#دعایی_خاص_برای_برکت_مغازه_خانه
✅این دعا را جهت برکت مغازه یا خانه بخوانید یا با خود دارید و یا بر در دکان و خانه بیاویزید ان شاء الله دولت و جمعیت و روشنایی پدید آید.
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
اللَّهُمَّ انّى أَسْئَلُكَ یا قَریبَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ وَ سَهِّلَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا فَتّاحَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا مِفتاحَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا صادِقَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا رازِقَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ✨
📚(مجمع الدعوات ص 155 حاشیه)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹
شخصی میگفت : در شهر بصره وارد بازار آهنگران شدم، آهنگری را دیدم آهن تفتیده را با دست روی سندان گذاشته و شاگردانش با پتك بر آن آهن میكوبند.
به تعجّب آمدم كه چگونه آهن تفتیده دست او را صدمه نمیزند؟ از آهنگر سبب این معنا را پرسیدم، گفت: سالی بصره دچار قحطی شدید شد به طوری كه مردم از گرسنگی تلف میشدند، روزی زنی جوان كه همسایه من بود پیش من آمد و گفت: از تلف شدن بچههایم میترسم چیزی به من كمك كن، چون جمالش را دیدم فریفته او شدم، پیشنهاد غیر اخلاقی به او كردم، زن دچار خجالت شد و به سرعت از خانهام بیرون رفت.
پس از چند روز به خانهام آمد و گفت: ای مرد! بیم تلف شدن فرزندان یتیمم میرود، از خدا بترس و به من كمك كن، باز خواهشم را تكرار كردم، زن خجالت زده و شرمنده خانهام را ترك كرد.
دو روز بعد مراجعه كرد و گفت: به خاطر حفظ جان فرزندان یتیمم تسلیم خواسته توام. مرا به محلّی ببر كه جز من و تو كسی نباشد، او را به محلّی خلوت بردم، چون به او نزدیك شدم به شدّت لرزید، گفتم: تو را چه میشود؟
گفت: به من وعده جای خلوت دادی، اكنون میبینم میخواهی در برابر پنج بیننده محترم مرتكب این عمل نامشروع شوی، گفتم: ای زن! كسی در این خانه نیست، چه جای این كه پنج نفر باشند، گفت: دو فرشته موكل بر من، دو فرشته موكل بر تو و علاوه بر این چهار فرشته، خداوند بزرگ هم ناظر اعمال ماست، من چگونه در برابر اینان مرتكب این عمل زشت شوم؟
كلام آن زن در من چنان اثر گذاشت كه بر اندامم لرزه افتاد و نگذاشتم در آن عرصه سخت دامنش آلوده شود، از او دست برداشتم، به او كمك كردم و تا پایان قحطی جان او و فرزندان یتیمش را حفظ نمودم، او به من به این صورت دعا كرد: خداوندا! چنانكه این مرد آتش شهوتش را به خاطر تو فرو نشاند، تو هم آتش دنیا و آخرت را بر او حرام گردان. بر اثر دعای آن زن از صدمه آتش دنیا در امان ماندم.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹داستان آموزنده🌹
یکی از اولیای خدا تعریف میکرد در جوانی دو نفر غیبت شخصی را میکردند؛ من چون آنجا بودم صدای آنان را شنیدم.
با اینکه از آنها کوچکتر بودم چند بار از آنها خواستم که غیبت نکنند ولی آنها توجهی نکردند! من نیز بیخیال آنان شدم…
شب در عالم رؤیا به من گفتند چرا هنگام غیبت مقابله نکردی؟!
گفتم: مقابله کردم و چندبار به آنان گفتم غیبت نکنید؛
گفتند: غیبت را ترک کردند؟!
گفتم: نه.
گفتند: پس چرا آنجا ماندی و آنجا را ترک نکردی؟!
🌹
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
دیگران را قضاوت نکنیم!
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:جرأت شما در عیب جویی از مردم، بزرگترین گناه است. ای بنده ی خدا ! در عیب جویی از بندهای که مرتکب گناهی شده شتاب مکن؛ شاید گناه بزرگ او بخشیده شود ولی تو را به خاطر گناهی کوچک عذاب کنند. هر کدام از شما که به عیب دیگری آگاهی یافت، باید از عیبجویی او خودداری کند زیرا شما به عیب خود آگاه هستید. شکرگذاری به خاطر پاک بودنتان از گناهی که دیگری مرتکب شده، باید شما را از پیگیری کردن گناه دیگران باز دارد.
📚وسائل الشیعه، بابجهادالنفس، روایت۳۳۴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁خدایا!
✨من گمشده دریای
🍁متلاطم روزگارم و تو بزرگواری!
✨خدایـا...
🍁تا ابد محتاج یاری تو
✨رحمت تو، توجه تو، عشق تو
🍁گذشت تو ، عفو تو، مهربانى تو...
✨و در یک کلام
🍁"محتـاج توام" ...
✨شبتون بخیـر
🍁فرداتون پرامیــد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
.
بـرای چـیـزی کـه مـیـخـوای آرزو نـکـن
تـلاش کـن بـراش...🌱
نگران پازل بهم ریختهی زندگیت نباش
چینش نهاییِ خدا حرف نداره💥
آخرش قشنگ میشه👌
بهش اعتماد کن🤍
𝐒𝐚𝐲:𝐢𝐦 𝐝𝐨𝐨𝐦𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐚𝐜𝐡𝐢𝐞𝐯𝐞 𝐠𝐨𝐨𝐝 𝐭𝐡𝐢𝐧𝐠𝐬
بگو:من محکومِ رسیدن به چیزهای خوبم💚🤍
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎤 سخنرانی استاد عالی
موضوع: ارزش عجیب خانه!
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
کسی که با ترک یک گناه، در جستجوی رضایت الهی باشد قطعاً خداوند نیز در جستجوی رضایت و غنای او از فقر خواهد شد. کافی است وعده های الهی را بیازماییم تا صدق آنها را در عمل ببینیم.
حق تعالی بر این انسان وعده داده است که نترس تو برای خشنودی من اگر خود را از عیالی بانک و خارج کردن پول خود خارج سازی، من تو را از جای دیگر بی نیاز کرده و از عیال بودن خارج خواهم کرد. اگر دقت کنیم کسانی که از چنین راهی امرار معاش می کنند هرگز غنی نمی شوند و علت تحریم ربا آن است که انسان به جای آن که خود کار کند و از کار کردن، روزی خود را کسب و بی نیاز شود سعی دارد با کار نکردن و پول سودی که حاصل می کند خود را غنی کند که خداوند در حق آنان می فرماید:
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ (۲۷۶_ بقره)
خداوند، (سود) ربا را به تدریج نابود میکند و (پاداش) صدقات را میافزاید.
مثال دیگری بر این امر می زنیم، زنی در کارگاه مردی که به او نظر و خواسته گناه دارد کار می کند و می ترسد که اگر خود را از عیال بودن آن مرد خارج کند بیکار شده و از گرسنگی بمیرد. حق تعالی وعده غنی کردن او در صورت کسب خشنودی خدا را در کلام وحی قرار داده است.
همسر را از آن جهت "عیال" گویند که در صورت قطع نفقه او، از سوی شوهر به سمت فقر می رود.
حق تعالی در آیه دیگر خطاب به نبی مکرم اسلام (ص) می فرماید:
وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى (۸_ضحى)
مگر نه این که تو را فقیر یافت؟؛ آنگاه تو را ثروتمند کرد.
یعنی ما تو را عائله و فقیر یافتیم که اگر عموی تو مخارج زندگی تو را نمی داد بعد از فوت پدر فقیر می شدی، ولی از رحمت مان تو را صفت امین بودن بخشیدیم و در قلوب مشرکان و کافران با این صفت تو را عزیز نمودیم که با مال التجاره آنان تجارت کرده و غنی از کفالت عموی خود شوی.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹.
حفص بن عمر بجلی گوید: از وضع ناهنجار مالی و از هم پاشیدگی زندگیام به امام صادق علیه السلام شکایت کردم.
.
امام فرمود: هنگامی که به کوفه رفتی با فروش بالش زیر سرت هم که باشد به ده درهم غذايي آماده کن و تعدادی از برادرانت را به غذا دعوت کن و از ایشان بخواه تا درباره تو دعا کنند.
حفص گوید: به کوفه آمدم و هر چه تلاش کردم غذائی مهیا کنم میسر نشد تا بالاخره طبق دستور امام بالش زیر سرم را فروختم و با آماده ساختن غذا، تعدادی از برادران دینی خود را دعوت نموده و از ایشان خواستار دعا در حل مشکلات زندگیام شدم؛ آنها هم با صرف غذا دعا کردند.
.
به خدا قسم، جز مدت کوتاهی از این قضیه نگذشت که متوجه شدم کسی در خانه را میزند و چون در را باز کردم، دیدم شخصی که با او داد و ستد داشتم و از وی طلب کار بودم به سراغ من آمد.
.
با پرداخت مبلغ سنگینی که به گمانم ده هزار درهم بود، بدهی خود را با من تصفیه و مصالحه کرد، و از آن پس پی در پی کار من به فراخی و گشایش نهاد و به رفع سختی و تنگدستی انجامید.
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🖤 ماجرای پرداخت بدهی یار امام عسکری(ع) به روش عجیب
یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد، چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چارهاندیشی بودم.
در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم!
پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی، وقتی پیاده شدم، دیدم قطعهای طلا داخل خاکها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانوادهام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند، در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم!
آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو، پس چون پیاده شدم، دیدم قطعهای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم، پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم.
بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهیهایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندیهای منزل و خانوادهام را تهیه و تأمین کردم.
چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ داستان امام زمان (عج) و پیرمرد مسگر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی عجیب و شنیدنی درباره صلوات
🎙#استاد_عالی
🌹 اللهم صل عـلـی محمد
و آل محمد و عجل فرجهم
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹داستان آموزنده🌹
یکى از همسایگان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حضرت که مردى یهودى بود هر روز به هنگام عبور آن حضرت، از بالاى بام به بهانه ریختن خاکروبه ها در کوچه، خاکسترى با آتش بر سر و صورت آن حضرت مى ریخت. این برنامه هر روز ادامه داشت; تا آن که روزى پیامبر از کوچه گذشت و متوجّه خاکستر همسایه یهودى نشد. آن حضرت کنجکاو گشته، علّت آن را جویا شد. اصحاب و یاران عرض کردند: بحمداللّه مریض شده است و در بستر بیمارى به سر مى برد; پیامبر به قصد عیادت به طرف منزل یهودى حرکت کرد، هنگام در زدن، همسر آن مرد یهودى از پشت در منزل گفت: کیست؟ حضرت جواب داد: پیامبر اسلام! زن گفت: کارت چیست؟ حضرت فرمود: به عیادت شوهرت آمده ام! زن بى اختیار در را باز کرد. حضرت داخل شد و کنار بستر یهودى قرار گرفت. پیامبر(صلى الله علیه وآله) با احوالپرسى به گونه اى برخورد کرد که گویا این یهودى هیچگونه اذیّت و آزارى نسبت به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)روا نداشته است!
وقتى یهودى این شرح صدر و گذشت و اغماض پیامبر(صلى الله علیه وآله) را دید، عرض کرد: یا رسول اللّه! آیا این برخورد جزء برنامه دین توست، یا از اخلاق شخصى شماست؟ حضرت فرمودند: جزء برنامه دین اسلام است.
🌹
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚مكافات عمل ناموسى
عصر حضرت داوود عليهالسلام بود. مردى شهوتپرست به طور مكرر به سراغ يكى از بانوان میرفت و او را مجبور به عمل منافى عفت مینمود، خداوند به قلب آن بانو القا كرد كه سخنى به آن مرد بگويد، و آن سخن اين بود كه به او گفت: هرگاه نزد من مىآيى مرد بيگانهاى نزد همسر تو میرود.
آن مرد بى درنگ به خانه خود بازگشت ديد همسرش با يك نفر مرد اجنبى همبستر شده است، بسيار ناراحت شد و آن مرد را دستگير كرد و به محضر حضرت داوود عليهالسلام به عنوان شكايت آورد و گفت: اى پيامبر خدا! بلايى به سرم آمده كه بر سر هيچكس نيامده است.
داوود: آن بلا چيست؟ مرد هوسباز: اين مرد را ديدم كه در غياب من به خانه من آمده و با همسرم همبستر شده است.
خداوند به داوود عليهالسلام وحى كرد: به مرد شاكى بگو: كَما تُدينُ تُدان؛ همانگونه كه با ديگران رفتار میكنيد، با شما نيز همانگونه رفتار خواهد شد.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
اى نور چشم من به جز از كِشته ندروى
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌺 شیطان با این پنج نفر مشکل دارد!
🌷 امام صادق (عليه السّلام) می فرمایند :
✅ ابليس گفت: پنج نفر هستند که هيچ چاره اي براي آنها ندارم اما ديگر مردمان در مشت من هستند :
1⃣ هر که با نيت درست به خدا پناه برد و در همه کارهايش به او تکيه کند
2⃣ کسي که شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد
3⃣ کسي که براي برادر مؤمنش آن پسندد که براي خود مي پسندد
4⃣ کسي که هر گاه مصيبتي به او مي رسد، بي تابي نمي کند
5⃣ و هر کسي که به آنچه خداوند قسمتش کرده، خرسند است و غم روزيش را نمي خورد.
