📝 سروده ای زیبا از شاعر آئینی استان مرکزی برادر #محمد_اکبری در وصف سردار سپهبد حاج #قاسم_سلیمانی
کارم از گریه گذشته است خبر داری تو؟
دل من بی تو شکسته است خبرداری تو؟
رفتی آرام شدی، پیش خدا برگشتی
چشم در راه تو خسته است خبرداری تو؟
شهد شیرین شهادت شده ارزانی تو
کمر عشق شکسته است خبر داری تو؟
گرگ انگار که از هیبتِ تو می ترسید
بزدل از نامِتو از غیرتِ تو می ترسید
پیر کفتار عقب مانده ی بیمار، ترامپ
از نگاه تو و از صولت تو می ترسید
خنجرازپشت زدن معجزه شیطان است
دیوِ شیطان صفت ازجرات تو میترسید
لشکری دور و برت بود، نبودی سردار
اشکها پشت سرت بود نبودی سردار
شمع درسوگتو می سوخت ولی آهسته
دستها همسفرت بود نبودی سردار
کاش میشد که دوباره به زمین برگردی
آسمان بال و پرت بود نبودی سردار
اندیشکده حکمت عهد
@hekmateahd