بگذار باران شوق بر زندگی ات ببارد تا روحت را صفا دهد.
گل های عشق در دلت جوانه زنند تا انهارا به دیگران هدیه کنی .
خاطراتت قشنگ باشند تا همواره بیادشان بیاوری.
لبخند بر لبانت نقش بندد
تا شادی را بیفشانی.
و بهار بیاید تا بدانی
باز هم فرصت بودن هست…
᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝╭✹••••••••••••••••••🌸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
.
تو به ما جرئت طوفان دادی...
▪️سالروز رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) بر عموم مردم ایران تسلیت باد▪️
#امام_خمینی (ره) #امام_امت
#رحلت_امام_خمینی
┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️داستان عارف بالله جعفر آقای مجتهدی و شفا گرفتن جوان آلمانی
🎙#استاد_عالی
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
39.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
🍃کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
🍃آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی ؟
🍃درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
✅ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚#داستان_کوتاه
⭕️ مردی که راضی به فروش قلب خود شد! ❤️❗️
☆ مردی در سمنان بدلیل فقر زیاد و داشتن سه فرزند و یک زن ( یک پسر 6 ساله ، یک دختر 3 ساله ، و یک پسر شیر خوار ) قلب خود را برای فروش گذاشت ، و از او پرسیدند که چرا قلبت رو برای فروش گذاشتی ، اونم پاسخ داده بود چون میدونم اگه بخوام کلیم رو بفروشم کسی بیشتر از 20 میلیون کلیه نمیخره که با این مبلغ نمیشه یه سقف بالا سر خود گذاشت،
☆ اون مرد حدود چهار ماه در شهرای اطراف بصورت غیر قانونی آگهی فروش قلب با گروه خون O+ گذاشت .
بعد از 4 ماه مرد میلیاردی از تهران که پسری 19 ساله داشت و پسرش 3 سال بود که قلبش توانایی کار کردن را نداشت و فقط با دستگاه زنده نگهش داشته بودن ،
☆ مرد تهرانی چند روز بعد از خواندن آگهی به سراغ فروشنده قلب میره و با هاش توافق میکنه که 200 میلیون تومن قلبش را برای پسرش بخرد ،
و مرد تهرانی بهش گفته بود که من مال و ثروت زیاد دارم و دکتر آشنا هم زیاد دارم و به هرچقدر بگن بهشون پول میدم که با اینکه این کار غیر قانونیه ولی انجامش بدن ، مرد فروشنده به مرد تهرانی میگه زن و بچه ی من از این مسئله خبر ندارن و ازت خواهش میکنم اول پول رو به حساب زنم بفرست و بعد من قلبم رو به پسرتون میدم ، مرد تهرانی قبول میکنه ، و بعد از کلی آزمایشات دکتر متخصص قلبی که آشنای مرد تهرانی بود میگه با خیال راحت میشه این عمل رو انجام داد،
☆ روز عمل فرا میرسه و مرد فروشنده و اون پسر 19 ساله رو وارد اتاق عمل میکنن و دکتر بیهوشی مرد فروشنده رو بیهوش میکنه و زمانیکه میخواست پسر 19 ساله رو بیهوش کنه متخصص قلب میگه دست نگهدار و فعلا بیهوش نکن، دستگاه داره چیز عجیبی نشون میده و داره نشون میده که قلب این پسر داره کار میکنه ، دکتر جراحی که اونجا بوده به دکتر قلب میگه آقای دکتر حتما دستگاه مشکل پیدا کرده و به پرستاره میگه یه دستگاه دیگه بیار ، دستگاه جدید رو وصل میکنن و دکتر قلب میگه سر در نمیارم چطور ممکنه قلب این پسر تا قبل از وارد شدن به اتاق عمل توانایی کار کردن رو نداشت ، و میگه تا زمانی که مشخص نشه چه اتفاقی افتاده نمیتونم اجازه ی این عمل رو بدم ، و دکتر قلب میره پرونده پسر 19 ساله رو چک میکنه و میبینه که تمام اکوگرافی که از قلب این پسر گرفته شده نشون دادن که قلب پسر مشکل داره و دکتر ماجرا رو برای پدر پسر 19 ساله تعریف میکنه و بهش میگه دو باره باید اکوگرافی و آزمایشات جدیدی از پسرتون گرفته بشه ، دکتر قلب سریعا دست به کار میشه و بعد از گرفتن آزمایشات و اکوگرافی میبینه قلب پسر بدون کوچکترین اشکال در حال کار کردنه و پدرش میگه یک اتفاق غیر ممکن افتاده و باید دستگاهها رو از بدن پسرتون جدا کنیم چون قلب پسرتون خیلی عالی داره کار میکنه ، پدر پسر به دکتر میگه آقای دکتر تورو خدا دستگاهها رو جدا نکن پسر من میمیره ، دکتر قلب بهش قول میده که اتفاقی برای پسرس پیش نمیاد و دستگاها رو جدا میکنه و میبینه قلب پسر 19 ساله بدون هیچ ایراد و مشکلی داره کار میکنه و پدر پسر به دکتره میگه چطور همچین چیزی ممکنه ، دکتره بهش میگه فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون فروشنده باعث شده خدا یک معجزه به ما نشون بده ، پسر 19 ساله به پدرش میگه بابا تو اتاق عمل یه آقایی دستشو گذاشت رو قلبم یه چیزی رو به من میگفت و چند بار تکرارش کرد و بهم میگفت پسرم از حالا به بعد قلب تو واسه همیشه توانایی کار کردن رو داره فقط حتما به پدرت بگو که به مرد فروشنده کمک کنه که بتونه زندگیشو عوض کنه،،،
☆ پدر پسره و دکتر قلب از شنیدن این حرف نمیدونستن باید چی بگن و فقط منتظر شدن تا مرد فروشنده بهوش بیاد ، وقتیکه مرد فردشنده بهوش میاد پدر پسر و دکتر قلب باهاش صحبت میکنن و بهش میگن تو اتاق عمل نمیدونیم چه اتفاقی افتاد که یهو همه چی تغییر کرد و قلبی که 3 سال توانایی کار کردن رو نداشت یهویی بدون مشکل شروع به کار کردن کرد،
☆ مرد فروشنده بهشون میگه من میدونم چی شده ، و بهشون میگه قبل اینکه من بیهوش بشم ، تو دلم گفتم یا الله خودت میدونی بچه یتیم و بچه ی بدون پدر یعنی چی و بهش گفتم الله جان قربونت برم تورو به اون خدا بودنت که زمین واسمان در دستان توست قسم میدم که بی بی مریم رو در مسجد قفل شده میوه غیر فصل خوراندی به بچهام رحم کن .
دکتر قلب و پدر پسر با شنیدن این حرفا بسیار ناراحت میشن و پدر پسره با چشمای پر از اشک بهش میگه چون تو باعث شدی خدا پسرمو شفا بده 1 میلیارد تومن بهت هدیه میکنم که بری زندگیتو تغییر بدی ...
💥 حالا اگه یه ذره هم ناراحت شدی و دلت به الله شد ، این داستان زیبا رو برای بقیه بفرست و دلشون رو به الله وصل کن 💥
.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙بارالها🙏
به حق مهربانیت💕🙏
💙در این شب زیبا✨
غم ها را از دل 💞
💙همه هموطنانم دور کن🙏
به زندگیشون شادی و
💙و آسایش و رفاه عطا کن🙏
و دلهاشون را💞
💙آرامشی خدایی ببخش🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
🌸شبتون_آروم ✨
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
بدانید که فردا دیر است….
و اگرغصه بیاید امروز
تاهمیشه دلتان درگیر است
پس بسازید رهی را که کنون
تا ابد سوی صداقت برود
و بکارید به هرخانه گلی
که فقط بوی محبت بدهد...
᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝╭✹••••••••••••••••••🌸
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴امام رضا چرا غریب الغرباس؟
خیانت برادران حضرت
امام رضا علیه السلام بخاطر اینکه دور از وطن شهید شد، غریب الغربا نشد. چون اکثر امامان ما دور از وطنشون شهید و به خاک سپرده شدن
امام رضا بخاطر این غریب الغربا شد که برخی از برادرانش هم بهش خیانت کردن، برخی از وُکلای پدرش موسی بن جعفر علیه السلام بهش خیانت کردن و برای اینکه اون وجوهات مردم که از خمس و زکات دستشون بود که چندین هزار مثقال طلا بود رو به حضرت ندن، شهادت موسی بن جعفر رو انکار کردن
این وکلا و اون امامزاده ها که برادران امام رضا بودن باهم هماهنگ بودن و شهادت امام کاظم رو انکار کردن و حتی رفتن به برخی از اصحاب امام کاظم و امام رضا پیشنهاد رشوه چندهزار مثقال طلایی دادن تا اوناهم تایید کنن حرفاشونو، ولی اونا قبول نکردن و از یاری امام رضا دست نکشیدن
دورود خدا بر صفوان بن یحیی، یونس بن عبدالرحمان، ریان بن شبیب و....
#امام_رضا بخاطر این غریب بود که برخی از بنیهاشم بهش خیانت کردن. اذیتش کردن که در امامان قبلی سابقه نداشت.
این اذیت به اینجا ختم نشد و چون امام رضا تا چهل و چندسالگی صاحب فرزند نشد، دائما این برادران و وکلا زخم زبان میزدن که دیدید ما میگفتیم علی بن موسی، امام نیست. الان دیگه داره ثابت میشه امام نیست. چون امامی که فرزند پسر نداشته باشه که نسل امامت رو ادامه بده، امامتش معلومه اشتباه بوده، مگر اینکه غایب بشه.
خیلی اذیتها کردن امام رضا رو. تا اینکه خدا به امام رضا، جواد الائمه رو داد. بازهم اذیتها تمومی نداشت. گفتن این فرزند رضا نیست، چهرهش شبیه نیست. رنگ پوستش فرق میکنه و تهمتهایی از این قبیل
کار به جایی رسید که بچه رو بردن به یه نسبشناس دادن که تشخیص میداد از خصوصیات پدر و فرزند که پدر بچه کیه. عمداََ چند نفرو بدون امام رضا بردن پیشش گفتن پدر این بچه کدومه؟ اون طرف با دقت چند نفر رو دید گفت اینا پدر بچه نیستن، اون مردی که اون دور وایساده پدرشه. که علی بن موسی الرضا بود. این تهمتشون هم کار به جایی نبرد
و از این جهت هست که در روایات داریم که جوادالائمه مبارکترین مولود هست. چون تولد امام جواد، امامت امام رضارو تثبیت کرد و همه تهمتها به حضرت رو خنثی کرد
البته ناگفته نمونه اون برادران امام رضا علیه السلام، در مدینه بودند و به ایران نیومدند و در ایران حرم و بارگاه ندارند، برادران وفادار حضرت همراهش به ایران اومدند
منابع:
عیون اخبار الرضا ج٢، ص٢۵٧
اصول کافی ج١، ص٣١٧ و ص٣٩۵
تاریخ اجتماعی شیعه ج١ ص۶١
اصول کافی ج۶، ص ۴۶١
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🪴
🔖داستان کوتاه
جوانی، به خواستگاری دختری رفت و در اثنای دیدار شرعی، دختر از جوان سوال کرد: چقدر از قرآن کريم را حفظ کردی؟
جوان جواب داد: چندان زیاد حفظ نکردم؛ و لكن شوق و علاقه دارم که يک بندهی نیک و صالح باشم.
بعدأ جوان از دختر پرسید: تو چقدر قرآن کريم را حفظ کردی؟
دختر گفت: ﺟﺰﺀ ﻋﻢ را حفظ کردم.
از اینکه دختر فهمید، جوان واقعا صادق است؛ به ازدواج با آن موافقت کرد و بعد از عقد ازدواج، از جوان خواست که طبق وعده به حفظ قرآن کریم شروع کند.
جوان گفت: اشکالی ندارد؛ به کمک هم، حفظ می کنیم. بناءً از سورهی مريم حفظ را شروع کردند و به همین ترتیب، سوره های قرآن کريم را یکی پس از دیگری حفظ کردند؛ تا اینکه بعد از گذشت مدتی، تمام قرآن کریم را حفظ نموده، از امتحان استاد، موفق بدر آمدند و شهادت نامه و سلسلهی اجازه در حفظ را، هردو حاصل کردند.
اما جالب این است که در یکی از روزها زمانی که جوان به زیارت پدر خانم اش رفت و به آن مژده داده گفت: الحمدلله دختر تان قرآن کریم را حفظ کرد.
پدر از شنیدن سخنان شوهر دخترش متعجب شده، به اتاق خود داخل شد و شهادت نامه و تقدیر نامه های زیادی از دخترش در حفظ قرآن کريم را با خود آورده پيش روي دامادش گذاشت.
داماد از دیدن آنها حیران و شگفت زده شد و دانست که خانم اش قبل از ازدواج اش حافظ قرآن کريم بوده؛ و لکن بخاطر تشويق شوهرش، به وی نگفته است تا با هم یکجا حفظ کنند.
الله متعال به هر مرد مومن همسر خدا دوست و صالحه نصیب فرماید آرامش زندگی در تقوا است .👌
.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
27.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا