🕊 ندای ملک داعی و جواب آن 🕊
#قسمت_دوم
"عجیب تر از این دیده ای دیده ای که ،"خالق" مخلوق را برای همنشین خود بخواند ولی مخلوق اجابت نکند و در حالی که "آقا" مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت "او" خودداری کند پس با تأسف و اعتراف به غفلتهای خود و با ناچاری جواب می گوییم: بله، "ای پروردگار و آقا و ای مالک و مولا" اگر توفیق "تو" نصیب ما شده و در این دعوت عنایت "تو" شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت برسانی - چنانچه از کرم "تو" جز این انتظار نمی رود و از کمال بخشش "تو" جز این انتظاری نیست - چه سعادت بزرگی که در این صورت به بالاتر از آرزوی خود می رسیم. ولی وای بر ما اگر جز این باشد در این
حالت چه کنیم بااین تیره روزی و مجازات دوری از رحمت حق پس می گوییم: و هیچ "خدایی جز تو" نیست. "تو" را تسبیح و تمجید می کنیم. ماییم ستمگران. "خدایا" به خود ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. بلکه بناچاری بیشتر جسارت کرده، ذلت و پستی خود را آشکار نموده، با قسمهای بزرگی نیز آن را تأکید کرده و عرض می کنیم: "قسم به عزت و جلالت ای پروردگار ما" حتما از دستورات "تو" سرپیچی، خود را هلاک کرده و بر "تو" می شوریم و فاسد می شویم، اگر با توفیق "خود" ما را نگهداری نکنی و با "عنایت خود" بر ما خوبی نکنی. زیرا توان و نیرویی نیست مگر با یاری "تو".پس از این با توفیق تو بیشتر گفته و با یاری "تو" در خواستن خود پافشاری می کنیم و به "جناب قدس تو" که نه، بلکه به "حضرت رحمت و لطفت" بخاطر جلب "عطوفت آقای خود" و نازل شدن "رحمت پروردگار خود" عرضه می داریم: "ای کریمترین کریمان و ای بخشنده ترین بخشندگان ای کسی" که خود را لطف نامیده است این منادی ما را در این ماه بزرگ به کرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگواری و بزرگداشت تو را برای ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من) بنابراین با این دعوت ما میهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گردیدیم.
و تو کسی هستی که دوست نداری میهماندار از میهمان خود پذیرایی نکند، گرچه میهمان بر اثر عدم پذیرایی از بین نرود و میهماندار از کسانی باشد که پذیرائی دارایی او را کم کند. و اگر از ما پذیرایی نکنی، در پناه تو گرسنه مانده و از بین می رویم در حالی که پذیرایی و احسان دارائیت را بیشتر می کند. ای کسی که نیکوکاری چیزی از او کم نکرده و محروم نمودن چیزی به او اضافه نمی کند ما را بخاطر بدیمان مجازات مکن. کسی هستی که بهای بیشتری به من دادی و به کسانی که مهمان نبوده ولی مضطر باشند، وعده اجابت دادی و در کتابت وعده بر طرف کردن گرفتاری آنان را دادی و اکنون ای پروردگار ما محتاج بخشایش تو و نجات از مجازات دردناکت می باشیم و هیچ نیاز و اضطراری بالاتر از این اضطرار نیست. پس کجاست اجابت و بر طرف کردن گرفتاری ای بخشاینده دست ما را بگیر و از ورطه هلاکت شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده. و چنانچه ماه، ماه تو، بنده، بنده تو و رحمت رحمت تو است، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز تنها با توفیقی از جانب تو میسر است. زیرا تمام خیرها از تو بوده و در غیر تو یافت نمی شود. از کجا به خیر برسیم در حالی که خیری یافت نمی شود مگر از ناحیه تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالی که کسی نمی تواند نجات یابد مگر با کمک تو.
ای کریم اگر عدل تو ما را اجابت نموده ولی ترازوی حکمتت ما را رد کند و بگوید: فضل و بخشش بر شما خلاف حکمت و موفق نمودن شما خلاف عدالت در قضاوت است زیرا سزاوار فضل و بخشش نبوده و خوبی به شما کار درستی نیست بخاطر این که گناهان روی شما را سیاه و غفلت از یاد من قلوب شما را تیره و دوستی دنیا نفس و عقل شما را مریض کرده و رحمت من گرچه شامل هر چیزی هست ولی مگر سخنم را در کتابم نشنیدید که: رحمتم را برای متقین قرار می دهم. (1) و من گرچه ارحم الراحمین و بخشنده مهربانی هستم ولی مجازاتم نیز سخت و شدید است و اگر حکمتم در میان آفریدگانم نبود که اهل عدل و فضل را از دیگران جدا نمایم در کجا زیبایی و بزرگی من به روشنی آشکار می شد، ما نیز در جواب قضاوت حکمتت با آموزش و یاری تو می گوییم: شکی نیست که سزاوار فضل و بخشایش تو نیستم اما ای کریم اگر سزاوار فضل بودن شرط بهره مندی از فضل تو بود هیچگاه فضل تو در جهان آشکار نمی شد. زیرا غیر تو بجز از جانب تو نه خیری دارد و نه سزاوار چیزی است سزاواری فضل تو نیز فضلی است از جانب تو و امکان ندارد فضل از سزاوار فضل بودن بوجود آید. و در مورد سیاهی چهره و تیرگی قلبهایمان نیز به همین صورت جواب می دهیم زیرا تمامی نورها در تو و از جانب "تو" است."
#المراقبات
#آقای_جواد_آقا_ملکی_تبریزی_ره
#ماه_رجب
@hekayate_deldadegi
🍃 دمی با آقا ابراهیم هادی 🍃
#اوج_مظلومیت
#قسمت_دوم
"ابراهيــم" در آن روزها با نداي اذان، بچه ها را براي نماز آماده ميکرد. ما در آن شرايط سخت، در هر سه وعده نمازجماعت برگزار ميکرديم! ابراهيم با اين كارها به ما روحيه ميداد و همه نيروها را به آينده اميدوار ميكرد. دو روز بعــد از شــروع عمليات، و بعد از پايان ناموفــق مرحله دوم، تلاشبچه ها بيشــتر شد! ميخواستيم راهي را براي خروج از اين بن بست پيدا کنيم. در آخرين تماسي که با لشکر داشــتيم، سردار(شهيد)حاجي پور با ناراحتي گفــت: هيچ کاري نميتوانيم انجام دهيــم، اگر ميتوانيد به هر طريق ممکن عقب بيائيد. پنجشنبه 21 بهمن بود که از روبرو و پشت سر ما، صداي تانک و نفربر بيشتر شد! بچه ها روي ديواره کانال را کنده و حالت پله ايجاد کردند. برخــي فکر کردند نيروي کمکي براي ما آمده، امــا نه، محاصره ما تنگتر شده بود! کماندوهاي عراقي تحت پوشــش تانکها جلو آمدند. آنها فهميده بودند که در اين دشت، فقط داخل اين کانال نيرو مانده!
ادامه دارد ...
#کلام_ابراهیم
#برای_دوست_شهیدم
@hekayate_deldadegi
🌱🌹🌱
🌹🌱
🌱
#بیانیه_گام_دوم
#قسمت_دوم
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
🌱
🌹🌱
🌱🌹🌱
#رهبر_انقلاب 🎤
#سیر_مطالعاتی 📚
#با_هم_قوی_میشویم 💪
@hekayate_deldadegi
#قسمت_دوم
#خودت_حالتو_خوب_کن 🥳
#کارای_ساده_ی_توپ🤓✌️
#تو_میتونی_زندگیتو_تغییر_بدی😍😁
چندتا گلدون رنگی کوچیک برای خودت بخر ، اگر زیاد خونه نیستی کاکتوس باشه اگر نه از گلای قشنگ دیگه ... هر روز موقع آب دادن بهش باهاش صحبت کن ، قربون صدقه اش برو ، بهش بگو عزیزم چقذر امروز قشنگ تر شدی بذار عکستو بندازم و بذارم روی صفحه گوشیم ،،، اینطوری نگاش کن😍 ،،، اون یه موجود زنده است و رشد میکنه، صداتو میشنوه و حال خوبت رو که بهش هدیه میدی رو ، بهت متقابلا برمیگردونه ... دست مهرت رو به سرش بکش 🙈😍
♨️خاطره 🤓✌️: من تا وقتی با گلدون برگم صحبت میکردم خوب رشد میکرد حتی گلای ریز داد 😳🌚 اما چند وقته ازش غافل شدم ضعیف شده و دیگه گل نمیده 🙁 دعا کنین حالش خوب بشه عزیزم .