📙 الخصال، ج ۱، ص ۲۸۵
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چیزی که تو این دنیا با نگاهمون یا زبان یا عملمون مشغولش بودیم و ملکه ما شده باشه و عادت بهش کرده باشیم چه اعمال خیر چه باطل و شر در برزخ هم با همون محشور میشیم و به عمل بهش مشغول میشیم ...
گاهی با خودمون حساب کتاب کنیم و ببینیم به چی عادت کردیم تو این دنیا ....
آدم میتونه در عین حال که خیارفروش باشه، هَمّ و غمش بشه ذکر خدا و خودش رو به عبادات و اعمال نیک عادت بده.
یعنی در عین حال که میگه خیار دارم، خیار خوب دارم، از اون طرف هم در خلوت خودش ذکر خداوند رو داشته باشه و ذکر خداوند بگه و دل نبنده به دنیا و شغلی که داره.
🎤استاد عالی
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
دعا کنیم...
برا اونایی که گوشه قلبشون درده
برا اونایی که دستشون تنگه
برا اونایی که طاقتشون تموم شده
برای اونایی که عزیزشون بیماره
الهی که حال دلتون خیلی زوود خوب خووب شه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
صبح که از خواب بیدار می شوید، به این فکر کنید که زنده بودن، اندیشیدن، لذت بردن، عشق ورزیدن چه امتیاز بزرگیست...
ما آدم ها دو جور دیدگاه میتونیم نسبت به زندگی داشته باشیم:
۱. زندگی رو مثل یک توفیق اجباری ببینیم. 😔
۲. زندگی رو به دید یه فرصت نگاه کنیم. 😎
همین دیدگاه ساده میتونه نتایج بسیار متفاوتی رو رقم بزنه!
𖤐⃟🦅••Without hard work, nothing grows but weeds.
بدون سخت کوشی، چیزی نمی روید جز علف هرز...
سلام صبحتون به شادی☕️
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚مژده یزدگرد به ظهورمنجی
ابن عيّاش در كتاب «مقتضب الاثر»از «نوشجان بن بود مردان» نقل كرده كه چون ايرانيان در جنگ «قادسيه» شكست خوردند، و يزدگرد از كشته شدن «رستم فرّخزاد» سردار لشكرش و عدالت عرب مطلع گشت و دانست كه پنجاه هزار تن از سپاهش در نبرد با مسلمين كشته شده اند.
در حالى كه با كسانش عزم فرار داشت در ايوان كاخ خود ايستاد و گفت: هان اى ايوان! درود من بر تو باد! آگاه باش! هم اكنون از تو روى بر ميتابم تا وقتى كه من يا مردى از فرزندان من كه هنوز زمان وى نزديك نشده و موقع آمدن او فرا نرسيده است، برگرديم.
سليمان ديلمى ميگويد: خدمت امام جعفر صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم:قربانت گردم مقصود يزدگرد از «يا مردى از فرزندان من» چيست؟
حضرت فرمود: او مهدى صاحب الزمان است كه بفرمان خدا قيام خواهد كرد. و او ششمين فرزند من و اولاد دخترى يزدگرد است. او از فرزندان يزدگرد است و يزدگرد نيز پدر وى ميباشد. « ميدانيم كه شاه زنان دختر يزدگرد معروف به« شهربانو» مادر امام زين العابدين( ع) است».
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 دیدار امام زمان (عج)
👌 بسیار قابل تامل
👤 حجت الاسلام عالی
این نوع مرگ تاجرانه برای خانم های محجبه اَجر صدها شهادت دارد.
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک 🌸
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ”دزدی که از مال دیگران انفاق میکرد”
سخنران شهید کافی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ فقیر وارسته
در روزی روزگاری، جوانی که سر و وضع فقیرانه ای داشت، به خانه پیامبر(ص) رفت...
از قضا مرد ثروتمندی هم آنجا بود مرد فقیر کنار مرد ثروتمند نشست.
ثروتمند وقتی دید جوان فقیر کنارش نشسته، لباسش را جمع کرد
جوان از کار آن مرد ناراحت شد اما به روی خودش نیاورد، سوال خودش را پرسید و از آنجا رفت
بعد از رفتن جوان، پیامبر اکرم (ص) از مرد ثروتمند پرسیدند: " چه چیزی باعث شد تو آن کار را انجام دهی؟ آیا ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسد یا از ثروت تو به او؟؟ "
مرد ثروتمند کمی فکر کرد و با شرمندگی گفت:
" قبول دارم رفتارم زشت بود اکنون برای جبران کارم حاضرم نصف اموالم را به او بدهم "
حضرت کسی را فرستادند تا جوان فقیر را پیدا کند و به خانه بیاورد.
جوان آمد و حضرت ماجرا را برایش تعریف کردند و پرسیدند :" آیا این مال را از او قبول می کنی؟"
جوان پاسخ داد: " خیر! "
حضرت پرسیدند:" چرا؟ "
جوان گفت: " میترسم اگر آن بخشش را قبول کنم روزی به تکبری که او دچار شده دچار شوم، و دل کسی را بشکنم که حتی با بخشش نیمی از اموالم هم نتوانم آن را جبران کنم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
#پروفایل
چند پروفایل زیبا تقدیم نگاه مهربونتون🌹💚
°🪴°
گاهیدلممیخواهدگوشهایخلوتکنمویکدل سیرگریهکنموبگویم:
"پروردگاراببخشآنگناهانیراکهسببحبس
وبرآوردهنشدندعاهایممیشود"
مراببخشبهخاطرتماملحظاتیکهبودیو حضورترا،نادیدهگرفتموناامیدبودم.
وهردریرازدم،جزدرگاهتورا...💔
ببخشبرایتماملحظاتیکهمنتظرمبودیومن نبودم،مراببخشبرایتمامگلههاییکهکردمو نفهمیدمکهگاهیازسرحکمتنمیدهی،وازسرِ
رحمتدادیوشُکرنکردم...🔗🩶
☾ 𝙂𝙊𝘿 𝙄𝙎 𝙒𝙃𝙄𝙏 𝙈𝙀 ☽
خدا با من است . . .
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹داستان آموزنده🌹.
چون خلافت به بنی العباس رسید، بزرگان بنی امیه فرار کردند و مخفی شدند. از جمله ابراهیم بن سلیمان بن عبدالملک که پیرمردی دانشمند و ادیب بود. از اولین خلیفه عباسی، ابوالعباس سفاح برای او امان گرفتند.
روزی سفاح به او گفت: مایلم آنچه در موقع مخفی شدنت اتفاق افتاد بگوئی. ابراهیم گفت: در (حیره) در منزلی نزدیک بیابان پنهان بودم روزی بالای بام پرچمهای سیاهی از کوفه نمودار شد، خیال کردم قصد گفتن مرا دارند و فرار کردم به کوفه آمدم و سرگردان در کوچهها میگشتم به درب خانه بزرگی رسیدم. دیدم سواری با چند نفر غلام وارد شدند و گفتند: چه میخواهی؟ گفتم: مردی هراسانم و پناه به شما آوردهام. مرا داخل یکی از اطاقها جای داده و با بهترین وجه از من پذیرائی نمودند نه آنها از من چیزی پرسیدند و نه من از آنها درباره صاحب منزل سئوالی کردم.
فقط میدیدم هر روز آن سوار با چند غلام بیرون میروند گردش میکنند و برمی گردند. روزی پرسیدم: دنبال کسی میگردید که هر روز جستجو میکنید؟
گفت: بدنبال ابراهیم بن سلیمان که پدرم را کشته میگردیم تا مخفی گاه او را پیدا کنیم و از او انتقام بکشیم. دیدم راست میگوید پدر صاحب خانه را من کشتم. گفتم: من شما را به خاطر پذیرائی از من، راهنمائی میکنم به قاتل پدرت، با بی صبری گفت: کجاست؟ گفتم: من ابراهیم بن سلیمان هستم! گفت: دروغ می گوئی، گفتم، نه بخدا قسم در فلان تاریخ و فلان روز پدرت را کشتم!
فهمید راست می گویم، رنگش تغییر کرد و چشمهایش سرخ شد، سر را بزیر انداخت و پس از گذشت زمانی سر برداشت و گفت: اما در پیشگاه خدای عادل انتقام خون پدرم را از تو خواهند گرفت، چون به تو پناه دادم تو را نخواهم کشت، از اینجا خارج شو که میترسم از طرف من به تو گزندی برسد. هزار دینار به من داد. از گرفتن خودداری کردم و از آنجا و از آنجا خارج شدم، اینک با کمال صراحت می گویم بعد از شما، کسی را کریم تر از او ندیدم.
🌹
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi