🔺اتفاقی دیدمش... از یک خانه توی یک کوچه باریک با سینی هندوانه آمد بیرون و رفت وسط راه زائرین که هندوانه پخش کند. اجازه گرفتم که از او عکس بگیرم. عکس را که نشانش دادم، گفت: پیر شدم، زشت شدم دنیا پیرم کرد... گفت اسمش نعیمه است، ولی ”ام نور“ صدایش می‌زنند. عراقی‌ها معمولا مادرها را به اسم پسر بزرگ‌شان صدا می‌زنند، برای همین پرسیدم پسر نداری؟ ساکت شد و بعدش گفت: زمان جنگ #ایران و #عراق، حزب بعث همسرش را به زندان می‌اندازد و تهدیدش می‌کنند که دو پسرش باید در #جنگ شرکت کنند!😟 دوتا پسر هم فرار می‌کنند و می‌روند ایران و در مقابل رژیم بعثی می‌جنگند و هر دو #شهید می‌شوند.✨ حزب بعث هم به جبران این کار، هر دو پای همسرش را قطع می‌کنند!😰 برای همین نعیمه را به اسم دختر بزرگش صدا می‌زنند. از آن زمان به بعد، نعیمه خودش کار کرده و خرج زندگی را در می‌آورد... حرفی نداشتم بزنم😔 خداحافظی که کردم گفت: #تل_زینبیه که ایستادی، از طرفم بگو: «زینب سلام، زندگی خودم و بچه‌هایم فدای صبرت» 💠روایتگر: #سحر_طوسی، گردشگر ایرانیِ غیرمسلمان #پیاده_روی_اربعین #سفر_ارزان #عراق #شهید #نحن_اخوة #قضاوت_نکنیم #خوب_ببینیم 🎓دانشگاه حجاب🎓 🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺

#چرا_چادری_شدم؟ سلام اسم من فاطمه ست، ۲۷ سالمه و طلبه ام. ۵ ساله که چادری شدم. می خوام ماجرای چادری شدنم رو براتون بگم... من قبل از چادری شدن تیپم مثل خیلی از دخترای دیگه، معمولی بود. مانتو شلوار و روسری می پوشیدم... البته موهام هم پیدا بود😐 یه ذره آرایشم می کردم💄 شیطونیای دوره ى خودمم داشتم😇 ولی از حد خودم پا فراتر نمیذاشتم. دم دمای عید نوروز پنچ سال پیش بود که گفتن بسیج می برن مناطق جنگی. به منم گفتن بیا، منم دوست داشتم برم و مناطق جنگی رو ببینم.😍 خلاصه من ۲۷ اسفند راهی مناطق جنگی شدم... البته گفته بودن الزامیه که چادر بپوشین، منم پوشیدم😊 وقتی که رسیدیم شب بود. ما رو بردن منطقه مارد، خوابگاهمون اونجا بود، مارد خارج از شهر بود، اونجا نه شهید گمنام هست✨ ما هم اول رفتیم مزار شهدای #گمنام و روزهای بعد هم رفتیم بازدید از مناطق جنگی... شب اخر که شد قرار بود فردا صبحش ما برگردیم. اون شب دلم خیلی گرفته بود😞 گفتم برم سر مزار شهدا تا آروم شم...💚 تنهایی رفتم... نرسیده به مزار، چندتا سگ دیدم که داشتن میومدن سمت من😱 خیلی ترسیدم😰 بخاطر وجود سگ ها به مزار شهدا نزدیک نشدم🙁 ولی از دور دیدم یه خانمی نشسته کنار قبور، گفتم خدایا کیه⁉️ آخه من اولین نفر بودم که رفتم❗️از ترس سگ ها نرفتم مزار و رفتم سمت اتاق سربازای اونجا و بهشون گفتم که چندتا سگ اومدن طرفم... و می خوام برگردم خوابگاه، ازشون خواستم تا خوابگاه باهام بیان... سربازا خیلی تعجب کردن و گفتن: خانم اینجا که سگ نیست❗️ این منطقه اصلا سگ نداره‼️ ولی من موقع اومدن سگ دیدم...😳😟 خلاصه بعد از این بحث ها سربازا باهام اومدن که برگردم... منم خواستم از همونجا با شهدا خداحافظی کنم👋 دیدم اون زن #چادری نیستش! خیلی تعجب کردم که کی بود؟! کی رفت که من ندیدمش⁉️ ولی به کسی چیزی نگفتم. وقتی برگشتم خونه، رفتم پیش #روحانی روستامون داستان رو تعریف کردم... دیدم داره گریه😢 می کنه‼️😳 حاج آقا گفت: شاید اون خانم، فاطمه زهرا "سلام الله علیها" بودن😍 خلوت کردن با فرزندان #شهید شون، شما که خواستی بری مزاحمشون شدی برای همین نذاشتن جلوتر بری... وقتی این حرف رو شنیدم، تصمیم گرفتم چادری شم و چادریم شدم☺️ الان ۵ساله که چادریم و به چادری بودنم افتخار می کنم😌 💌 ارسالی از: "خانم آذرکیش" 🎓 دانشگاه حجاب 🎓 📚✨ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 ✨📚

❤️من #حجاب را دوست دارم❤️ حجاب یعنی❗️ من حیا دارم ... هر لباسی نمی پوشم ... جلوی نامحرم مراقب رفتارم هستم ... حجاب یعنی❗️ خواهر عزیزم همسرت اومد بیرون نگران نباش زندگی تو برای من اهمیت داره،من با حجابم، من مراقب رفتارم هستم نگران همسرت نباش! حجاب یعنی❗️ من به بالا رفتن آمار #طلاق کمک نمیکنم ؛ من به دلسرد شدن یک مرد از خانمش کمک نمیکنم! حجاب یعنی❗️ برادر با خیال راحت تو خیابون قدم بزن با خیال راحت کار کن با خیال راحت درس بخون من به هیچ وجه #آرامش روانی تو رو بهم نمیریزم ... حجاب یعنی❗️ همسر عزیزم من فقط و فقط متعلق به تو هستم نه هیچکس دیگری! یعنی من به تو و این زندگی وفادار هستم یعنی زیبایی من فقط برای یک نفر! حجاب یعنی❗️ ای #شهید من پاسدار خونت هستم .. حجاب یعنی مادر جان ،یازهرا،من #وارث چادر خاکی تو هستم ... حجاب یعنی❗️ ای چشمان ناپاک من میدان را برای هرزگی شما باز نمیگذارم ... حجاب یعنی❗️ لبخند رضایت #امام_زمان ...😍 🎓دانشگاه حجاب🎓 💕 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 💕