eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
28.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
319 ویدیو
23 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ [این متن بیان تجربه‌های منه. و قصد نسخه پیچی عمومی ندارم] خب 🙃 این فرایند سخت رو برای چهارمین فرزند هم سپری کردم. حدود دو هفته میگذره و همه چی الحمدلله آرومه. البته بگذریم از حس متفاوتی که این بار داشتم نسبت به سه تای قبلی... سر اونها، قبل از این که از این مادرانگی فارغ بشم، یک مادرانگی دیگه رو شروع کرده بودم؛ فرزندی در بطن که نذاشته بود از نگاه و عنایت ویژه و خاص خدا محروم بشم... (منظور نه اینست که نگاه ویژه خدا فقط به مادرانه و کسی که مادری رو تجربه نکنه عنایت خدا رو تجربه نمیکنه😊 منظور اینست که طبق روایات و منطق دین، حتماً به مادران نگاه ویژه ای وجود داره) بگذریم روشی که من استفاده و توصیه میکنم روش تدریجی_ناگهانی هست. به این معنا که از یک، یک و نیم ماه قبل از قطع کامل شیر، شروع میکنیم به کم کردن وعده های شیردهی در روز. چرا از شیر روز شروع میکنم؟ چون میشه بچه رو با انواع بازی‌ها سرگرم کرد، با بچه بیرون رفت و ساعاتی رو اینجوری گذروند و انواع خوراکی ها رو جایگزین شیر کرد. کاری که شب نمیشه انجام داد از طرفی اگر این وسط بی قراری و گریه ای صورت بگیره، نگران خواب و آسایش سایر اعضای خانواده و همسایه ها و حق الناس نیستی. این کاهش صورت میگیره. هرکس به نسبت خودش و عادت بچه خودش یعنی مثلاً اگر قبلاً هر وقت بچه تقاضا میکرده، مادر شیر میداده، الان از هر ده بار دو بار، کودک غیرمستقیم "نه" میشنوه و خواسته‌ش اجابت نمیشه و با چیز دیگری سرگرم میشه. یا حداقل اینکه در حد قابل قبولی به تعویق میفته (برای بچه‌های خیلی وابسته و لجباز) یا نه مثلا اگر مادر چهار بار در روز میداده الان شروع میکنه به فاصله دادن بین وعده ها و نهایتاً حذف یکی از وعده ها. نکته قابل توجه اینه که حواسمون باشه برای از شیر گرفتن، زیادی هم به کودک ندیم با انواع خوراکی‌های ناسالم و تنقلات. نمیگم کلاً ندیم چون برای برخی گریزناپذیره و این توصیه براشون شعاری بیش نیست! ولی مراقب باشیم از دست در نره. در عرض یک تا دو ماه (و حتی کمتر) میشه راحت شیر روز رو کم و حذف کرد. البته اغلب منهای اون وعده ای که بچه باهاش خواب عصرگاهی رو داره. میشه نسبت به اون سهل‌گیرتر بود. بعد از این مرحله تدریجی مرحله ناگهانی هست؛ برای شیر شب. 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
۲ برای حذف شیر شب، روش من اینه که یک تاریخ مناسب انتخاب می‌کنم از جهت فراغت خودم و همسر (یا هرکس که کمک دست شما میتونه باشه چند شب/مثلا اگر منزل مادر هستید) قاعدتاً بهتره فرداش و پس فرداش تعطیل باشه چون خواب مختلی خواهیم داشت. بعد کار رو با روشی که تو کتاب ریحانه بهشتی نوشته شروع میکنم به یک حرم، مسجد، امامزاده یا حتی مجلس روضه میرم. اگر نشد همون خونه هم خوبه. به حضرت رباب علیهاسلام توسل میکنم. ثواب این مدت شیردهی رو به ایشون یا باب الحوائج علی اصغر علیه السلام یا امام زمان یا.... تقدیم میکنم. با یه خط روضه و اندکی توسل و وصل. شروع میکنم به خوندن سوره مبارکه یاسین به یک انار (ترجیحاً دونه شده). در همون زمان برای آخرین بار به فرزند شیر میدم. تموم که شد، با اشک و عشق میبوسمش، محکم بغلش میکنم، به چشمهای شادش و خنده سرخوشش که نمیدونه قراره چی به سرش بیاد، نگاه میکنم، دوباره اشکم میاد. گریه با خنده و بوسه و بغل قاتی میشه.... بعد دور هم میشینیم و ما با بغض، بچه با خنده و شوق، دونه‌های انار متبرک شده رو میخوریم. وقت خواب مثل همیشه میاد که با شیر، خواب بره. اما مامان بهش میگه لالا داری؟ بیا رو پام/تو بغلم/تو گهواره بخواب با تعجب نگاه میکنه که یعنی چی😕 و دوباره خواسته ش رو تکرار میکنه مامان بغلش میکنه و راهش میبره و میگه: نمیشه عزیزکم، سرتو بذار رو شونه‌م و بخواب. تعجب جاشو به عصبانیت میده. خودشو سیخ میکنه و گریه شروع میشه. که یعنی تمومش کن این بازی مسخره رو! 😠 اما مامان مصممه با نهایت شفقت و مهر بغلش میکنه و می‌بوسه و میگه مامانی شما بزرگ شدی، دیگه نباید .... (هر اسمی که داره) بخوری. و خب قاعدتاً هیچ بچه ای به فکر فرو نمیره که واقعا؟🤔 راست میگیا😌 باشه بریم سرمو بذارم رو بالشت بخوابم😇 😒😒😒 خلاصه به گریه و بی قراری ادامه میده. اما مامان و بابا با حوصله و مهربونی و البته قاطعیت باهاش برخورد میکنن. اینجا نقش بابا یا هرکسی جز مادر اهمیت داره. چون ممکنه بچه با دیدن مادر و بوییدنش هوایی بشه و اذیت. البته نه اینکه مامان آغوش خودش رو دریغ کنه از فرزند... با کودک گفت و گو میکنیم: عزیزم، نازم، شما بزرگ شدی دیگه😊 آقا شدی، خانوم شدی، دیگه نباید شیر بخوری. مامان خیلییی دوستت داره، برا اینکه بدنت بتونه خوب رشد کنه و قوی بشی دیگه باید .... نخوری، باید چیزای دیگه بخوری. گوشت بخوری، میوه بخوری، پلو بخوری... باشه؟ 😘 خلاصه همینجوری بچه رو مورد محبت فیزیکی و کلامی قرار میدیم تا دو سه شب اول بگذره و کم کم عادت کنه... نکات در نوشتار بعدی🌸 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
۱- من مخالف جدی اقداماتی چون سیاه کردن یا قرمز کردن بدن مادر و استفاده از تلخک و صبر زرد در موضع هستم. مخالف حرف هایی چون آخ/اوف شده، لولو برده(!) و... از دو جهت: ۱. مطابق واقع نبودن و به قولی دروغ بودن همه اینها و فریب دادن بچه ۲. با این حرفها، چی بر سر تصور بچه نسبت به چیزی که تا الان ملجأ و مأوا و مأمنش میاریم؟ چی بر سر عاطفه بچه و حس امنیتش میاریم؟ نمیدونم شاید هم اتفاقی نیفته 🤷‍♂ ولی من نمیتونم فکر کنم که برای یک فرایند عادی در سیر رشد بچه، بیام اون نماد دلبستگی و امنیت و مأمنش رو، بعد دو سال اُنس و تعلق و پناه، خونین و مالین یا تلخ و زننده جلوه بدم، اونم به دروغ... به نظرم شوک روحی بدی بهش وارد میکنم. نمیفهمم چرا بچه باید یهو با سینه سیاه و تلخ شده مادر مواجه بشه؟ 🥺 بله خیلیی راحت تر ممکنه از شیر گرفته بشه ولی خب چرا بچه یهو پس کشیده؟ در اعماق ذهن و قلبش چه تحلیلی اتفاق افتاده که یکهو دست کشیده از مأمن دو ساله‌ش؟ اینکه بچه چندروز ناراحتی کنه برای جدایی از محبوبش، به نظر من خیلی طبیعی تر از اینه که یهو دست بکشه ازش... (اینا نظرات شخصی من هستن☺️✋) ۲- عادت ندادن به کارهای عجیب برا خوابوندن مهمه. چون باز باید یه انرژی بذارید این عادت رو حذف کنید. از همون اول با روش های معقول بخوابونیدش. نمیگم منعطف نباشید ولی این بچه آب از سرش گذشته، بهترین‌ش رو از دست داده، در برابر هر روش دیگری مقاومت داره. حالا چه بهتر که جایگزینش معمول تر باشه. البته بچه‌ها متفاوتن و واقعا شاید بچه‌ای جز با کارای محیرالعقول آروم نشه. ۳- به عنوان جایگزین شیر، در شب و هنگام خواب از شربت و مواد قندی استفاده نکنید اگر هم کردید حتما بعدش مسواک و شستن دهان جزو برنامه باشه. پوسیدگی دندان های شیری هم برخلاف تصور خیلی ها، مهمه. چون روی جوانه دندان‌های دائم قرار گرفتن. ۴- در زمانی که کودک دچار بیماری یا یک وضعیت روحی خاص هست، اقدام به از شیر گرفتن نکنید. ۵- چه کنیم با مشکلات جسمی این فرایندبرای خودمون(احتقان دردناک)؟ یا کلا زودتر خشک شدن شیر؟ در کل اگر از شیر گرفتن رو تدریجی انجام داده باشیم، این احتقان (پرشدگی) و ترشح مداوم شیر کمتر میشه. نکات زیر هم کمک کننده اند: ¶ پرهیز از مکیده شدن یا دوشیدن مکرر شیر ¶ پرهیز از تحریک نوک سینه ¶ پرهیز از استفاده از لباس زیر خیلی شل یا خیلی سفت و تنگ (افزایش احتمال انسداد مجاری) ¶ پرهیز از خوردن مواد غذایی شیرافزا مانند آبگوشت، شیربرنج ،شیربادام، فرنی، حریره، آب هویج، کله پاچه، عدسی، آبمیوه، دمنوش هایی مانند زیره سبز ... / و بالعکس، اون چند روز خوردنِ غذاهای خشک‌تر مثل کتلت، کوکو، لوبیاپلو، ... ¶ نوشیدن نسکافه (بدون شیر) ¶ در صورت درد و احتقان: استفاده از مسکن کافئین دار / استفاده از کلم برگ اطراف سینه؛ کمی بجوشه و نرم بشه و گرم استفاده بشه/ ضماد سرکه و زیره (گذاشتن خمیری تهیه شده از این دو) هم کمک کننده است / کمپرس چای کیسه ای گرم! / حوله گرم / دوش آب گرم و ماساژ ملایم زیر دوش. از بالا به پایین کمی محکم ماساژ بدید. اگر خیلی احتباس شیر دارید بعد از نرم شدن سینه زیر دوش کمی بدوشید. ¶ با صبوری و تحمل این درد هم تموم میشه و میره و اجرش میمونه 😇 ولی در موارد خیلی شدید به پزشک مراجعه کنید. میشه از داروهای هورمونی استفاده کرد. توصیه معمول ما نیست. ۶- تداوم ارتباط لمسی و فیزیکی با کودک فراموش نشه. ماساژ، بوسه، آغوش، نوازش و... به بچه ثابت میکنه شما رو از دست نداده. ۷- در اون ایام غذاهای خوشمزه و زیبا براش آماده کنید. و تا میشه ناگهانی از شیر نگیرید. ۸- یادتون باشه کاهش تدریجی شیر رو هم با حذف وعده‌هایی که بچه بهشون کمتر علاقه یا وابستگی داره شروع کنید. ۹- احساس اندوه مادر بعد پایان شیردهی تا حدی طبیعیه. اونو بپذیرید. با امور معنوی و تفریحات شخصی کاهش‌ش بدید. ۱۰- مخصوصاً شب‌ها به سیر کردن کودک توجه کنید. بچه گرسنه خیلی خیلی برای شیر بیشتر بی‌تابی خواهد کرد (هرچند بی‌تابی اصلی بخاطر مسائل عاطفی و وابستگی است) ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
من هم به روش تدریجی دخترم رو از شیر گرفتم و خیلی راضی بودم😊 یه مورد بعد از قطع کامل شیر به من خیلی کمک کرد: اولین شبی که بهش شیر ندادم قاعدتاً تا صبح بی قراری کرد. به هر روشی بود آرومش کردم. صبحش که بیدار شد، گفتم بدو بریم بازار یه هدیه برات بخریم، به مناسبت بزرگ شدنت و گذشتن از مرحله شیر خوردن! هربار که چشمش به هدیه میفتاد ذوق میکرد و به همه نشون میداد میگفت هدیه بزرگ شدنمه چون دیگه شیر نمیخورم. اینجوری دیگه خودش احساس بزرگ شدن میکرد و درخواست شیر نداشت. البته از قبل بهش وعده جایزه نداده بودم که منتظرش باشه. @hejrat_kon
سلام خانم دکتر من متولد ۷۴ و مادر ۳ فرزند هستم البته سومی تو راهه😅 پسر اولم رو عالی از شیر گرفتم ولی دومی رو بخاطر بارداری برنامه ریزی نشده، خیلی بد از شیر گرفتم پسر اول رو طی یک پروسه یک ماهه از شیر گرفتم به این صورت که اول از حذف تدریجی شیر روز شروع کردم ۲ هفته ی اول فقط روزها شیرش رو کم میکنیم و ۲ هفته دوم هم شب هم روز؛ یه دفتر چه یادداشت تهیه میکنیم و تو اولین روز تعداد دفعات شیر دهی رو مینویسیم و هر روز نسبت به روز قبل یک وعده رو حذف میکنیم طوری واسه حذف شیر برنامه ریزی میکنیم که روزای آخر فقط یک وعده در روز باقی بمونه و روز آخر هم یک وعده رو حذف میکنیم طی این یکماه بچه خود به خود عادت میکنه به خوردن غذای بیشتر شبها هم همینطور طی ۲ هفته تعداد دفعات شیر دهی رو بتدریج کم میکنم و وقتی کودک درخواست شیر کرد یا بهش یه مقدار آب میدیم یا توی تاب تکونش میدیم یا روی پا میزاریم چند شب آخر فقط یک وعده شیر میدیم و شب آخر هم اون یک وعده رو حذف میکنیم شب آخر شب سختیه و مسلما همراهی پدر رو میطلبه. @hejrat_kon
منم تدریجی از شیر گرفتم دخترمو اول وعده های غیر از زمان خواب تا میومد شیر بخوره میگفتم مامان وقت خواب شیر میخوریم الان کار دارم الان بازی کن و... قبول می‌کرد حدود یه ماه این مرحله طول کشید هر‌بار وقتی میخواست بخوابه و شیر بخوره بهش میگفتم چند وقت دیگه که دو سالت شد میریم حرم انار میخوریم با شیر بای بای میکنیم و دیگه شیر تموم بعد دیگه با لالایی میخوابیم هی اینا رو با هم تکرار میکردیم و کلمه های مهم رو دخترم میگفت روز حادثه😁 هم هی این المان ها رو تکرار کردیم و پررنگ کردیم حدودا سه شب مجبور شدیم با ماشین برگردونیمش تا بخوابه بعد هم دو سه شب روی تاب و بغل و ... بعد دیگه خودش میگفت خودم میخوابم و به هیچ کدوم وابسته نشد الحمدلله @hejrat_kon
سلام من هم روش تدریجی رو اجرا کردم و اصلا پسرم رو از هیچی نترسوندم ولی متاسفانه بزرگترین اشتباهم این بود که پسرم رو زود از شیر گرفتم (یک سال و هفت ماهگی) از بس که اطرافیان گفتن که کافیشه. ولی بعد از اون من یک تجربه گرفتم و اون این بود علاوه بر اینکه شرایط روحی و جسمی بچه برای این اتفاق باید مهیا باشه، شرایط روحی و جسمی مادر هم باید مهیا باشه. بخصوص روحی (از بعد مادرانه میگم: یعنی باید آماده باشی که قراره دیگه به فرزندت شیر ندی) ولی من آمادگی روحی این اتفاق رو نداشتم و خیلی طول کشید که با این اتفاق کنار اومدم (بعد از شیر گرفتن خیلی دوست داشتم که هنوز هم به فرزندم شیر بدم به طوری که همسرم استرس این رو داشت که نکنه من دوباره به فرزندم شیر بدم) الان که به فرزند بعدیم شیر میدم مدام به شیر دهی پسرم فکر میکنم. هنوز هم نتونستم این موضوع رو برای خودم حلش کنم از نظر من دوره شیر دهی بهترین روزای زندگی مادر و فرزند هست. @hejrat_kon
سلام خانم دکتر عزیز واسه از شیر گرفتن دخترم خونده بودم که شیر روزش رو به تدریج قطع کنید و شیر شبش رو یکدفعه منم شیر روز رو از دو ماه قبلش یواش یواش حذف کردم فقط قبل خواب بعدازظهر شیر میخورد. برای حذف شیر قبل خواب بعدازظهرش با هم کتاب میخوندیم مخصوصا کتاب شعر خیلی دوست داشت. موقع کتاب خوندن یواش یواش خوابش میبرد. بعضی وقتام باباش بغلش میکرد میچرخوندش تا خوابش میبرد. بعد از دو هفته شروع کردم برای حذف شیر شبش، توسل به حضرت رباب کردم. شب اول دستش رو گرفت سینه م و خوابش برد، دلم براش غش میکرد، از چیزی که بهش وابسته شده بود قرار بود دل بکنه، مرحله سختی براش بود.... دیگه خوابش برد ولی نصفه شب که برا شیر بیدار شد اول میخواستم بهش شیر ندم بغلش کردم و چرخوندمش ولی خوابش نمیبرد کمرم داشت داغون میشد میخواستم بدمش بغل باباش قبول نمی‌کرد بیشتر گریه میکرد دیگه دیدم بچه داره هلاک میشه شیرش دادم و خوابوندمش. با خودم گفتم وحی منزل که نیست بخوام شیر شبش رو یکدفعه قطع کنم، تدریجی جلو میرم. پس تا چند شب همون فقط شیر اخر شب موقع خوابش رو قطع کردم تا یواش یواش عادت کرد بدون شیر بخوابه. اون موقع ماه رمضان هم بود بعد از چند شب دیگه بیداری نصفه شبش همزمان میشد با سحری خوردن ما، از خواب بیدار میشد میومد کنار سفره سحریمون چیزی هم نمیخورد، نازش میکردم همون کنار سفره خوابش میبرد. بالخره بعد حدود دو هفته شیر شبش هم کاملا قطع شد. @hejrat_kon
من پسرم رو در ۲۱ ماهگی به روش تدریجی گرفتم.یه تو راهی هم همون ماه نصیبم شد.با اینکه پسرم وابستگی و چسبندگی بهم نداشت اما بخاطر شرایط بارداری و تابستون داغ که نمیشد بریم بیرون توان مقابله باهاش برای تقاضای شیر رو نداشتم و کم کم عادت به مکیدن کنار سینه کرد. بعد دست گذاشتن روی سینه شد. و من یه روز میگفتم نه یه روز که حال جسمی یا روحی خوبی نداشتم اجازه میدادم و هنوز این مشکل در ۴سالگی و حتی از شیر گرفتن دومی ادامه داره البته الان اصلا اجازه نمیدم. ولی بنظرم نداشتن اقتدار موجب این عادت شد. امیدوارم دیگران با لطافت و اقتدار از اول اجازه ایجاد همچین عاداتی رو ندن. @hejrat_kon