سلام صبحتون بخیر🌻🌿
خداوندا
بهترین دلخوشیها🌻🌿
را در این صبح زیبا و
نورانی نصیب
دوستانم بگردان🌻🌿
وبهترین تقدیرهارابرایشان رقم بزن🌻🌿
وپربرکت ترین روزیهارانصیبش
┏━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━┓
✍ @hekayate_qurani
┗━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━┛
#پندانه
شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم
توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،
تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند...
🔅امیرمؤ منان على (علیه السلام) :
بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.
📚كلمة التقوی، ج2، ص294
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
میدونستین کلمه «لااله الا الله»جمله کاملیست که هنگام تلفظش لب تکون نمیخوره؟
وگفتن این ذکر باعث رفع تشنگی میشه؟
دانشمندان ثابت کرده اند که گفتن«لااله الا الله»بزاق دهان را به ترشح ماده ای وا می دارد که تشنگی را از بین می برد.
هیچ کار خدا بی حکمت نیست،
حتی گفتن اذكارش
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
📖 چرا در قرآن کریم همسر به لباس، تشبیه شده است⁉️
(هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُن: بقره/187)
✅ پاسخ: در تشبیه همسر به لباس لطایفى نهفته است، که در این مطلب به هشت مورد از آن اشاره میشود:
1⃣ لباس باید در اندازه، طرح، رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر، فرهنگ و شخصیّت انسان باشد.
2⃣ لباس، مایه ى زینت و آرامش است، همسر وفرزند نیز مایه ى زینت و آرامش خانواده اند.
3⃣ لباس، عیوب انسان را مىپوشاند، هریک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایى هاى یکدیگر را بپوشانند.
4⃣ لباس انسان را از سرما و گرما حفظ میکند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى میرهاند.
5⃣ نداشتن لباس، مایه ى رسوایى است؛ نداشتن همسر نیز بستر انحراف است.
6⃣ در هواى سرد، لباس ضخیم ودر هواى گرم، لباس نازک استفاده مىشود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با شرایط روحى طرف مقابل تنظیم کند؛ اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.
7⃣ انسان باید لباس خود را از آلودگى حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.(تمثیلات تفسیر نور، ص: 27)
8⃣ این تعبیر نهایتا ارتباط معنوى مرد و زن و نزدیکى آنها را به یکدیگر و نیز مساوی بودن آنها را در این زمینه کاملا روشن میکند، زیرا همان تعبیر که در باره مردان آمده، بدون هیچ تغییر در باره زنان هم آمده است.
📚برگرفته از تفسیر نمونه،ج1
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃👆ده ثانیه روی تصویر بالا تمرکزکنید
🍃همه مادران دنیا روزی اینجوری زیبا بودن
✅قدر مادرامون را بدانیم
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
🌸🍃پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
⚜«دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است.
⬅️ پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد،
⬅️⬅️ به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شده اند.
⬅️ اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت،
⬅️⬅️ بگو: ستایش خدای را که میدهد و میگیرد و زکات را از من برد.
⬅️ اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم میکنند، ولی تو ستم نمیکنی
⬅️⬅️ بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند.
⬅️ اگر آمد و گفت: چه قدر نیکی میکنی،
⬅️⬅️ بگو: گناهان من بیش از نیکیهای من است.
⬅️ اگر آمد و گفت: چه قدر نماز میگزاری
⬅️⬅️ بگو: غفلت من از نمازهایم بیش تر است.
⬅️ اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش میکنی،
⬅️⬅️ بگو آن قدر که میگیرم، از آن چه میبخشم زیادتر است.
⬅️ اگر گفت: چه قدر به تو ستم میکنند
⬅️⬅️ بگو: من بیش تر ستم کرده ام.
⬅️ اگر گفت: چه قدر برای خدا کار میکنی،
⬅️⬅️ بگو: چه بسیار معصیتها کرده ام».
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ :
💫 ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ
🌾ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛
💫ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ
🌾ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ
💫ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ
🌾ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
💫ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﻭ
🌾ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ
💫ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ؛
🌾 ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍ
💫ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ
🌾 ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ .
💫ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ :
🌾ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ
💫 ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ
🌾ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻧﺪ...
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💢 اسیر شیطان
🔰حضرت موسی (علیهالسلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاهی رنگارنگ بر سر داشت نزد موسی آمد. وقتی که نزدیک شد، کلاه خود را برداشت و مؤدبانه نزد موسی (علیهالسلام) ایستاد.
موسی (علیهالسلام) گفت: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم!
موسی (علیهالسلام) گفت: آیا تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند!
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم!
موسی (علیهالسلام) گفت: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس گفت: با رنگها و زرق و برقهای این کلاه، دل انسانها را میربایم.
موسی (علیهالسلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هر جا که بخواهی، او را میکشی.
ابلیس گفت: اذا اعجبته نفسه و استکثر عمله، و استصغر فی عیبه ذنبه؛
⏺سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره میگردم:
1- هنگامیکه او، خودبین شود و از خودش خوشش آید؛
2- هنگامیکه او عمل خود را بسیار بشمارد؛
3- هنگامیکه گناهش در نظرش کوچک گردد.
📚 اصول کافی، ج 2، ص 262
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
در هر جمعی که غیبت می شود شیطان رییس جلسه است و با گوشت برادر مرده از جمعیت پذیرایی می کند.
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
اصحاب و یاران گرد پیامبر اسلام (ص ) را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند.
ناگهان دیدند پسر بچه ای نزد پیامبر(ص ) آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است، مادر و خواهرم نیز بی سرپرستند. از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن.
پیامبر(ص ) به بلال فرمود : به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور.
بلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر(ص ) بود رفت و پس از جستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خدمت ایشان آورد.
پیامبر (ص ) به آن پسرک فرمود : بیا این خرماها را از من بپذیر.
هفت دانه آن مال خودت، هفت دانه دیگر مال خواهرت و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد؛ در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ، دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت: خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد.
پیامبر(ص ) به معاذ فرمود: محبت تو را به این یتیم دیدم .
بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دست نوازش بر سر او بکشد، خداوند به تعداد هر مویی که از زیر دست او می گذرد، پاداش شایسته ای به او می دهد، گناهی از گناهان او را محو می سازد و مقام او را بالا می برد.
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
روز قیامت بعضیها 🌼🌿
به خدا می گویند:
خدایا ما را به دنیا برگردان
تا بهتر عمل کنیم.
خدا می گوید :هر روز تو را برگرداندیم.چه کردی؟
فرصتارو نسوزونید. خوش اخلاق باشید.🌼🌿
🌼🌿🌼🌿🌼
✍ @hekayate_qurani
از پیرمرد حکیمی پرسیدند:
از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟
پاسخ داد:
*یاد گرفتم*
که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم
*یاد گرفتم*
که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
*یاد گرفتم*
که دنیا ی ماهر لحظه ممکن است تمام شود اما ماغافل هستیم.
*یاد گرفتم*
که سخن شیرین ،گشاده رویی وبخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست.
*یاد گرفتم*
که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت وآرامش بهره مند باشد.
*یاد گرفتم*
که:بساط عمرو زندگیمان رادردنیا طوری پهن کنیم که درموقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم.
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
ميان آرزوی تو
و معجزه خداوند،
ديواری است به نام اعتماد!
پس اگر دوست داری
به آرزويت برس
باتمام وجود
به اواعتمادکن...
خدایا در این شب زیبا
آرامشی از جنس خودت را
نصیب دوستان و عزیزانم بگردان ...
شب خوش 🌙
✍ @hekayate_qurani
#سلام_مولا_جانم ❣
امید هست که #زودت
به بخت نیک ببینمـ😍
🌹تو #شاد گشته به..،
فرماندهی و
من به #غلامی...😍
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
روزبخیر💚
✍ @hekayate_qurani
👌 داستان کوتاه پند آموز
💭زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر مےکنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
💭 آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
💭عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
💭 زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
💭زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» فرزندِ خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد: « بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
💭 عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست!
👌وقتی عشق و محبت تو خانواده باشد ، بی شک ثروت و موفقیت نیز خواهند آمد.
🌸احادیثی از پیامبر رحمت (ص)🌸
↓↓↓↓↓↓↓↓
💟 ۱- بهترين مردان امت من، آن كساني هستند كه نسبت به خانواده خود خشن و متكبر نباشند و بر آنان ترحم و نوازش كنند و به آنان آزار نرسانند .» مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰ .
💟 ۲- نشستن مرد در كنار خانواده اش، نزد خداي بزرگ دوست داشتني تر از اعتكاف [و نشستن] در اين مسجد من است .» میزان الحکمة، ج ۴، ص ۲۸۷ .
💟 ۳- بهترين زنان شما آن زني است كه براي شوهرش آرايش و زينت مي كند، اما از بيگانگان خود را مي پوشاند .» وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۱۵ .
با ذکر صلوات به ما بپیوندید 🏃♂
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دختران_و_زنان حتما ببینند
مبادا کسی را به گناه بندازین
#رائفی_پور
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani
🌷🌷🌷
حکایت کوتاه
از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
روزى حضرت داوود(ع)نشسته بود و جوانى ژوليده با ظاهرى فقيرانه كه خيلى نزد آن حضرت مى آمد نيز در محضر آن حضرت حاضر بود.
