#حکایات_منبر
#موانع_همراهی_امام_حسین
#صبر #زن
#داستان۱۸
✅ داستان زن ابوایوب انصاری
ابو ایّوب فرزندی 3 ساله داشت؛ روزی که این کودک از دنیا می رود پدر
در خانه نبود.
مادر فرزند، بالای سر او گریه می کرد ولی وقتی متوجه شد
که هنگام بازگشتن همسرش به خانه است فرزند را در گوشه کناری در
خانه گذاشت و خودش را آماده پذیرایی از همسرش کرد و با چهره بشّاش
با همسرش روبرو شد.
@hekayatemenbari
سحرگاه که ابو ایّوب می خواست برای نماز صبح
به مسجد برود همسرش گفت :اگر کسی به تو امانتی بدهد و سپس آن
را طلب کند، آیا آن را پس می دهی یا نه ؟!
ابو ایّوب جواب داد: آری پس می دهم .
آنگاه زن ابوایوب گفت : 3سال قبل خداوند امانتی به ما داد و دیروز او را از ما گرفت!!!
پس از نماز بیا تا فرزندمان را به خاک بسپاریم .
ابو ایّوب گفت : الحمدللّه و به مسجد رفت.
@hekayatemenbari
پیامبر در مسجد بود و ماجرا را برای پیامبر تعریف کرد
و او فرمود :"مبارک باد دیشب تو " اتفاقا" همان شب همسر او باردار شد و فرزند بسیار صالحی نصیب آنان گردید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57