.
#درس_زندگی
#اشک_رایگان
داستان زندگی ما از اینجا شروع
میشه که وقتی قراره چیزی رو به
دست بیاریم باید #بهای اون رو
پرداخت کنیم اما گاهی به خاطر
اینکه هم خر رو میخوایم و هم
خرما رو
نمیخوایم👇👇
بهایی بپردازیم⚠️❌
اون وقت دچار آسیب میشیم!!!
قصه در مورد یک مردی هست که
سگی داشت که در حال مردن بود!
او در میان راه نشسته بود و
برای سگ خود گریه میکرد!
گدایی از آنجا میگذشت و از آن
مرد پرسید: چرا گریه میکنی؟؟؟
مرد گفت: این سگ وفادار من ؛
پیش چشمم جان میدهد.
این سگ روزها برایم شکار میکرد
و شبها نگهبان من بود و دزدان
را فراری میداد✅
گدا پرسید: بیماری سگ چیست؟
آیا او زخمی لا علاج دارد؟
مرد گفت: نه او از گرسنگی در حال
مردن است⚠️
گدا گفت: صبر کن خداوند صابران
را دوست دارد✅
در همین حین ناگهان گدا یک کیسه
پر در دست مرد دید و پرسید:
در این کیسه چه داری؟ ؟
مرد گفت: نان و غذا برای خوردن!
گدا گفت: چرا به سگ نمیدهی تا
از مرگ نجات پیدا کند؟؟
مرد گفت: نانها را از سگم بیشتر
دوست دارم. برای #نان و غذا باید
پول بدهم ولی اشک مفت و مجانی
است اما برای سگم هر چه بخواهد
میتوانم گریه کنم!!
میدونی میخواد چی بگه؟؟؟؟؟
✅️آیدی ثبت سفارش حرز به صورت
مطمئن از #موسسه_نورالمهدی👇🏻
🆔️@Norollmahdii_admin