eitaa logo
حکایات منبــر
543 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📚 مرجع محتوایی مبلغین و سخنرانان نمونه کشوری . . . #تبادل و تبلیغات @Mahramaneh110 . . 🔻کانال دیگه ی ما👇👇👇 🔹️خطبا مدیا: https://eitaa.com/khotabamedia . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۶ ✅  برخورد با زیر دست  حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با همه بزرگواری و مقام و منزلتی که در پیشگاه خدا داشت، کارِ خانه را خود انجام می داد و تا مدت ها خدمتکار نداشت. @hekayatemenbari روزی پیامبر(ص) زنی را که در یکی از جنگ ها اسیر بود، نزد فاطمه(سلام الله علیها) آورد و دست او را در دست آن حضرت گذاشت و فرمود: « ای فاطمه! این زن در خدمت توست. او اهل نماز است.» این خدمتکار نامش «فضه» بود؛ دختر پادشاه هند؛ زنی زیبا، شیرین سخن، دانشمند و با معرفت. همیشه در حال خواندن قرآن بود و حتی گاه سؤال مردم را با آیه قرآن جواب می داد و در کربلا نیز با زینب کبرا(سلام الله علیها) همراه بود. @hekayatemenbari حضرت زهرا(سلام الله علیها) اگر چه دارای خدمتکاری دل سوز چون فضه شده بود، بر خود نمی پسندید همه کارها را به دوش او بگذارد و از این رو وظایف داخل خانه را تقسیم کرد. @hekayatemenbari سلمان می گوید: فاطمه(سلام الله علیها) را دیدم که کنار آسیاب نشسته و مشغول آرد کردن جو است. عرض کردم: شما که خدمتکاری چون فضه دارید، چرا از او برای انجام این امور کمک نمی گیرید؟! حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند:« نوبت او دیروز بود؛ امروز نوبت من است». ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
۵۷ ✅ حیای حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به اسماء بنت عُمیس فرمودند: 《من ناپسند می دانم آن چه را با آن جنازه زنان را حمل می کنند که پارچه ای روی جنازه آن ها می اندازند و جسم ایشان از زیر پارچه پیداست.》 @hekayatemenbari اسماء عرض کرد: آن زمان که در حبشه بودم، مردم آن جا برای حمل جنازه، چیزی را که پوشاننده بدن بود ساخته بودند، اگر می خواهی مثل آن را بسازم. @hekayatemenbari حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند: آن را بساز. اسماء تختی طلبید و آن را به رو انداخت. سپس چند چوب از شاخه خرما طلبید و آن را بر پایه های آن تخت، استوار کرد و سپس پارچه ای روی آن کشید. @hekayatemenbari نقل شده: حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پس از وفات پیامبراعظم(صلّی الله علیه و آله)، هیچ گاه خندان دیده نشد، مگر زمانی که اسماء تابوتی برای حضرت ساخت، به طوری که حجم بدن در آن دیده نمی شد؛ در آن هنگام بود که حضرت تبسمی کردند و خوشحال شدند. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
۵۸ ✅گردن بند پر برکت  پیر مرد رو به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) کرد و گفت: گرسنگی در جگرم اثر گذاشته وبرهنه ام؛ به من غذا و لباس بده که سخت تهی دست هستم. حضرت که در آن هنگام چیزی نداشتند، به بلال حبشی فرمودند:« این پیرمرد را به خانه فاطمه(سلام الله علیها) برسان». بلال او را به خانه دختر پیامبر آورد و وی جریان تهی دستی خود را عرض کرد. یگانه دختر پیامبر، گردن بند نقره ای خود را- که هدیه دختر عمویشان بود- به وی بخشیدند. @hekayatemenbari پیرمرد با خوشحالی نزد پیامبر آمد و جریان را باز گفت و گردن بند را در معرض فروش قرار داد. عمار یاسر به او گفت: آن را چند می فروشی؟ پیرمرد گفت: به اندازه یک وعده غذا که مرا سیر کند، یک لباس که با آن نماز بخوانم و دیناری که با آن مخارج سفر نزد خانواده ام را تأمین کنم. عمار یاسر بیست دینار و دویست درهم، یک دست لباس، یک وعده غذا و مرکب سواری خود را به وی داد. آن گاه آن گردن بند را با مشک خوشبو کرد، در میان یک لباس پرارزش نهاد و به غلامش، سَهم داد و گفت: نزد فاطمه برو این گردن بند را به ابو بده؛ خودت را نیز به ایشان بخشیدم. @hekayatemenbari حضرت فاطمه(سلام الله علیها) گردن بند را گرفت و سهم را آزاد کرد.  سهم که از آغاز تا پایان ماجرا را اطلاع داشت، خنده اش گرفت و گفت: «برکت این گردن بند مرا به خنده آورد؛ چرا که گرسنه ای را سیر کرد، برهنه ای را پوشانید، فقیری را بی نیاز کرد، برده ای را آزاد ساخت و سرانجام نزد صاحبش بازگشت». 📚داستان های شنیدنی از چهارده معصوم(ع)؛ محمدی اشتهاردی؛ص۳۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
۵۹ ✅ اعمال هنگام خواب حضرت زهرا سلام (علیها السلام) فرمودند:  یكشب رختخوابم را پهن كرده بودم و می خواستم بخوابم ، حضرت رسول (ص) بر من وارد شد و فرمودند: ای فاطمه ! نخواب ، مگر چهار عمل را بجا آوری. گفتم : آن چهار عمل چیست ؟! فرمودند:  اول : ختم قرآن كن . دوم : پیغبران را شفیع خود گردان. سوم : مؤ منین را از خود خوشنود گردان. چهارم : حج و عمره را بجا آور. سپس مشغول نماز شدند، من منتظر ماندم تا نماز حضرت تمام شد، گفتم : یا رسول اللّه ، مرا امر فرمودید: به چهار چیز كه قدرت انجام آن را دراین وقت ندارم. آن حضرت تبسمی كردند و فرمودند:  👈۱. هر وقت خواستی بخوابی قل هو اللّه احد را سه مرتبه خوان ، مثل این است كه قرآن را ختم كردی یعنی ثواب ختم قرآن را برایت می نویسند. 👈2. وقتی كه بر من و پیغبران قبل از من صلوات بفرستی ، ما در روز قیامت شفیعان تو خواهیم بود. یعنی بگویی : سَلامٌ عَلَی جَمیعِ الاْ نْبیاء و المُرسَلین 👈 3. وقتی برای مؤ منین استغفار بگویی ، یعنی بگویی : اَللّهُمَّ اغْفِر المُؤ منینَ و المُؤمنات . پس تمام آنها از تو خوشنود می شوند. 👈4. و وقتی بگویی : سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُالِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ؛ مثل این است که حج و عمره بجا آوردی . 📚داستانهايي از اذکار ختوم و ادعيه مجرب؛علي مير خلف زاده ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57
۶۰ ✅سخن گفتن در شكم مادر روزى مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شد و از آن حضرت پيرامون چگونگى ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها سؤ ال كرد؟! امام صادق عليه السلام فرمودند: هنگامى كه حضرت خديجه(س) با پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ازدواج كرد، زنان مكّه با او به مخالفت برخاستند و خديجه از اين امر بسيار ناراحت بودند، تا آن كه بعد از مدّتى، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه عليها منعقد گرديد. پس از گذشت اندك زمانى، جنين مونس مادر خود شد و از درون شكم با وى سخن مى گفت و خديجه اين راز را پنهان مى داشت تا آن كه روزى حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله وارد منزل گرديد و متوجّه شد كه خديجه با كسى سخن مى گويد، فرمود: با چه كسى سخن مى گفتى؟! حضرت خديجه(س) پاسخ داد: با جنين و بچّه اى كه در شكم دارم، سخن مى گفتم؛ چه اين كه او انيس و مونس من مى باشد. حضرت رسول(ص) فرمودند: 《اى خديجه! جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه اين نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پيشوايان دين را برگزيده است، تا در روى زمين خليفه و براى جهانيان حجّت باشند.》 پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانى رحم فرا رسيد‌. آن گاه حضرت خديجه(س) براى زنان قريش پيام فرستاد تا او را در مورد زايمانش كمك نمايند؛ ليكن آنان با طرح سخنانى تلخ و شماتت آميز، از انجام كار اجتناب كردند. حضرت خديجه(س) سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، كه ناگاه چهار زن گندمگون و رشيد وارد منزل وى شدند و گفتند: 《اى خديجه! ما از جانب پروردگار، به يارى تو آمده ايم، من ساره همسر ابراهيم و مادر اسماعيل هستم و اين آسيه دختر مزاحم هم نشين تو در بهشت خواهد بود، و آن ديگرى مريم دختر عمران و مادر عيسى است و آن يكى هم، كلثوم خواهر موسى مى باشد.》 سپس آن چهار زن بهشتى در اطراف بستر خديجه نشستند و او را كمك و يارى نمودند تا اين كه ناگهان نور وجود حضرت فاطمه سلام اللّه عليها در حالى كه پاك و پاكيزه بود ديده به جهان گشود و از تشعشع نور جمالش، تمام خانه هاى مكّه را روشنائى بخشيد. پس از آن، ده فرشته با در دست داشتن ظرف هاى بهشتى و آب كوثر وارد شدند و نوزاد عزيز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفيد و خوشبو پوشاندند. در همين لحظه، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به يگانگى خداوند و رسالت پدرش، حضرت محمّد و امامت شوهرش، حضرت علىّ و يازده فرزندش صلوات اللّه عليهم داد؛ و نام مبارك فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جارى نمود. و سپس بر يكايك حاضران سلام كرد، پس از آن همچنين ميهمانان تبريك و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند. 📚الخرايج و الجرايح: ج 2، ص 525، ح 1، و الثّاقب فى المناقب، ص 285، ح 244، و بحارالا نوار، ج 43، ص 2 3، و دلائل الامامة: ص 76، ح 17. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57