6-91.08.09 حدیث بیست ویکم.mp3
9.17M
#شرح_چهل_حدیث
#استاد_تحریری
جلسه نود و یکم
@mediahekmat
◀️ هجدهمین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "نسبت سنجی حکمت عملی با سیا ست عملی در اندیشه فارابی"با ارائه حجت الاسلام جواد دلپذیر– یکشنبه 30 دی 97 :
⏪ فارابی صنایع را بر اساس نحوه انجام آن ها به عملی و نظری تقسیم می کند. از این منظر، صنعت عملی صنعتی است که پس از کامل شدن، انجام آن صنعت، به انجام فعلی از افعال است. استفاده از تجربیات غیریقینی تنها جزء یا یکی از اجزای اصلی شکلگیری این صنایع است و ازاینرو تجربی نیز نامیده می شوند. در مقابل، صنعت نظری صنعتی است که انجام آن صنعت، به استعمال قیاس است. گاه موضوع یک صنعت نظری و عملی واحد است و بین آنها ارتباطاتی برقرار است. از این جمله است، سیاست علمی (فلسفه سیاسی) که جزئی از علم برهانی حکمت عملی است که موضوعی مشترک با سیاست عملی به مثابه یک صنعت عملی دارد.
🔸ارتباط و تعامل دو طرفه ای بین حکمت عملی (سیاست علمی) با سیاست عملی وجود دارد. از طرفی، سیاست علمی روش های برهانی برای اداره صحیح جامعه را در اختیار حاکم می گذارد و در نتیجه حکومت او به یک حکومت فاضله که سعادت شهروندان خود را تأمین می کند، تبدیل می شود. بنابراین سیاست عملی برای رهبری سعادتمندانه جامعه به حکمت عملی نیازمند است.
🔹ازطرفدیگر، سیاست عملی می تواند معین حکمت عملی باشد. به این صورت که اولا می توان از نتایج حاصل از سیاست عملی استفاده کرده و قضایایی یقینی از سنخ تجربیات ساخت و این نتایج برهانی را در حکمت عملی به کار گرفت. ثانیا: غایت حکمت عملی، سعادتمند شدن مردم است. و این محقق نخواهد شد مگر آنکه حکومت فاضله ای در جامعه ایجاد شود و حکمت عملی را در جامعه به اجرا برسند. برای این منظور، حاکم باید توانایی پیاده سازی حکمت عملی در جامعه را داشته باشد. برای تحقق این امر، او نیاز به تجربه کافی در امور مدنی دارد. سیاست عملی که علمی تجربی است، می تواند حاکم را در این زمینه یاری رساند. همچنین یکی از مهم ترین وظائف رئیس جامعه تعلیم و تأدیب مردم برای راهیابی آنها به سعادت است. برای انجام این مهم، لازم است حاکم علاوه بر تسلط بر حکمت عملی، واجد توانایی های دیگری نیز باشد. از جمله این توانایی ها، قدرت او بر اقناع مردم و تأثیرگذاری انگیزشی بر آنهاست. سیاست عملی رئیس بر تمکن بر این توانایی ها مدد می رساند.
✅http://hekmateislami.com/?p=5619
@hekmateislamii
◀️ نشست علمی “دلالت های تربیتی فلسفه زیبایی شناسی“ شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷ از ساعت ۱۸:۳۰ در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
✅ خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
🔹دبیرعلمی حجت الاسلام دکتر علی نهاوندی:
مقدمه:
به نظر می رسد برای شروع بحث در ابتداء لازم است نیم نگاهی به مفهوم زیبایی و دانش زیبایی شناسی و پراکنش این بحث از منظر اندیشمندان و حکما و نیز بستر رابطه این دو مفهوم و تأثیر آن در تربیت را داشته باشیم و سپس مباحث تخصصی دیگر توسط اساتید دنبال شود.
انتخاب موضوع نشت به دلیل ضرورت تلاقی فلسفه هنر و زیبایی شناسی و کاربردی کردن آن و نیز امتداد بخشی فلسفه هنر و زیبایی در نظام تعلیم و تربیت است.
زیبایی شناسی یا استتیک دانشی است که راجع به هنر و احساس زیبایی گفتگو میکند.
زیبایی شناسی به مثابه یک دانش از قرن ۱۸ م با کتاب باومگارتن در سال ۱۷۵۰ تحت عنوان “زیباییشناسی” متولد شد. وی برای نخستین بار از واژه استتیک استفاده نمود و معتقد بود که فهم زیبایی، فهم کمال است که شامل کمال اخلاقی انسان نیز میشود.
