیده بود که با صدای کل کشیدن زنها به خود آمد، بوی دود کندر و اسپند در فضا پیچید و باران نقل و نبات بر سر عروس داماد باریدن گرفت، عروس بیوه ای که نوزده سال داشت و همسرش مردی با دو بچه که بیش از بیست هفت سال سن داشت.
زنان روستا در گوش هم پچپچ می کردند که : چه پیشانی سفید هست این دختره، یک عروسی به این قشنگی، حتی عروس را آرایشگاه بردن، کاری که اصلا توی روستا مرسوم نبود و مردم از زبان کسانی توی شهر عروسی رفته بودند این چیزها را میشنیدند و زنان روستا، امشب عروسی زیبا در لباس سفید و بلند و توری عروسی که تا به حال هیچ کس در واقعیت ندیده بود، اینها از نزدیک میدیدند، انگار این روستا تبدیل به بهشت شده بود و فتانه هم تنها حوری این بهشت بود، اما همه می دانستند ، این عروسی کار دست بشر نمی تواند باشد،آخر محمود کجا و فتانه کجا....
مطهره که تهرانی الاصل بود و از خانواده باسواد و متشخص کجا و فتانهٔ بی سواد و دهاتی کجا؟!..
جالب تر این بود که محمود هنوز مطهره را طلاق نداده بود اما عروسی برای زن دوم برپا کرده بود..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
دانشگاه حجاب
به حرمت جایگاه خانواده با هر تفکر و سلیقه ای🌱 #خانوادگی همه با هم میآییم ⭕میقات: پنجشنبه ساعت ۱۶:۳۰
بزرگواران حتما شرکت کنید
مخصوصا به همراه نوجوانان..
برنامه اردوی خانوادگی #رایگان هم داریم که ان شاءالله در مراسم اعلام میشه🌹
Part03_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
11.04M
📚بازخوانی کتاب آه
✅ورود عبیدالله به کوفه، خروج مسلم
(ترجمه مقتل)
#آه
#تاریخی_مذهبی
═ೋ۞°•دانشگاه حجاب•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872