در اين هنگام فرشته مرگ وارد شد و نگاه تندى به آن جوان كرد و بر وى خيره شد.
داوود(ع) دلیل این کارش را پرسید
فرشته مرگ گفت: من مامورم هفت روز ديگر جان اين جوان را در همين جا بگيرم
داوود پيغمبر(ع ) از اين سخن، دلش به حال آن جوان سوخت و رو به او كرد و فرمود: اى جوان! زن گرفته اى؟
پاسخ داد: نه ، هنوز ازدواج نكرده ام
داوود به او فرمود: به نزد فلان مرد كه يكى از بزرگان بنى اسرائيل است برو و از طرف من به او بگو كه داوود به تو دستور داده كه دخترت را به همسرى من درآور و همين امشب نزد آن دختر مى روى و خرج ازدواج تو نيز هر چه مى شود بردار و هم چنان نزد همسرت باش تا هفت روز ديگر و پس از هفت روز همين جا نزد من بيا.
جوان به دنبال ماموريت رفت و پيغام حضرت داوود(ع) را به آن مرد بنى اسرائيلى رسانيد و او نيز دخترش را به آن جوان داد و همان شب ، عروسى انجام شد و جوان هفت روز نزد آن دختر ماند و پس از هفت روز نزد حضرت داوود بازگشت
داوود از وى پرسيد: در این هفت روز وضع تو چگونه بود؟
پاسخ داد: هيچ گاه در خوشى و نعمتى مانند اين چند روز نبوده ام.
داوود فرمود: اكنون نزد من بنشين
جوان نشست، و داوود چشم به راه آمدن فرشته مرگ بود تا طبق خبرى كه داده بود بيايد و جان اين جوان را بگيرد.
اما مدتى گذشت و فرشته مرگ نيامد، از اين رو به جوان رو كرد و فرمود: به خانه ات بازگرد و روز هشتم دوباره به نزد من بيا.
جوان رفت و پس از گذشت هشت روز دوباره به نزد داوود بازگشت و هم چنان نشست و خبرى از فرشته مرگ نشد و همين طور هفته سوم تا اين كه فرشته مرگ به نزد داوود آمد.
داوود بدو فرمود: مگر تو نگفتى كه من مأمورم تا هفت روز ديگر جان اين جوان را بگيرم ؟
پاسخ داد: آرى
فرمود: تاكنون سه هشت روز از آن وقت گذشته است ؟
فرشته مرگ گفت : اى داود! چون تو بر اين جوان رحم كردى ، خداوند نيز او را مورد مهر خويش قرار داد و سى سال بر عمرش افزود
┅┅✿🍃❀💙🌷❀🕊✿┅ ✍ @hekayate_qurani
💚خدا که باشد
هرمعجزه ای ممکن میگردد😇
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani
دیدار حضرت عبدالعظیم (ع) در سامرا با حضرت امام هادی (ع) به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سال ها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصل خیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی (ع) را به شهادت رساند. در ری ، هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری، بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .حضرت عبدالعظیم (ع) به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .
✍ @hekayate_qurani
یک سنگریزه در کفش،
گاه تو را از
حرکت باز مےدارد.
سنگریزهها را دریاب❗️
یک نگاه نامهربانانه
به پدر، به مادر
گاه کار همان سنگریزه را مےکند
🌼🌿🌼🌿🌼
✍ @hekayate_qurani
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌼🍃پادشاهی در بستر بیماری افتاد. پزشکی حاذق بر بالین وی حاضر کردند. پزشک گفت: باید کل خون پسر جوانی را در بدن تو تزریق کنند تا ضعف و کسالتت برطرف گردد.
🌼🍃شاه از قاضی شهر فتوی مرگ جوانی را برای زنده ماندن گرفت. پدر و مادری را نشانش دادند که از فقر در حال مرگ بودند. پولی دادند و پسر جوان آنها را خریدند.
🌼🍃پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند تا خون او را در پادشاه تزریق کنند. جوان دستی بر آسمان برد و زیر لب دعایی کرد و اشکش سرازیر شد. شاه را لرزه بر جان افتاد و پرسید چه دعایی کردی که اشکت آمد؟
🌼🍃جوان گفت: در این لحظات آخر عمرم گفتم، خدایا، والدینم به پول شاه نیاز دارند و مرگ مرا رضایت دادند. و قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد که با فتوای مرگ من به آن میرسد، با مرگ من، پزشک به شهرت نیاز دارد که شاه را نجات میدهد و به آن میرسد. و شاه با خون من به زندگی نیاز دارد که کشتن من برایش نوشین شده است.
