هدایت شده از نمونه تخفیفات | تبادلوتبلیغ
.
ماجرای دلاکی آیةالله العظمی مرعشی نجفی😳
آن موقع حمام خانگی رایج نبود و اکثر مردم از حمام عمومی استفاده میکردند و دلاکها هم معمولا ریش بلندی داشتند و سرشان رامیتراشیدند؛روزی مرحوم آیت الله مرعشی که وارد حمام عمومی میشوند و از قضا تعدادی مسافر اصفهانی مشغول شستوشوی خود در حمام بودند، فکر میکنند ایشان دلاک است. یکی با تحکم می گوید: دلاک چرا دیر کردی! ما عجله داریم. ایشان بدون این که چیزی بگوید، مشغول کیسه کشیدن آنها میشود. یکی از آنها میگوید، اوستا خوب بلد نیستی کیسه بکشی!
در این حین #ناگهان🙈👇
خواندن داستان🙏🙈
خواندن داستان🙏🙈
https://eitaa.com/joinchat/2619539499Cf338b56ac3
#کرامتی_از_ایت_الله_کوهستانی
🔆آقای براتعلی زابلستانی که از مداحان و #ذاکران مخلص اهل بیت است نقل کردند:
🔆 من #اغلب در مناسبت های مذهبی و ایام ولادت ائمه خدمت آقاجان#کوهستانی می رسیدم و محضر آقا مداحی میکردم،او نیز به شیوه مرثیه خوانی و مداحی من علاقهمند بود .
🔆 روز #نیمه_شعبان بود که برای مجلس عروسی به کوهستان رفتم چون موقع ظهر بود برای اقامه نماز به مسجد رفتم و آقاجان در حال خواندن نماز ظهر بود جمعیت مامومین نیز نسبتاً زیاد بود، چون می دانستم سجده و رکوع های آقاجان، #طولانی است، پیش خود گفتم خدا به داد این پیرمردها و من برسد.
🔆 در هر حال نماز ظهر را با آقا #اقتدا کردم و در این فکر بودم نماز عصر را فرادا بخوانم که #ناگهان آقا بدون اینکه متوجه ورود من شده باشد، به یکی از نزدیکان خود فرمود: برو به #مداح
بگو نماز عصرش را فرادا بخواند و برود حسینیه که میهمان دیگری هم داریم،
آنجا بنشیند تا ما برسیم.
🔆 من چنین#تصور کردم که منظور آقا این است که ناهار را نزد ایشان بمانم، حال آنکه من #اش_ترشی نمیتوانم بخورم، وضع مزاجی من مناسب نیست.
🔆 تا این #اندیشه در دلم گذشت، دیدم دوباره همان آقا را صدا زد و به او فرمود: برو به براتعلی بگو آش ترشی به او نمیدهیم چون آقای محمدی لائینی تشریف دارند، #برنج هم داریم.
🔆 من خیلی#شگفت زده شدم که چگونه از نیت من آگاه شد نماز عصر را فرادا خواندم و رفتم حسینیه آقاجان دیدم آیت الله محمدی لائینی نیز آنجا تشریف دارند به شوخی به من فرمود: نماز آقاجان که تمام نمی شود ما هم از
#گرسنگی مردیم.
کتاب برقله پارسایی ص240
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi