#داستان_حکایت
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما
سه ترم است که مرا از این درس می اندازید . من که
نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در
روستایمان معلم شوم.
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و
فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به
من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا
نخواهد موشک هوا کند.
#درست_بسازیم
📚@Hekayat_org