🌼🍃گفتم: خدایا تمام خلایقت برای نیازشان میبینی مرا میکشند تا با مرگ من به چیزی در این دنیای پست برسند. ای خالق من، تنها تو هستی که مرا برای نیاز خودت نیافریدی و از وجود بندهات بینیازی، تنها تو هستی که من هیچ سود و زیانی به تو اگر بخواهم هم، نمیتوانم برسانم.
🌼🍃 ای بینیاز مرا به حق بینیازیات قسم میدهم، بر خودم ببخشی و از چنگ این نیازمندانت به بینیازیات سوگند میدهم رهایم کنی.
🌼شاه چون دعای جوان را شنید زار زار گریست و گفت: برخیز و برو . من مردن را بر این گونه زنده ماندن ترجیح میدهم.
🌼🍃شاه با چشمانی اشکآلود سمت جوان آمده و گفت: دل پاکی داری دعا کن خدای بینیاز مرا هم شفا داده و بینیازم از خلایقش کند.
❣جوان دعا کرد و مدتی بعد شاه شفای کامل یافت .
🌺🌿🌺🌿🌺
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیر گذاری فقط با زبان خوش
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani
#آموزنده
ﻋﺪﺩﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﮐﺮﺩ؟
🕖 ﻋﺪﺩ ۷ ﺍﺳﺖ 🕖
🔔 ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﻋﺪﺩ ۷ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ !!!
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﮑﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ، ﮐﻪ ﻋﺪﺩ *۷*
❇️ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎﺳﺖ
❇️ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﯾﺎﻡ ﻫﻔﺘﻪ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﻋﺠﺎﯾﺐ ﺩﻧﯿﺎ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﻃﻮﺍﻑ ﺩﻭﺭ ﮐﻌﺒﻪ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﺳﻌﯽ بین ﺻﻔﺎ ﻭ ﻣﺮﻭﻩ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﻧﻘﺎﻁ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﺁﯾﺎﺕ ﺳﻮﺭﻩ ﻓﺎﺗﺤﻪ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ۷ ﻋﺪﺩ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ
❇️ ﻣﻌﺪﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ۷ ﻧﻮﻉ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﺻﻠﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ
❇️ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﺪﺍﺭﻫﺎﯼ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﻧﻮﺭهای ﻣﺮﺋﯽ ۷ ﺭﻧﮓ ﺍﺳﺖ
❇️ ﺍﺷﻌﻪ ﻧﻮﺭ ﻏﯿﺮ ﻣﺮﺋﯽ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ تکبیر ﺩﻭ ﻋﯿﺪ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻗﺎﺭﻩ ﺧﺎﮐﯽ ۷ ﺗﺎﺳﺖ
❇️ ﺑﺎﺧﺸﻮﻉ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
❇️ ﻻ ﺍﻟﻪ ﺍﻻﺍﻟﻠﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ
❇️ ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺍﺯ ۷ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻩ
❇️ ﺍللهم ﺻﻞ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
❇️ اتفاقأ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻫﻢ ﺍﺯ ۷ ﮐﻠﻤﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ شده
🌸🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸🌸
👈
👈
👈
✍ @hekayate_qurani
♥️🍃
هرگاه ڪه نمازتــ
قضا شد و نخواندے
دراین فڪر نباش ڪہ
وقت نماز خواندن نیافتے
بلڪه!
فڪر ڪن چہ گناهے را
مرتڪب شدے کہ خداوند نخواست
در مقابلش بایستے!
#نماز_را_سبڪ_نشماریم
✍ @hekayate_qurani
✨﷽✨
✅شیطان چه کسانی را وسوسه میکند؟
✍امام صادق علیه الاسلام:
شیطان موفّق به وسوسه بندهای نمیشود،
مگر آنگاه که؛
1⃣ او از یاد خدا روی بگرداند،
2⃣ امر خدا را سبک بشمارد،
3⃣ و در جایگاه نافرمانی از خدا قرار بگیرد،
4⃣ و فراموش کند که خدا بر کارهای پنهانی
او آگاه است.
⬅️ اما وسوسه آنگاه که در دل جای گیرد، موجب
گمراهی و ضلالت و کفر است.
خدای عزّوجل از سر لطف، بندگانش را فرا
خوانده و آنان را از دشمنی شیطان آگاه کرده
است و فرموده:
"همانا شیطان برای شما دشمنی آشکار
است"و نیز فرموده:"همانا شیطان دشمن شما
است، پس او را دشمن خود بدانید
مصباح الشریعه/ص۷۹
۲.زخرف/آیه۶۲
۳.فاطر/آیه۶
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani