eitaa logo
جلوه ی شهادتـ❥
668 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
14 فایل
﷽ . . ✔این کانال متبرک شده از شهدا، وصیت نامه، خاطره ها، عکس ها، و....... ) "..شرط شهیـ♡ـد⚘ شدن ،شهیـ♡ـد⚘ بودن است.." ❈࿐کانال وقف مهدےفاطمہ است࿐❈ کپــےباذکـــرصـــلوات 🌱 @sobghj بخوان از شرایط☝🏻 ✅کانال همسایه @yaranmah
مشاهده در ایتا
دانلود
داشٺ‌وضــومۍگرفٺ بهش‌گفتم:عبدالحسیں‌الاں‌برا؎چۍوضومۍگیر؎؟ گفٺ:مۍخواهم بشوم. خیالم‌شوخۍمۍڪند... پنچ‌دقیقہ‌بعدشهیدشد ‌ @hejastan
اگرڪسی‌گفت‌من‌ڪه‌مے‌دونم خدامهربونه..؛ بگو دِ نمی‌دونی‌اگه‌میدونستی ازحال‌رفته بودے غش‌کرده‌بودے آتش‌گرفته‌بودے پروازکرده‌بودے...♥️📿 :)🌱 @hejastan
@modafean_abadi_313 حمایت دوستان☝️🏻
‹🌒✨› هرگاه دلت برای خدا تنگ شد... دروازه‌ی دل را بہ سوی او باز ڪن و دائم بگو: دوست دارم... ڪہ این زیباترین ذڪر خاطرخواهی است... @hejastan
میگه که:برای آنچه اعتقاد دارید، ایستادگی کنید؛ حتی اگر هزینه اش "تنها ایستادن" باشد!🍃🕊 @hejastan
به ڪوچیڪی‌گناھ؛نگاھ نڪن... به بزرگی‌ڪسی‌نگاه ڪن ڪه ازش نافرمانی ڪردی @hejastan
زندگی حلال کسانی که عاشقند، اربابم❤️🌱 "@hejastan
شهدا! یه خلوت! میشه!؟
ما را چه عهدی بود با شما!؟ اگه لیاقت نداشتیم ! چرا گرفتارِ شما شدیم!؟
به راستی چرا عاشق شدیم!؟
به رسم رفاقت ... سری به این دل های فراموش شده بزنید
شهدا اینقدر بی کاریم! همش با پروفایل و بیوی فضای مجازی درگیریم که کدوم خفن تره به جای عمل شدیم حرف... یادِ شهدای گمنام افتادم ...
أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب... استادى مى فرمود: اين آيه فقط معنايش اين نيست كه با ذكر خداوند دل آرام ميگيرد... اين جمله يعنى خدا مى گويد: جورى ساخته ام تـو را كه جز با ياد من آرام نگيرى... تفاوت ظريفى است! اگر بى قرارى اگر دلتنگى اگر دلگيرى گير كار آنجاست كه هزار ياد، جز ياد او، در دلت جولان ميدهد...! @hejastan
توڪتـٰاب‌سہ‌دقیقہ‌درقیـٰامت‌میگفت: آدم‌هـٰایۍرادیدم‌ڪہ‌دردنیـٰا فڪرمیڪردیم‌شھیدهستند درقطعہ‌شھداهم‌خـٰاڪشـٰان‌ڪردیم...؛ امـٰااینجـٰادیدم‌ڪہ‌شھیدمحسوب‌‌نشدند! - بترسیم‌از‌این‌جملھ💔' @hejastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمایی که خوب زندگی میکنن... خوب هم میمیرن... به هیچی دل نمی‌بندند... حتی به جونشون... ‌مثل شهدا... @hejastan
تازھ چشمان گرم شده بود ڪه ناگهان یڪی از بچہ ها پتو را از روے صورتمان کنار زد و گفت :نخوابید ، نخوابید می خواهیم دستھ جمعے دعاے وقت‌خواب بخوانیم هر چقدر گفتیم «بابا پدرت خوب ، مادرت خوب ، بگذار براے یڪ شب دیگر ، دست از سࢪ ما بردار، حال و حوصلہ اش را نداریم.» اصرار ڪرد که فقط یڪ دقیقہ ، فقط یڪ دقیقہ همہ به هر ترتیبے بود یڪی یڪی بلند شدند و نشستند شاید فڪر می کردند که حالا می خواهد سوره واقعہ ، تلفیقے و آدابے که معمول بود بخواند و بہ جا بیاورد ، که با یڪ قیافه عابدانه ای شروع کرد: بسم الله الرحمن الرحیم همه تڪرار کردیم بسم الله الرحمن الرحیم و با تردید منتظر بقیہ عبارت شدند ، اما بعد بسم الله ، بلافاصلہ اضافہ ڪرد :« همہ با هم می خوابیم » بعد پتو روے سرش ڪشید بچہ ها حسابے ڪفری شده بودند ، بلند شدند و افتادند به جانش و با یڪ جشن پتو از خجالتش در آمدند😂😂 @hejastan
هـر شهیدے را کـه دوستش داری کوچـه دلـت را به نامش کـن، یـقین بدان در کوچـه پس کـوچه های پر پـیچ و خـم دنیا تـنهایت نمی گـذارند بگذار در این وانفسای دنیا فـرمانده دلت رفیق شهیدت باشد... @hejastan
"💙🦋" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وچه‌زیباپروازےبودپروازتان! مقصدخدا‌وهمراه‌رفقایتان:) ‌‌@hejastan
♥️ یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت: "من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا شهید بشه😁 مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله😅 این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از کربلا برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد... منم برم قم!" سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!😆" بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند... 🕊 بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) " بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره مشهد!" دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش! برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟😂 بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه🖐🏻 تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم!😁" من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم!😃" غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!😅" همه خندیدند و سفره را جمع کردیم ... 🕊 راوی 🕊 •
پدرشون، خوابشون‌ رو میبینھ میگھ پسرم ! بعد اینڪه‌ تیر‌ خوردۍ‌ و به زمین خوردۍ آیا‌ دردی ࢪو حس ڪردی یانه' ؟! گفٺ بابا درد چیه؟ صحبٺ از چے میکنے ! گفت چرا؟ گفٺ ‌اصن تیر خوردم بھ زمین نخوردم‌ چششمو باز ڪردم دیدم آقا سرمو به دامن گرفت.. @hejastan