#حکایات_منبر
#موضوعی #پیشگویی_ولادت
#حضرت_ابوطالب
#داستان۱۰۵
✅ داستان مثرم بن دعیت و حضرت ابوطالب
در زمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) راهبی زندگی می کرد بنام مثرم بن دعیت بن شیتقام.
این مرد در عبادت معروف بود و صد و نود سال خداوند را عبادت کرده بود و هرگز حاجتی از خداوند نخواسته بود تا اینکه از خدا خواست که یکی از اولیاء خود را به او نشان دهد.
@hekayatemenbari
خداوند حضرت ابوطالب را نزد او فرستاد تا چشم مثرم به حضرت افتاد از جا برخاست و سر او را بوسید و او را در مقابل خود نشانید و گفت: خدا تو را رحمت کند، تو کیستی؟!
حضرت فرمود: مردی از منطقه تهامه.
پرسید از کدام طایفه عبد مناف؟ فرمود: از بنی هاشم.
@hekayatemenbari
راهب بار دیگر برخاست و سر حضرت ابوطالب (علیه السلام) را بوسید و گفت: خدا را شکر که خواسته مرا عطا کرد و مرا نمیراند تا ولی خود را به من نشان داد.
سپس گفت: تو را بشارت باد! خداوند به من الهام نموده که آن مژده ای به توست.
حضرت ابوطالب (علیه السلام) پرسید آن بشارت چیست؟
گفت: فرزندی از صلب تو بوجود می آید که ولی الله است.
اوست ولی خدا و امام متقین و وصی رسول رب العالمین.
اگر آن فرزند را ملاقات کردی از من به او سلام برسان و از من به او بگو: مثرم به تو سلام می گوید: و شهادت می دهد که خدایی جز الله نیست، یگانه است و شریکی ندارد و محمّد(ص) بنده و فرستاده خداست و تو جانشین بر حق او هستی...
نبوت با محمّد(ص) و وصایت با تو کامل می شود.
@hekayatemenbari
در اینجا حضرت ابوطالب (علیه السلام) گریه کرد و فرمود: نام این فرزند چیست؟
او گفت: نامش علی است.
📚 بحارالانوار، ج 35، ص 10؛ روضةالواعظین، ص 68.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻ڪٰانال حڪٰایات منبــری
🆔 http://eitaa.com/joinchat/3629842449C6393adfa57