زندگینامه شهید ابراهیم هادی سلام بر ابراهیم ۱ شهیدی که عاشق حضرت زهرا بود و دوست داشت عین ایشون قبر نداشته باشه و همونطور هم شد و تاالان ابراهیم هادی گمنام هست ヅ🌱 شهیدی که خیلی از شهدای مدافع حرم ایشون رو الگو خودشون قرار دادن و با توسل به ایشون شهید شدن🖐🙂 💠ایشون بعد شهادتش دست خیلیا رو گرفت ヅ🖐 🌀فکر نکن شهید مرد و تموم شدヅ..اگه حالت بده و حس میکنی کم آوردی بمن اعتماد کن و یه رفیق شهید برای‌ خودت پیدا کن...مطمئن باش هواتو داره🙂🕊 #زندگینامه ╭━━━⊰•🍃‌⃟🕊•⊱━━━╮ https://eitaa.com/helpers_of_Imam_Zaman ‌‌╰━━━⊰•‌‌🍃⃟🕊‌•⊱━━━╯

⛗کـتـاب یـادت بــاشـه روایـت عـاشـقـانـه زنـدگـی شـهـیـدمـدافـع حـرم حـمـیـدسـیـاهـکـالـی مـرادی بــه روایـت هـمـسـرشـهـیـد ⌫یـادت‌بــاشـه ⦾حـمـیـدسـیـاهـکـالـی‌مـرادی اینم از رمان عاشقانمون امیدوارم دوست داشته باشید ❤️ #زندگینامه #شهیدانه ╭━━━⊰•🍃‌⃟🕊•⊱━━━╮ https://eitaa.com/helpers_of_Imam_Zaman ‌‌╰━━━⊰•‌‌🍃⃟🕊‌•⊱━━━╯

☚شـهـیـدمـدافـع حـرم مـصـطـفـی صـدرزادهـ شـهـیـدی کـه تـو بــچگی روز تـاسـوعـا تـصـادفـ مـیـکـنـه و بــه شـدت خـونـریـزی مـیـکـنـه و مـادرش اونـو نـذر حـضـرت ابــوالـفـضـل مـیـکـنـه و بــه طـور غـیـرنـامـمـکـنـی حـالـش خـوب مـیـشـهـ🙂☘ بــزرگـتـر کـه شـد عـاشـق حـضـرت ابــوالـفـضـل شـد و هـمـیـشـه سـعـی داشـت شـبــیـه ایــشـون بــاشـه و یـکـ هـیـت بــرپـا کـرد بــه نـام هـیـت حـضـرت عـبــاس☘🙂 بــبــینـیـن مـیـگـه تـاسـوعـا پـیـش عـبــاسـم ヅ ایـشـون بــه ارزوش مـیـرسـه و روز تـاسـوعـا شـهـیـد مـیـشـه بــعــد شـهـادتـشـون یـکـی از اقـوامـ دورشـون خـواب حـضـرتـ عـبــاس مـیـبــیـنـه کـه مـیـگـن بــرای حـل مـشـکـلـت بــرو پـیـش نـمـایـنـدم مـصـطـفـی صـدرزادهـ ヅ شـهـدا زنـدهـ هـسـتـنـد و تـاالـان خـیـلـی کـمـکـم کـردن و کـافــیـه بــاهـاشـون روراسـت بــاشـی و بــا یـکـیـشـون رفـیـق شـی نشـࢪش‌هم‌بـآشمـا(: #شهیدانه 🕊 #زندگینامه ╭━━━⊰•🍃‌⃟🕊•⊱━━━╮ https://eitaa.com/helpers_of_Imam_Zaman ‌‌╰━━━⊰•‌‌🍃⃟🕊‌•⊱━━━╯

این هم از کتاب "قـــصـــه‌ی‌دلــبــری" ✨ بریده‌ای از کتاب قصه دلبری:😍💖 از تیپش خوشم نمی‌آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می‌پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می‌انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی‌اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک‌وری می‌انداخت روی شانه‌اش، شبیه موقع اعزام رزمنده‌های زمان جنگ. وقتی راه می‌رفت، کفش‌هایش را روی زمین می‌کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر می‌دیدمش. به دوستانم می‌گفتم: «این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهۀ شصت پیاده شده و همون جا مونده!» ‹ ✨⏳📔⇢ #زندگینامه› #اَللّهُــمَّ‌عَجـِــل‌لِوَلیِّــکَ‌الفَــرَج ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎╭━━━⊰•🍃‌⃟🕊•⊱━━━╮ https://eitaa.com/helpers_of_Imam_Zaman ‌‌╰━━━⊰•‌‌🍃⃟🕊‌•⊱━━━╯

کتاب قصه دلبری، درباره شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی به روایت همسر هست.☺️🌱 از اون کتاب جذابا که آخرش میگین چه زود تموم شد!!🙂💔 کتابی که با بعضی قسمتاش میخندین با بعضی قسمتا گریه میکنین😭 و بعضی قسمتا شما رو به فکر فرو میبره🤔 و ..... کتاب کم حجمی هست و زیاد وقتتون رو نمیگیره 😍 توصیه میکنم حتما بخونینش😉🦋 #زندگینامه #شهیدانهツ #اَللّهُــمَّ‌عَجـِــل‌لِوَلیِّــکَ‌الفَــرَج ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎╭━━━⊰•🍃‌⃟🕊•⊱━━━╮ https://eitaa.com/helpers_of_Imam_Zaman ‌‌╰━━━⊰•‌‌🍃⃟🕊‌•⊱━━━╯