#مولانا تربیت یافته مکتب #قرآن است و کلام او به تبع قرآن، چند وجهی است.
در جایی میگوید:
ما درين انبار گنــــــــــــــدم ميكنيم
گندم جمع آمده گــــــــــــم ميكنيم
مينينديشـــــــــــــــيم آخر ما بهوش
كين خلل در گندمست از مــكر موش
#موش تا انبار مـــــــــــــا حفره زدست
و از فنش انبـــــــار ما ويران شدست
اول اي جــــــــــان دفع شر موش كن
وانگهان در جـــــــمع گندم جوش كن
گر نه مــــــوشي دزد در انبار ماست
گندم اعـــــــمال چل ساله كجاست
در این ابیات، مولانا پیرامون خودسازی، قواعد مهمی را بیان میکند. لُبّ کلام او در این ابیات این است که فردی که شیطان (شیطان درون یا بیرون) بر عمق وجود او مسلط شده، هرقدر هم اعمال نیک انجام دهد و ذکر بگوید، شیطان آن را میرباید و نمیگذارد اعمال او، وی را به جایی برساند. پس باید ابتدا جان خود را از هوای نفس و رذایل پاک کند و سپس به کسب فضایل بپردازد.
اما مولانا از این ابیات، مقصود دیگری نیز دارد. برای فهم مقصود دیگر وی باید به ابیات ماقبل و مابعد توجه نمود. در آن ابیات، مولانا به داستان نفوذ یک فرد یهودی در میان مسیحیان و اغفال آنها توسط یهودی سخن میگوید. در لابلای این داستان، لفظ موش را در ابیات فوقالذکر مطرح میکند. موش قرنها در غرب، نماد #یهود بوده است.
احتمالا این ذهنیت غربیها در آن قرون به عالم اسلام نیز سرایت نموده و به همین دلیل مولانا نفوذ یهود در میان مسیحیت را تشبیه به نفوذ موش در انبار گندم نموده است.
به هر جهت مولانا در این ابیات علاوه بر این که میخواهد مطلبی انفسی و تربیتی و تهذیبی را مطرح کند قصد دارد از یک مطلب عمیق در عالم سیاست و اجتماع نیز پرده بردارد و آن این که تا وقتی شرّ این موجود منحوس، از جوامع کم نشود جوامع آنطور که باید نمیتوانند به سر منزل مقصود برسند.
#روحالله_کریمی
موسسه "حـکـمــت و تـمـدن"
🔗https://eitaa.com/joinchat/808452306Ca285bdd9cd