eitaa logo
حکایت‌‌کده
166 دنبال‌کننده
839 عکس
614 ویدیو
39 فایل
🔸️ حکایت‌کده بستری مناسب برای گردآوری حکایات تبیینی و سودمند در امر تبلیغ است. ▫️انواع حکایات تعلیمی، اخلاقی، اعجاب آور و.. را از اینجا بخوانید: جهت ثبت پیشنهادات و ارتباط با ادمین: @Hekayatkade_ad آدرس سایت: https://wikihekayat.ir/ انجمن ویکی حکایت📜
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره امامت امام سجاد(ع) دوران بسیار سختی بود. جامعه اسلامی در غفلت عمیقی فرو رفته بود. تاجایی که امام زین العابدین فرمود در مکه و مدینه، 20تا خانه نیست که مارو دوست داشته باشن. نه اینکه مارو امام بدونن، نه. مارو دوست داشته باشن. جامعه اسلامی به درجه‌ای از انحطاط رسیده بود که سرِ پسرِ رسول خدا رو در کربلا از تن جدا کردن، اتفاق خاصی نیفتاد. درحالی که یک آواز خوان معروف وقتی در مکه از دنیا رفت، همه مردم غرق در غم بودن و عزای عمومی در مکه و مدینه بوجود اومده بود. و چنان جمعیتی از راه دور و نزدیک برای تشییع جنازه آن آوازخوان اومدن که کم سابقه بود. مدینه مرکز نزول وحی، شده بود مرکز آوازخوانی و فساد و فحشاء. در این فضایی که مردم روزبه روز از اسلام دور می‌شدن. و درکل مکه و مدینه انگشت‌شمار دوست‌دار امام سجاد و اهل‌بیت وجود داشتند، علی‌بن الحسین کاری کرد که مردم بیدار شدند. تاجایی که وقتی به شهادت رسید، مردم مکه ومدینه غرق در عزا شدند و جمعیتی که برای خاک‌سپاری حضرت حاضر شدن خیلی بیشتر از آن آوازخوان معروف بود. 🔺ادامه دارد... 🆔️ @hekayat_kadei
🔺ادامه از بالا امام سجاد کاری کرد که مردم به آن سطح از آمادگی رسیدن که در عصر امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) شکوفا شدند و مکتب اسلام رو پیشرفت و گسترش دادن. از حدیث امام صادق(ع) کاملا این موضوع رو میشه فهمید که فرمودند: پس از شهادت امام حسین علیه السلام مردم از ولایت مرتد شدند و برگشتند، به‌جز سه نفر، سپس مردم مجدد (به اسلام و ولایت) ملحق شدند و زیاد گشتند. این نکته که درحدیث میفرماید، سپس ملحق شدند و زیادشدند، تلاش‌های دینی و فرهنگی امام سجاد بود. ولی متاسفانه امام سجاد رو یک امام فقط عابد و رنجور و مریض معرفی می‌کنند 🆔️ @hekayat_kadei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای جالب فتوا دادن علامه حلی! ♨️ اگه میخوای مسئولیت بگیری، اول چاه خونه‌ات رو پر کن!! 🔸 دریافت نسخه با کیفیت 🆔️ @hekayat_kadei
5.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدن این ویدئو رو از دست ندید🔺 🆔️ @hekayat_kadei
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
2⃣. جلسه اول، بخش سوم 🔺آغاز راه مهارت آموزی 🔺دست های خودتون رو گرم کنید 🔺فراخوان از کتاب های خونده شده جلسه قبل👇 https://eitaa.com/hekayat_kade/2614 🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ دنیای امروز دنیای تشکیلات است «در این دنیای سازمانی، اگر ما باز بخواهیم تک‌رَوی کنیم، به نظر من، نهایتِ سادگی است. ما اگر امروز عملِ دسته‌جمعی نداشته باشیم، کلاهمان پسِ معرکه است. که هست! برای اینکه همه‌چیز منظم و تشکیلاتی و سازمانی است. شما جایی نشان دهید که تنها پیش بروند، بی‌سازمان راه بروند، بی‌تشکیلات پیش بروند، یا تک‌روی کنند. نمی‌توانید پیدا کنید.» 🆔️ @hekayat_kadei
🔹وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ 🔸و از رحمت خدا مأيوس نباشيد 🔸And do not despair of Allah's mercy 📗سوره یوسف، آیه 87 🆔️ @hekayat_kadei
. 🩸«شهادت»، کرامت ما خاندان بود … اما از ما خانواده، تا به حال، زنی به «اسارت» نرفته بود … در نقلی آمده است: 🥀 هرگاه که جناب ابوحمزه ثمالی به محضر امام سجاد علیه‌السلام می‌رسید، آن حضرت را با حال گریان مشاهده می‌کرد! روزی عرضه داشت: ای آقای‌من! این گریه و اندوه شما کی تمام می‌شود؟ ... مگر «قتل» برای شما خاندان، عادت نبود؟! مگر «شهادت»، کرامتی از جانب خدای متعال برای شما نبود؟! در این هنگام امام سجاد علیه‌السّلام به او فرمودند: 📋 وَ هَلْ سَبْيُ النِّساءِ لَنا عٰادَةٌ؟! ▪️اما آیا به اسیری بُردن زن‌ها، برای ما خانواده، عادت بود؟! 📋 يا أبا حمزة! وَاللّهِ مٰا نَظَرتُ إلىٰ عَمّاتِي وَ أخَواتي إلّا ذَكَرتُ فَرارَهُنَّ فِي البَيداءِ مِنْ خَيمَةٍ إلىٰ خَيمَة ▪️ای اباحمزه! به خدا قسم تا نگاهم به عمه‌ها و خواهرانم می‌افتد به یاد می‌آورم آن ساعاتی را که چگونه بر روی ریگ و رمل بیابان‌ها می‌دویدند و از دست دشمنان از خیمه‌ای به خیمه دیگر فرار می‌کردند؛ 📋 وَ الم‍ُنادي يُنادِي أحرِقوا بُيوتَ الظالمِين! ▪️در همان حال هم یک نفر از لشکر دشمن دائماً فریاد می‌زد: خانه ستمکاران را به آتش بکشید! 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام، ج۱ ص۱۰۳ ✍ یادش به خیر روز و شبم با حسین بود وقت نماز اَشهدِ من یا حسین بود بعد از حسین پیر شدم ناتوان شدم آتش گرفت خیمه و بی خانمان شدم ای شاهد اسیری من، ای غیور من قبل از غروب روز دهم ای حضور من از قوم ما زنی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود بعد از تو کوچه کوچه نمایان شدیم ما حتی سوار ناقه‌ی عریان شدیم ما 🆔️ @hekayat_kadei