┄┅─✵🌸✵─┅┄
@hekayate_deldadegi
┄┅─✵🌝✵─┅┄
#قسمت_دوم
⁉️ اهداف و حکمتهای ازدواج پیامبر را می بایست در اهداف بلند و ارزشی جستجو نمود که مهم ترین آنها بدین شرح است:
1⃣ هدف سیاسی ـ تبلیغی:
🔰 یکی از اهداف ازدواجهای "پیامبر(ص)" سیاسی – تبلیغی بود؛ یعنی با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسی واجتماعیش افزوده شود و از این راه برای رشد و گسترش اسلام استفاده نماید.
🔰 "حضرت(ص)" به خاطر دست یابی بر موقعیتهای بهتر اجتماعی وسیاسی، تبلیغ دین خدا و استحکام آن، پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیری از کارشکنیهای آنان، حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینة مساعد برای مسلمان شدن قبایل عرب، به برخی ازدواجها رو آورد.
🔰 در آن محیطی که به تعبیر «ابنخلدون» جنگ و خونریزی و غارتگری جزو خصلت ثانوی آنان شده بود،بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت، پیوند ازدواج بود. به همین جهت "پیامبر(ص)" با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با "پیامبر(ص)" دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل، ازدواج نمود. امّا با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به "پیامبر(ص)" دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد.
📚منبع: سایت پاسخگو
@hekayate_deldadegi
#معجزات_پیامبراکرم_ص⚡💥
#قسمت_دوم
#معجزه_ردشمس☀️⛅
📜رد الشمس؛ یکی از معجزاتی که در روایات و نقل سیره نگاران نقل شده مسئله رد الشمس است. در این واقعه خورشید برای "حضرت علی (علیه السّلام)" به چند لحظه قبل بازگشت تا "او" نماز عصر را در وقت ادای خود بخواند. (لطفا علت این واقعه را جستجو و مطالعه فرمایید).
📚منابع: من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۸۵.
⭕️روزهای اخر ڪانال
#قسمت_دوم
تنها صدایی ڪه سڪوت مرموز ڪانال رامی شڪست، نوای نوحه های ابراهیم بود. او با صدای زیبای خود، به یاران بی رمق ڪانال جان تازه ای می بخشید. زمزمه های ابراهیم، درمیان خون و جراحت و تشنگی و گرسنگی، ارامش بخش بود.
هنگام اذان ابراهیم، آن هایی ڪه هنوز اندڪی توان در بدن داشتند، خود را به دیوار ڪانال می رساندند تا با مدد دیوار از جا برخیزند و نماز را اقامه ڪنند. مجروحین اما با حالتی ملڪوتی تر، به سختی خود را به سمت قبله میچرخاندند و پیشانی خونین و زردشان را بر خاڪ ڪانال می گذاشتند.
در ڪانال بعد از اقامه ی نماز، شهید طاهری قران میخواند و حتی تفسیر میڪرد. هرڪس در گوشه ای دعایی را زمزمه می ڪرد و با خدای خود نجوامی ڪرد. زخمی ها مدام از فرط تشنگی ناله می زدند و اب طلب می ڪردند.
داخل ڪانال مرتب با خمپاره مورد هدف قرار میگرفت. پس از ڪاسته شدن اتش بعثی ها، ابراهیم همه بچه ها راجمع ڪرد و گفت: دیگر ڪانال، جای ماندن نیست. باید هر جور شده امشب به سمت تپه های دوقلو عقب نشینی ڪنیم.
آن روز حدود هفتاد مجروح بد حال داخل ڪانال بودند. هنگامی ڪه نیروها درحال پخش شدن بودند، نوجوانی ڪم سن و سال از ابراهیم سوال عجیبی پرسید: سرنوشت مجروحین چه میشود؟
همه بهت زده به اطرافیانشان نگاه میڪردند. ابراهیم به آن نوجوان گفت: شما نگران مجروحین نباشید،خودم پیش ان ها هستم. آن نوجوان باصلابت خاصی گفت: پس من هم می مانم و از مجروحین تا اخرین قطره خونم مراقبت می ڪنم.
تصمیم گیری سختی برای دیگران بود.
چهار روز تشنگی، گرسنگی، خستگی و محاصره، توان همه را بریده بود.
یڪی دیگر نیز در گوشه ای ازڪانال گفت: من هم می مانم. یڪباره تمام افراد، یڪ صدا فریاد #ماندن سردادند.
📚ڪتاب سلام برابراهیم ۲ #۲_صلوات🌺🍃
♻️ادامه دارد...