در سال ۱۷۹۰ کتاب “نقد قوه حکم” کانت سهم زیادی در فراگیری موضوع زیباشناسی داشت.[۱]
در سال ۱۷۹۶ نیز «بیانیۀآلمان» که به هگل، شلینگ، هولدرلین منسوب است منتشر شد که در آن مهمترین فعل عقل را فعل زیبایی دانستهاند.[۲]
همچنین هیوم از برجستهترین فلاسفه قرن ۱۸ در تبیین عنصر زیبایی بر این باور است که برای تحلیل زیبایی انسان باید بیشتر به درون خود بنگرد تا ذات اشیاء و برای درک زیبایی باید فرایند عمل و کنش بیش از ادراک و نگرش فعال باشد.
فیخته نیز میگوید: زیبایی در جهان وجودی ندارد بلکه در روحِ زیبا جا دارد و هنر، ظهور و تجلّی این روح زیباست که مقصدش تربیت است.
روگه که به شدت از هگل متأثر است،در این رابطه میگوید: زیبایی تصوری خویشتن نماست. و روح با مواجه با خویش متجلی میگردد.
در ادامه هایدگر مباحث زیباشناختی خود را پیرامون محسوسات ظاهری متمرکز کرده است
تولستوی روسی نیز تفکیکی میان اخلاق، تربیت و هنر قائل نیست و میگوید: هنر، تفننی و تولید موضوعات لذتبخش نیست؛ بلکه وسیله ارتباط انسانی است و سیر به سعادت را دنبال میکند. بنابراین امر زیبا، صرفاً امر لذت بخش نیست.
در کتاب مبانی فلسفه هنر ص ۳۵۷ میگوید: برخی از اندیشمندان معاصر مانند تولستوی و کاندینسکی میان زیباشناسی و اخلاق، تمایزی قائل نیستند.
🔸 زیبایی در دستگاه فلسفی یونانیان:
بن مایه دانش زیبایی شناسی ریشه در آراء و اندیشه خکما و فلاسفه دارد که اگر چه به صورت یک دانش منسجم در آثار خود بحث نکرده اند لکن به صورت پراکنده به مفردات بحث پرداخته اند که به نمونه هایی از این بحث در آثار حکما یونان و فلاسفه مسلمان اشاره می نماییم.
افلاطون بحثی مسبوط بین سقراط و هیپیاس درباره زیبایی را گزارش میکند که سقراط در پایان میگوید. «زیبا دشوار است.»[۳]
وهمچنین افلاطون در رسالههای «فایدروس و ضیافت» از نوعی زیبایی سخن میگوید که قائم به ذات مطلق و غیر مادی است.[۴]
وی در کتاب جمهوری، ص ۶۰۵، هنر را به این علت که نقش تربیتی منفی دارد طرد میکند.
ارسطو نیز درباره زیبایی بحث کرده، ایشان فرمهای اصلی زیبایی را نظم و تقارن و تعین میداند.[۵]
افلوطین هم درباره زیبایی در تاسوعات به ویژه باب ۶، نه گانه اول و باب ۸، نه گانه پنجم بحث کرده است.[۶]
⏪ زیبایی در دستگاه حکمی فلاسفه مسلمان:
فارابی در کتابهای گوناگونی از زیبایی سخن گفته است. برای نمونه ایشان در کتاب آراء أهل المدينة الفاضلة ومضاداتها ص ۸۴ واژههای «جمال»، »زینت» و «بهاء»، برای زیبایی استفاده کرده است و میگوید «جمال و بهاء و زینت هر موجود این است که به شکل افضل موجود شود و کمالات اخیرش حاصل شود.»
وی به زیبایی محسوس نیز توجه داشته و میگوید: «زیبایی در بسیاری از موجودات بر کمال در رنگ یا شکل یا وضع دلالت دارد»[۷]
فااربی به بررسی رابطه زیباشناختی و ارزیابی اخلاقی به این نکته نظر دارد که آیا میتوان امری را از دید زیباشناختی تحسین نمود و در همان حال از مضرّات اخلاقی آن متأسف بود؟[۸] وی اگر چه در بخش های مختلف از زیبایی محسوس نیز سخن گفته اما آن را به کمال نفس برگردانده است.
فارابی در کتاب تحصیل السعاده، ص ۳۹ و السیاسة المدنیه، ص ۱۸۱ زیبا، خوب،شر، زشت و سعادت را به هم عطف کرده است...
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=5637
@hekmateislamii