خـاطره ای از شهید احمد مشلب از زبـان دوستش احمد سلـوم
ما دوستان شهیداحمد بودیم و متوجه غیبتش می شدیم و از این غیبت کوتاه مدتی که بخاطر رفتنش به جهاد بود احساس ناراحتی میکردیم چون با حضورش بین دوستان احساس برادری شدیدی بینمان ایجاد میشد.
او برای ما مثل یک قلب تپنده بود که وقتی (از جهاد) می آمد وقت های زیادی را با ما می گذراند تا روزهای غیبتشی را جبران کند.روزها و ساعات زیادی باهم وقت می گذراندیم و بعد از شهادتش از زمانهایی که در اختیار ما قرار داده بود قدردانی میکنیم چون او اگر میخواست میتوانست تمام وقت خود را فقط با خانواده اش باشد.
احمد همیشه لبخند روی لبهایش بود و مثل نور همیشگی بود. همیشه کار و اوقات فراغتش را از هم جدا میکرد و پس از اتمام کار از اولین لحظه ای که به خانه می آمد برای خبرگرفتن از ما و یا هماهنگی برای سرگرمی و دورهمی های دوستانه مان به ما زنگ میزد
همیشه فوتبال یا با کامپیوتر بازی میکردیم.
از کوه ها بالا میرفتیم تا به مقام حضرت صالح علیه السلام برسیم و طبق خواسته احمد ناهار و شام میخوردیم،یادم میاد که قرار گذاشته بودیم بار دیگر به آنجا برویم ولی خوش شانس نبودیم...
#خاطره
#شهادت
#احمد مشلب
@hejastan
روزی برای تحویل یک امانتی به شهر”تبنین” رفته بودیم. در راه برگشت، صدای اذان آمد.
احمد گفت:( کجا نگه میداری تا نماز بخوانیم؟)
گفتم:( ۲۰دقیقه ی دیگر به شهر میرسیم و همانجا نماز میخوانیم).
از حرفم خوشش نیامد و نگاه معناداری به من کرد و گفت:
( من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه دیگر زنده باشم! و نمیخواهم خدارا درحالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم. دوست دارم نمازم با نماز امام زمان و در همان وقت به سوی خدا برود.)
#خاطره
#شهادت
@hejastan
⚘| #شهادت
توی²³سالگیش...(:🌿
بهجاییرسیدڪهدشمن🖇️
میترسیدازمقابله⛓️
باهاشدستبهترورشزد🥀
#شهیدجهادمغنیه
🌷🌱@hejastan
••|💔🕊|••
خدایا . .
درشهادٺچہلذتۍاسٺ
کہمخلصانتوبہدنبالآن
اشکشوقمیریزند🚶🏿♂💔:)!"
#حاجقاسم💔
#لبیک_یا_خامنه_ای♥️
#شهادت🕊
@hejastan
به سگ کهف نگفتند بمان....
اما ماند..
گرچه تحویل نگیرند مگر باید رفت؟!؟!
#عشق
#شهادت
#امام_زمانم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@hejastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پاسخی کوتاه و کامل به یک شبهه مشهور
⁉️ چرا آرزوی #شهادت میکنید؟!
♨️ بمانی و خدمت کنی بهتر است یا نباشی؟!
‼️ مواظب باش چه دعایی می کنی!!!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#بسیاااارعالی😍
#شهدا
#امام_زمان
@hejastan
فاصلهشان یڪ وجب است
#ولادت تا #شهادت را مےگویم
اگر این یک وجب را با ولایت پر کنی
#قطعا_شـهید_خواهے_شد..
اگر عالم همه با ما ستیزند
اگر با تیغ خونم را بریزند
اگر شویند با خون پیکرم را
اگر گیرند از پیکر سرم را
اگر با آتش و خون خو بگیرم
ز خط سرخ رهبر برنگردم
سرودهی شهید ابراهیم هادی🌹
@hejastan
🌷
| #شهادتـــــ🌷
ــــــــــــــــــــــــــــ•
شهادتـــــ جان ڪندن نیستـــــ ...
بلڪہ دل ڪندن استـــــ !
دل ڪندن از دنـــــیا...
وَ رسیدن بہ معشوق♥️
@hejastan
#شهادتـــ
همین است دیگر
بہ ناگہ پنجره ای
باز مےشود
بہسمت ِبهشتـــ ...
مهم تویے!!!
ڪہچقدر
از دلبستگےهایِ
این طرفِ پنجره
دلڪَنـدهای...
#شهیـدحسینحریری🌷
@hejastan
🌷 حجاب وصیت شـهـــــدا 🌷
دلم هوای شهادت ڪہ مے ڪند
پناه میبرم بہ چادرم
که تا آسمان راه دارد...
چادر من بوی #شـهــــادت میدهد
چرا ڪہ چشم شهدا بہ اوست
ڪہ مبادا چون چادر مادرشان فاطمه(سلام الله علیها) خاکی شود.
@hejastan
#شهید_والامقام
#محسن_ترک
مرگ حق است ، پس چه بهترکه حیات ابدی #شهادت باشد .
از خداوند بخواهیم که #شهادت ، حیات ابدی ما باشد ،مانند مردم کوفه نباشید ، به فرمان امام خود باشید وگرنه باید ننگ و ذلت را پذیرا باشید .
@hejastan
يكى از مسئولين مستقيمش ميگفت:
ماه رمضان بود، رفته بودم بادينده (منطقه اى كويرى در اطراف ورامين) كه محمودرضا را آنجا ديدم.
مهمانانى از حاشيه خليج فارس داشت و با زبان روزه داشت در هواى گرم آنها را آموزش ميداد.
نقطه اى كه محمودرضا در آنجا آموزش ميداد،در عمق ١١٠ كيلومترى كوير بود گرماى هوا شايد ۴۵ درجه بود آن روز ولى روزه اش را نشكسته بود در حالی كه نيروهايش هيچكدام #روزه نبودند و آب مى خوردند...
محمودرضا ميگفت: من چون مربى هستم و در مأموريت آموزشى و كثير السفر هستم نمى توانم روزه ام را بخورم حقا مزد محمودرضا كمتر از #شهادت نبود...
🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضایی
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
@hejastan