فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــــدایا 🙏
عزیزی که این نوشته را میخواند
بر بال آرزوهایش پرواز کند🕊
او را دریاب
در تمامی لحظات
آنچه را به بهترین
بندگان عطا می فرمایی
به او هم عطا فرما
الهی آمیـــن 🙏
⭐شب زیباتون در پناه پروردگار مهربان🌙
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از 👩👧👧هَــــــــــ قَــــــــــــدَم ـــــــــم 💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســــلام 💚
🌸دوشنبه تون زیبـا
امروز روز حاجات
🌸و روز لطف خداست...
خــدایا
🌸به حق مهربانیت
حاجاتی که به صلاح ماست
🌸را برآورده بفرما...
روزتون پر از استجابت دعا
روزم را شروع میکنم ، به نام معبودی که گفت :تو برکت بخواه ، من می بارم ...تو بتاب من سبز می شوم.... تو از یادم ببر ،من از یادت نمی برم ...
خدایا ! نفسم را چنان مهار کن ، تا راهم را درست انتخاب کنم ، مرا محافظت کن از وسوسه ها...
وجود مرا پر کن از انسانیت ، جود و کرم ، مهرورزی .... تا بتوانم آیه ای از آیات تجلی حق باشم ... خدایا ! هر لحظه شکرت...
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید!
✍عصر پیامبر (ص) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد. پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت . بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر (ص) فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد .پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت .
بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد اینبار خدمت پیامبر نرفت، همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى! شوهرت میمیرد! این خبر به پیامبر (ص) رسید، پیامبر فرمود: الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟) بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید. پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است، اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد)
بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن. و در جای دیگر فرمود: خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد. مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد.
📚فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه (ع)محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#یک_داستان_یک_پند
✍از زمخشری پرسیدند: علت قطع پای تو چه بود؟! گفت: به هنگام کودکی گنجشکی بدست آوردم و پَرهایش را کَندم. سپس به پایش نخی بستم.
🌔روزی گنجشک فرار کرد و در سوراخی رفت. از پیِ او دویدم. مقداری از نخ باقی مانده بود، آن را گرفتم و آن قدر کشیدم که یک پای حیوان قطع شد. چون به سنّ جوانی رسیدم در سفر بخارا از اسب افتادم و پایام شکست، هرچه معالجه کردم سودی نبخشید، ناگزیر به قطع پای خود شدم.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
امیرالمومنین علیه السلام به وشاء فرمود: به محلتان برو! زن و مردی را بر در مسجد می بینی با هم نزاع می كنند آنان را به نزد من بیاور، وشاء می گوید بر در مسجد رفتم دیدم زن و مردی با هم مخاصمه می كنند، نزدیك رفتم و به آنان گفتم امیرالمومنین شما را می طلبد، پس همگی به نزد آن حضرت رفتیم . علی علیه السلام به جوان فرمود: با این زن چكار داری؟
جوان : یا امیرالمومنین ! من این زن را با پرداخت مهریه ای به عقد خود در آوردم و چون خواستم به او نزدیك شوم ، خون دید و من در كار خود حیران شدم . امیرالمومنین علیه السلام به جوان فرمود: این زن بر تو حرام است و تو هرگز شوهر او نخواهی شد. مردم از شنیدن این سخن در اضطراب و متعجب شدند. علی علیه السلام به زن فرمود: مرا می شناسی؟
زن : نامتان را شنیده ، ولی تاكنون شما را ندیده بودم . علی علیه السلام تو فلان زن دختر فلان و از نوادگان فلان نیستی؟ زن : آری ، بخدا سوگند. حضرت امیر: آیا به فلان مرد، فرزند فلان در پنهانی بطور عقد غیر دائم ، ازدواج نكردی و پس از چندی پسر زاییدی و چون از عشیره و بستگانت بیم داشتی طفل را در آغوش كشیده و شبانه از منزل بیرون شدی و در محل خلوتی فرزند را بر زمین گذارده و در برابرش ایستاده و عشق و علاقه ات نسبت به او در هیجان بود،دوباره برگشتی و فرزند را بغل كردی و باز به زمین گذاردی و طفل ، گریه می كرد و تو ترس رسوایی داشتی ، سگهای ولگرد اطرافت را گرفته و تو با تشویش و ناراحتی می رفتی و بر می گشتی ، تا این كه سگی بالای سر پسرت آمد و او را گاز گرفت و تو بخاطر شدت علاقه ای كه به فرزند داشتی سنگی به طرف سگ انداخته سر فرزندت را شكستی ، كودك صیحه زد و تو می ترسیدی صبح شود و رازت فاش گردد، پس برگشتی و اضطراب خاطر و تشویش فراوان داشتی ، در این هنگام دست به دعا برداشته و گفتی : بار خدایا! ای نگهدارنده ودیعه ها. زن گفت : بله ، بخدا سوگند همین بود تمام سرگذشت من و من از گفتار شما بسی در شگفتم . پس امیرالمومنین علیه السلام رو به جوان كرد و فرمود: پیشانیت را باز كن ، و چون باز كرد آن حضرت جای شكستگی پیشانی جوان را به زن نشان داد و به او فرمود: این جوان پسر توست و خداوند با نشان دادن آن علامت به او نگذاشت به تو نزدیك گردد؛ و همان گونه از خدا خواسته بودی فرزندت را حفظ كند، او را برایت نگهداشت ، پس شكر و سپاس خدای را به جای بیاور.
📚قضاوتهاي اميرالمومنين علي(ع) / محمد تقي تستري
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگر گناه هم کردید، از ما رو برنگردانید ...!
🎙#استادمسعودعـــالے
🌺حضرت رسول اکرم (ص) :
بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه :
⇦ نماز شب ،
⇦ تسبیح و تهلیل گفتن ،
⇦ استغفار و گریه های نیمه شب ،
⇦ خواندن قرآن تا طلوع فجر ،
⇦ متصل نمودن نماز شب به نماز صبح ،
پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید .
📙 ارشاد القلوب ، ج ۲ ، ص ۱۷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
یک شب پراز آرامش
یک دل شادو بی غصه
یک زندگی آروم وعاشقانه
ویک دعای خیر از ته دل!
✨نصیب لحظه هاتون✨
شبتون به رنگ آرامش 💚
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣چرا باید شکرگزار باشیم؟
شکرگزاری به داشته هایتان برکت می دهد و شما را در راه رسیدن به خواسته هایتان یاری می کند.
شکرگزاری،سراسر ذهنتان را به سمت همگونی و هماهنگی نزدیکتری با انرژی های خلاقِ کیهان می کشاند.
هرچیزی که قدردانِ آن باشیم,بیش ترِ آن چیز را بسویمان خواهیم کشید.
اگر بتوانیم صادقانه به جای رشک،حسادت و انتقاد،شادمانه خدا را شکر کنیم،آنوقت می توانیم مطمئن باشیم که همان برکت در زمانی بهتر به سراغ خودمان خواهد آمد.
پیوسته به خاطر نعمتهایی که به شما عطا شده،قدردانی کنید و عشق بورزید،تا زندگی خود را به بهترین شکل متحول سازید...🍃🍃🍃
خداوندا سپاسگزارم🙏💚
روزتان عالی در پناه خداوند مهربان🌹
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
⛱
📚داستان عبرت انگیز
در گفتگو با یکی از تاجران مشهور در یکی از کشورهای اسلامی از شگفت ترین خاطره زندگیش سوال کردند؟
ـ مرد تاجر گفت : در یکی از شبها دچار دلتنگی عجیبی شدم و احساس کردم به هوای آزاد نیاز دارم.
و به هنگام پیاده روی در بازار گذرم به مسجدی افتاد که درب آن باز بود با خود گفتم: چرا نروم و در این مسجد دو رکعت نماز بخوانم شاید آرامشی بیابم !
با وارد شدن به مسجد متوجه شخصی شدم که رو به قبله با دستان باز و بلند با جدیت و ملتمسانه خدا را فرا میخواند!
از التماس و و اصرارش متوجه درماندگی و نیازمندیش شدم!
منتظر ماندم تا مناجاتش را به پایان رساند ،
به وی گفتم: ای برادر؛ به نظر میرسد مشکل و ناراحتی طاقت فرسایی داری! به من بگو؛ چی شده و مشکلت چیست؟!
گفت: ای برادر! به خدا سوگند بدهکارم و بدهی مرا نگران و اندوهگین کرده و چارهام را بریده است!
گفتم: بدهیات چند است؟ گفت چهار هزار ( پول رایج کشورش)
میگوید: از جیبم چهارهزار بیرون آوردم و به او دادم ، آنقدر خوشحال شد که نزدیک بود از خوشحالی پرواز کند و بسیار تشکر کرد و مرا دعا کرد!
سپس کارت ویزیتی در آوردم که شماره تماس و آدرس محل کارم روی آن نوشته بود و گفتم :
ای برادر! این کارت را بگیر و هرگاه نیازی داشتی بدون درنگ و تردید تماس بگیر یا به دفتر کارم تشریف بیاور ...
با خود گفتم از پیشنهاد و مردانگیام خیلی خوشحال میشود ، اما در کمال ناباوری جواب داد ...
میدانید چه گفت؟!
گفت: خدا پاداش نیکتان دهد ، به کارت ویزیتتان نیازی ندارم و هرگاه محتاج و نیازمند شدم نماز میخوانم و پروردگارم را میخوانم و دستم را بسوی او دراز میکنم و حاجتم را از او می طلبم و خداوند به آسانی و خیلی زود حاجتم را بر آورد میکند ، همچنانکه این بار چنین کرد..
این داستان ، حدیث صحیح پیامبر عزیزمان (ص) را به یاد می آورد که میفرماید: اگر شما چنانکه شایسته است بر خدا توکل نمایید روزی شما مانند پرندگان که صبحگاهان گرسنه از لانه خارج میشوند و شبانگاهان با شکم سیر به لانه بر میگردند ، نصیبتان میشود.
( یعنی اینکه پرندگان صبح را با گرسنگی آغاز کرده ولی در آخر روز و به هنگام شبانگاه به لانه بر نمیگردند مگر اینکه شکمشان پر و سیر شده است.
خداوندا! نیک توکل کردن و نیک واگذار کردن نیازهایمان را به ما بنمایان ...
آمین یا رب العالمین.
✍ ترجمه: ناصر سبحانی - بانه
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی تکان دهنده و شنیدنی از مکالمه حضرت داوود با یک پیرزن که شک ندارم از جمله پایانی پیرزن در انتهای این داستان غافلگیر بشوید! گاهی یک داستان کوتاه دو دقیقه تاثیرش از چندین فیلم و کتاب هم بیشتر است!
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌷 امام صادق (علیه السلام) فرمودند :
👌 صدقه شبانه ، خشم پروردگار را فرو مینشاند و گناه بزرگ را پاک میکند و حساب را آسان میگرداند ، و صدقه روزانه ، مال و ثروت را به بار مینشاند و عمر را زیاد میکند .
📚 بحارالأنوار ، ج۹۶ ، ص۱۲۵
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚 داستان کوتاه
طنــــاب و خدا
داستان طناب درباره کوهنوردی است که می خواست از بلندترین کوهها بالا برود..
او پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد.. ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود ...
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می رفت.. ولی قهرمان ما به جای-آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملا تاریک-شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد...
سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها-پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند..
کوهنورد همان طور که داشت بالا می رفت در حالیکه چیزی به فتح قله نمانده بود ناگهان -پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام تر سقوط کرد...
سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس تمامی خاطرات خوب و بدزندگی اش را به یاد می آورد.. داشت فکر می کرد چقدر به مرگ نزدیک شده..که ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده ...
حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع از سقوط کاملش شده بود ..
در ان لحظات سنگین سکوت چاره ای نداشت جز اینکه فریاد بزند : "خدایا کمکم کن."
ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد:"از من چه می خواهی؟"
- نجاتم بده!
- واقعا فکر می کنی می توانم نجاتت دهم؟
- البته تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی.
پس آن طناب دور کمرت را ببر!
برای یک لحظه سکوت عمیقی همه جا را فرا گرفت.. و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکند...
روز بعد گروه نجات رسیدند و جسد منجمد شده یک کوهنورد را پیدا کردند که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و در حالیکه تنها یک متر با زمین فاصله داشت....
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi