16.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حاضر شدن امام رضا علیه السلام بر سر بالین مرد مسیحیِ در حال مرگ
📍یا #امام_رئوف دست ما را هم موقع مرگ، مانند این مومن #مسیحی بگیر و تنهایمان نگذار....🙌🙌
🌐
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت ..
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ..!استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
مقدارى پول درون آن قرار بده .. شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد : خدايا شکرت ! خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .. ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت ..
استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستانی ..
📚 زنی از اجنّه
علی بن حسان می گوید :
زنی از جنیّان نزد رسول خدا
صلی الله علیه و آله اسلام آورد .
این زن هفته ای یکبار به محضر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله می آمد . اما یکبار بعد از چهل روز خدمت ایشان رسید .
رسول خدا به او فرمودند :
ای زن جنی ! چه چیز باعث دیر آمدنت شد ؟!
عرض کرد : یا رسول الله ! برای کاری به دریای بسیار عظیمی رفتم . در ساحل آن دریا ، صخره ی سبزی دیدم که مردی روی آن نشسته بود و دست به آسمان بلند کرده بود و میگفت :
« ... اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا مَا غَفَرْتَ لِي ...
خداوندا ! من تو را به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین _ علیهمالسلام _ قسم می دهم که مرا بیامرزی ؟
به او گفتم : تو کیستی ؟
گفت : #ابلیس هستم .
گفتم : این ها را از کجا می شناسی ؟
گفت : من پروردگارم را در روی زمین فلان مقدار عبادت کردم و در آسمان فلان مقدار سال عبادت کردم . و در این مدت هیچ ستونی در آسمان ندیدم مگر اینکه روی آن نوشته شده بود :
« لَا إِلَهَ إِلَّا الله مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَيَّدْتُهُ بِهِ .
جز خدای یگانه خدایی نیست ؛ محمد رسول خدا و علی امیرالمؤمنین است که پیغمبر را به واسطه ی او یاری و کمک نمودم . »
📚منبع :
محاسن برقی ، ج ۲ ، ص ۳۳۲
بحارالأنوار ، ج ۳۹ ، ص ۱۶۶
خرم آن عاشق، که بیند آشکار
بامدادان طلعت نیکوی تو
فرخ آن بیدل، که یابد هر سحر
از گل گلزار عالم بوی تو
👈پ.ن: آخرین نماز شهید بهشتی دقایقی قبل از شهادت
🌙 #نماز_شب
🌐
🤲بهترین دعا ...
روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیرالمومنین بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
حضرت علی(ع) فرمودند:
خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم هر وقت که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی.
❤️الحمدلله علی کل نعمه
💛 و اسئل لله من کل خیر
💚 و استغفر الله من کل ذنب
💙 واعوذ بالله من کل شر
❤️خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی
💛و از تو هر آنچه خیر و خوبی است تمنا میکنم
💚خدایا مرا برای تمام گناهانم ببخش
💙خدایا از همه بدی ها به تو پناه می برم
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃کلیپ
🍃داستان تکان دهنده قبرکن و جنازه دختر زیبا...
هرچه قدر گناه کردی از رحمت خدا ناامیدنباش
🦋💞💦💞🦋
✍#داستان_زیبا
می گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم.
یوسف گفت: ای جوان مرد!دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی!
پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم.
زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت ها زندانی شدم.
اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی»
📜داستانهایی از آدم تاخاتم
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣❣❣
🌼🍃#کلیپ_فوق العاده زیبا و دیدنے
🌼🍃گاهی اتفاقات بد، برای بهتر شدن اوضاع ضروری هستند…👌👌👏👏
😍خداوندا در همه حال سپاس گزار تو هستیم.
🦋🧚♀🧚♀🦋
📚 حکایتیبسیارزیباوخواندنی
💎پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
💠 ]
پسرکی دو سیب در دست داشت🍎🍃
مادرش گفت :
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود.
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .
💠 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان بودن
مهمترین قسمت انسان
بودن است
این"دل" انسان است که
او را "سعادتمند" و ثروتمند می کند
انسان با آنچه که "هست "
ثروتمند است
نه با آنچه که دارد.
"آرامش"
سهم کسانی است
که "بی منت" می بخشند...
"بی کینه" می خندند...
و در نهایت
با "سخاوت" محبت شان را
اکرام می کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسمان دلتون نور بارون
چراغ خونتون روشن
فرداتون قشنگ تراز هر روز
آسوده بخوابید که
خدا مواظب همه چیز هست
شبتون زیبـا 🌙
آرامش مهمان لحظه هاتون 🌸
🦋💞💦💞🦋
📙 اجرای عدالت
روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید. بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود، بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت:
محتسب در بازار است و هیچ احتیاجی به من و دیگری نیست...
✍
✍
📚#داستانک
قدیما یه شاگرد کفاشی بود هر روز میرفت لب رودخونه چرم میشست برای کفش درست کردن.
اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد میگفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره، یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره، با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره، شاگرد با تعجب پرسید نمیزنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره، الان که آب برده دیگه فایده ای نداره.
زندگیم همینه، تمام تلاشتون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید...
❤️🍃
اگرخدا مهربان است نافرمانی چرا ؟!
اگر عذاب خدا شدید است گناه چرا ؟!
اگر دنیا ناپایدار است دلبستگی چرا ؟!
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا ؟!
اگر خدا ضامن روزی است غصه چرا ؟!
اگر مرگ حق است خودپسندی چرا ؟!
اگر خدا عوض انفاق را میدهد بخل چرا ؟!
اگر حساب قیامت حق است جمع مال حرام چرا ؟!
اگر بهشت بهای عمل نیک است سستی چرا ؟!
اگر خدمت به خلق خدا عبادت است کوتاهی چرا ؟!
اگر شیطان دشمن انسان است پیروی چرا ؟!
اگر اعتماد تنها به خدا کافیست توکل نکردن چرا؟!!!
اگر خیر و برکت و طول عمر در دیدار والدین واقوام است خود داری چرا ؟!
اگر توبه کلید رستگاری است خود داری چرا ؟!
اگر سوال کردن کلید دانایی است سکوت چرا ؟!
اگر غرور کینه حسد غیبت باعث از بین رفتن اعمال است ارتکاب ان چرااااااااااااااااااااااااااااااا ؟
✍
✍
معروف است كه خداوند به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند!
موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد !
مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی علت را از خدا پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند, من چگونه به این قوم رحم نکنم؟
«به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه»
✍
✍
ماشین مسروقه پیدا شد!
حجه الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر قحطانی دو کرامت به دفتر انتشارات مکتب الحسین علیه السلام فرستاده و چنین نقل میکند:
2. سال 1346 شمسی، ابتدای طلبگیام در شهرستان شیراز به نماز جماعت استاد محترم، مرحوم حاج سیدمحمدحسینی رحمه الله علیه میرفتم. شبی در صف اول پشت سر آقا به نماز ایستاده بودم، شخصی آمد و به آقا گفت:
یک یهودی که در همین نزدیکیهای مسجد مغازه دارد، ماشین او را چندی پیش به سرقت بردند. ایشان به هر وسیلهای که متوسل شد، ماشین پیدا نشد، تا اینکه من او را راهنمایی کردم که چیزی نذر حضرت عباس علیهالسلام نما بلکه مشکل تو حل شود. فرد یهودی گوسفندی نذر کرد و ماشین بعد از مدتها که به سرقت رفته بود پیدا شد. شخص مزبور افزود: الان، یهودی چه باید بکند؟
آقا فرمود: حیوان را بدهد فرد مسلمانی ذبح کند و گوشتش را به مسلمانان بدهند تا مصرف کنند.
پس دادرسی آقا منحصر به مسلمانها نمیباشد، بلکه ایشان به فریاد هر دادخواهی، خارج از دین اسلام باشد، میرسد.
💠
✍ چهار ذکر قرآنی آرامش بخش
که توی زندگیت معجزه ها میکنه:
1-حَسبُنَا الله وَ نِعْمَ الوَکیلْ
(برای وقتایی که ترس و اضطراب داری)
2-لا اِلهَ اِلّا اَنتْ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالِمینْ
(وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته)
3-اُفَوِّضُ اَمْری اِلی الله اِنَّ الله بَصیرُ بِالعِباد
(برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله
دیگران رو در حق تو خنثی کنه)
4-ماشاالله لا حَولَ وَ لا قُوةَ اِلا بِالله
(برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی)
✍
✍
📚#ضرب_المثل
#مگر_سر_را_آوردی_؟
در زمان جنگهای روس و ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار که شکست لشکر ایران نزدیک شد یکی از دراویش بنام "حاج میرزا محمد اخباری" نزد شاه رفت و متعهد شد که تا چهل روز سر سردار روسی بنام "اشپختر"را تحویل دهد و همزمان پیشگوئی کرد که ممکن است بر سر این کار سر خود را نیز از دست بدهد. به همین منظور در زاویه حرم شاه عبدالعظیم به چله نشست و در روز موعود خبر کشته شدن سردار روسی را به اطلاع شاه رسانیدند و چون خبری از سر نشد شاه او را احضار و پرسید: پس سر چه شد ؟
درویش گفت: اسب آورنده در گودالی افتاده و دستش شکسته است او مقصر نمیباشد. که همینطور هم شده بود و چون سر برسید درویش با سرعت راه عتبات (عراق ) را پیش گرفت.
از آن طرف اطرافیان شاه به او گفتند که میرزا محمد اخباری همانطور که از راه دور سردار روسی را کشت شما را هم میتواند از میان بردارد و شاه را وادار نمودند تا کسی را به عتبات فرستاده و وی را تلف بکند.
این ضرب المثل « مگر سر را آوردی» تا اوایل دهه ۲۰ در بین مردم معمول بوده و به کسانی میگفتند که ادعای انجام کاری شاق و بزرگ میکردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد رائفی پور
🔶موضوع: حق الناس فقط دزدیدن پول مردم است؟
#تقوا
💠 ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالـها🙏
آنکه تو را ندارد چه دارد؟
و آنکه تو را دارد چه ندارد؟
ای همهی دار و ندارم از تو
روزم را با توکل بر
لطف بی کرانت آغاز میکنم،
امروزم را پر از خیر و برکت بگردان.
🦋💞💦💞🦋
🍃🍃🍃
پدرها و مادرها مقابل فرزندانشان
همدیگر را نوازش نمی کنند و در آغوش
نمی کشند و اینکار را مقابل کودک زشت
می دانند...
اما هنگام مشاجره رعایت فرزند را نمی کنند
و مقابل او با هم مشاجره می کنند.
و فرزند چه بسا از داد و بیداد آنها به گریه می افتد.
خوب حالا کودکان از کجا مهرورزی بیاموزند؟
نوازش و مهرورزی
ممنوع است.
در مدرسه ممنوع است.
در خانواده ممنوع است...
پس ذهن کودک بیشتر از مهرورزی،
خشونت را می آموزد.
جان لنون چه زیبا گفته :در جهانی زندگی
میکنیم که باید پنهانی هم را در اغوش بگیریم ،
در حالی که در روز روشن خشونت را
تمرین میکنیم.
🦋🧚♀🧚♀🦋
✨﷽✨
✅علت عبادت چیست؟
✍از امام رضا (ع) پرسيدند: علت عبادت چيست؟ ايشان فرمودند: علتش اين است كه خدا را فراموش نكنيد و خدا در زندگی تان متجلی باشد. فقر خودتان را فراموش نكنيد و ادب برخورد با خدا را ترك نكنيد و از عوامل دور نشويد. در ادب اجتماعی مراوده و ارتباط دوستی می آورد. وقتی با كسی رفت و آمد می كنی و بيشتر ارتباط داری، وابستگی بيشتری ايجاد می شود. نفس اين عبادت كه من روزی پنج بار در روز بايستم و تكبير بگويم و حمد و سوره بخوانم، ايجاد رابطه است. انسان احساس هويتی ميكند. حتی گاهی بعضی ها كه آدمهای ريشه دار و تحصيل كرده هم هستند، می گويند: ما چند سال است كه از خدا چيزی را می خواهيم ولی هرچه دعا ميكنيم اجابت نمی شود. من هم ديگر كنار گذاشته ام. يعنی تصورش از دعا، اجابت است. در دعا هدف اجابت نيست. روايت داريم: گاهی دعا ميكنيم و مستجاب می شود و خدا به فرشتگان می گويد: اين را ديرتر ابلاغ كنيد تا بنده با ما حرف بزند. من صدای او را دوست دارم. شما يك قفل محكم در مغازه زده ايد و بازهم می گوييد: دعا كن. قرص سردرد می خوريد وباز هم ميگوييد: دعا كن. در دعا هدف ارتباط است نه استجابت دعا. اين را بايد دقت كرد كه باعث يأس در مردم نشود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________