eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 پدر و مادر عزیز 🔻مربی و معلم گرامی 🟡 مراقب شکل گیری هویت جنسی صحیح فرزندان و دانش‌آموزانمون باشیم. ✔ به دخترا مسئولیت‌های دخترانه بدیم ✔ به پسر کمک کنیم توانایی‌های مناسب جنسیتش کسب کنه 🇮🇷•°‎‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
میدونید دیروز ۱۳ بهمن، روز جهانی حجاب بوده؟ 🤔 📣 «نظمه خان» بانوی نخبه‌ی مسلمانی که بخاطر حجابش تو آمریکا مدتها اذیتش کرده بودن، ۱۲ سال قبل پیشنهاد اعلام این روز رو مطرح کرد. 🧕 🚫 طبیعتا وضع یه روز به نام حجاب برای غرب که مبدأ بی‌حجابیه غیرقابل تحمله ولی با ایستادگی نظمه‌خان که استاد یکی از دانشگاههای آمریکاست، الان هرسال اول فوریه توی ۱۹۰ کشور جهان این روز رو جشن میگیرن! 🤯 این طرح جوری گسترش پیدا کرده که حتی گاهی زنهای ادیان دیگه هم برای حمایت از بانوان مسلمان تو این روز از حجاب استفاده میکنن. 😳 🍀 هنر نظمه‌خان این بود که یه درد و مظلومیت مشترک زنانه رو تشخیص داد و بخاطر جلوگیری از اون شجاعانه فریاد کشید و پای حرفش مقاومت کرد. ✊🏻 ⭕️ نظمه خان جهانی رو متوجه حجاب کرد، آیا به نظرتون ما نمیتونیم حجاب رو توی جامعه ایرانی گسترش بدیم؟ چطوری این کار رو بکنیم؟ 👈 @mortagheb ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋⃞✨ اے اهـــــل حرم میر و علمدار خوش آمد 🌼🍃 🇮🇷•°‎‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
سلام عکسی که نگاه میکنید بنده هستم در واگن مترو یک برگه با موضوع عفاف و حجاب چاپ کردم و داخل مترو در دستم میگیرم هر چقدر که از تاثیرگذاری این کار خدمتون بگم کم گفتم یک ایده و پیشنهاد دارم به دوستان دغدغه مندم شما هم در سفرهایی که با مترو هستید این کار زییا رو انجام بدید. انتشار این پیام در گروه های مذهبی جهت تشویق به امر به معروف و نهی از منکر مانعی ندارد. 🇮🇷•°‎‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد وسی و دوم🎬: عمربن خطاب در حالیکه صورتش از خشم سرخ شده بود از جای برخواس
شاهزاده ای در خدمت صد و سی و سوم🎬: روزگار چونان اسبی سرکش به پیش می رفت ، روزگاری که بر وفق مراد خلیفهٔ خود خوانده بود و چنان با شتاب اسلام را از مسیر اصلی خود منحرف می نمود که هیچ اسب راهوری قدرت مقابله با آن را نداشت. بسیاری از قوانین دین محمدی دست خوش تغییر و تحریف شده بود ، دیگر اسلام این روزها رنگ و بوی اسلامی که محمد بن عبدالله صلی الله علیه واله آورده بود، نداشت و از اسلام واقعی جز نامی چیزی به جای نمانده بود. گویی مهر سکوت بر دهان ها زده بودند و مردمان آن زمان کر و لال شده بودند ، تمام تحاریفی که عمربن خطاب بر دین سراسر نور اسلام روا می داشت، از طرف جمع مورد پذیرش قرار می گرفت وهیچ کس را یارای برخواستن و اعتراض کردن نبود زیرا اینان مردانگی را به تمامی فروخته بودند ،آنزمان که غدیر را دیدند و نادیده گرفتند. عدالتشان آن زمان به تاراج رفت که رسول خدا به ملکوت پرواز نمود و دیدند که ناکسانی درب خانهٔ دخترش را آتش زدند و دم برنیاوردند. انسانیت شان آنزمان پا پس کشید که دستان ولی الله را به ریسمان بستند و زنی آبستن را با سینه ای خونین ،بی پناه رها کردند و دین را پشت گوش انداختند ودنیایشان را چسپیدند. مردم از ظلم و بدعت های عمر بن خطاب به ستوه آمده بودند ،اما خود کرده را تدبیر نیست، در همین ایام بود که واقعه ای رخ داد، واقعه ای که عمق جهالت خلیفه خود خوانده را به چشم ملت می کشید ، اما چه فایده، این مردم بارها و بارها بی عدالتی خلیفه شان را دیده بودند اما اعتراضی نمی کردند. بارها و بارها از زبان خود عمر شنیده بودند که «به راستی اگر نبود علی علیه السلام، عمر هلاک شده بود» اما گویی چشم حقیقت بینشان نا بینا گشته بود که حق عیان، علم عیان، ولیّ عیان را که کسی جز امیرالمومنین علی بن ابیطالب، نبود ، در تنهایی خویش رها کرده بودند ودامان دنیای دون را چسپیده بودند. آری در همین زمان بود که ان واقعه به گوش همگان رسید.... دارد... 📝به قلم:ط_حسینی ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
دانشگاه حجاب
شاهزاده ای در خدمت #قسمت صد و سی و سوم🎬: روزگار چونان اسبی سرکش به پیش می رفت ، روزگاری که بر وفق
شاهزاده ای در خدمت قسمت صد و سی وچهارم: مردم از بدعت های خلیفهٔ خود خوانده دوم به ستوه آمدند و جمعی به منزل امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام وارد شدند. فضه که این قضیه به گوشش رسید ، سریع چادر و روبنده به سر کرد و به طرف مأمن آرامشش حرکت نمود . درب خانهٔ مولایش باز بود و صدای همهمهٔ جمعیت به گوش میرسید. هر کسی حرفی می زد و چون حرف یکی تمام میشد ،آن دیگری لب به گلایه می گشود و تمام حرفها پیرامون ظلم ها و بدعت هایی بود که در این سالها دیده بودند. سخنان جمعیت که فرو نشست ، مولا علی چشم گرداند و تمام افراد را نظاره کرد و سپس اینچنین فرمود: تعجب است از قومی که می بینند سنت و روش پیامبرشان یکی پس از دیگری و فرازبه فراز جابه جا می شود و تغییر پیدا می کند و به این تغییر سنت ها و به این بدعت ها رضایت می دهند و انکار نمی کنند بلکه بالاتر از این که اگر کسی این بدعت ها را انکار کند و ایراد بگیرد او را سرزنش می کنند و بر او غضب می کنند. و بعد هم گروهی بعد از ما می آیند و از بدعت ها و ظلم های عمر و آنچه از خودش در دین ایجاد نموده پیروی می کنند و بدعت های او را سنت و جزء دین قرار می دهند و با ان بدعت ها به سوی خدا تقرب می جویند. فضه پشت درب اتاق ،به سخنان مولایش گوش میداد و با پوست و گوشت و خونش مظلومیت ولیّ بلافصل پیامبر، مظلومیت دین اسلام ناب محمدی را حس می کرد که ناگاه متوجه شد صدای مولایش بلندتر شده ، گویا چیزهای مهم تری را گوشزد می نمود. پس سراپا گوش شد تا بشنود و بفهمد و برای دیگران نقل نماید... مولا علی علیه السلام چنین ادامه داد... ادامه دارد 📝به قلم :ط_حسینی ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا