eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
984 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهیدهمت به روایت همسرش1 #قسمت_چهاردهم #بسیجی‌ها هیچ وقت از خودش تعریف نمی‌کرد🍃. در مسایل مربوط به جنگ و جبهه، همیشه بسیجی‌ها را مهمترین عامل می‌دانست و خودش را در مقابل آنها هیچ می‌انگاشت و به حساب نمی‌آورد👌. از این‌طرف و آن‌طرف چیزهایی در مورد ایشان و تأثیر به سزایی که حضورش در جبهه داشت، شنیده بودم. یک ‌بار وقتی بعضی از این شنیده‌ها بر زبانم جاری شد🌸، رو کرد به من و گفت:«مواظب خودت باش. ما بندگان خدا خیلی چاپلوس هستیم😞. حرف آنهایی را که می‌نشینند و چاپلوسی می‌کنند، قبول نکن. این بسیجی‌ها هستند که جنگ را ادامه می‌دهند☝️ و بار اصلی جنگ روی دوش آنهاست. ما که این وسط کاره‌ای نیستیم.»🌹 راوی:همسرشهید #محمدابراهیم‌همت #ادامه‌دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#شهیدهمت به روایت همسرش1 #قسمت_پانزدهم نماز اول وقت زندگی مشترک من و #همت حدود دو سال و دو ماه بیشتر طول نکشید. ولی طی این مدت، شاید یک بار هم پیش نیامد که ما یک روز تمام با هم باشیم.🙂 بیشتر وقتها، 🌗نیمه شب به خانه می‌آمد و برای نماز صبح🌤 از منزل خارج می‌شد. زمان عملیات «مسلم‌بن‌عقیل، دو ماه بود که او را ندیده بودم. می‌گفت:فرصت نمی‌کنم که به خانه سربزنم. اگر می‌توانید شما بیایید باختران.🙁در آن موقع شهید محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه، تشریف برده بود ارومیه و ما توانستیم دو هفته در منزل او سکونت کنیم. قبل از عملیات، یک شب #حاجی به خانه آمد. سراپا خاک آلود بود. چشمانش از شدت بی‌خوابی ورم کرده و قرمز شده بود😞. فصل سرما بود و او به خاطر سینوزیت شدیدی که داشت احساس ناراحتی می‌کرد. وقتی وارد خانه شد دیدم می‌خواهد نماز بخواند. گفتم: «لااقل یک دوش بگیر و غذایی بخور و بعد نمازت را بخوان☹️.با حالت عجیبی گفت: من این همه خودم را به زحمت انداخته‌ام و با سرعت به خانه آمده‌ام که نماز اول وقت را از دست ندهم☺️ حالا چه‌طور می‌توانم نماز نخوانده غذا بخورم😒.آن شب به قدری از جهت جسمی در شرایط سختی بود که وقتی نماز را شروع کرد من پهلویش ایستادم تا اگر موقع نماز خواندن تعادلش به هم خورد، بتوانم او را بگیرم😪. با توجه به این‌که به سختی خود را سرپا نگه داشته بود و وقت زیادی هم برای نماز داشت با این حال حاضر نشد که فضیلت نماز اول وقت را از دست بدهد😊. #حاج_همت همیشه عمل به مستحبات را از واجبات اعمال خود می‌دانست؛ حال تصور کنید که در مورد واجبات چگونه عمل می‌کرد. #ادامه‌دارد... @hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی🙏51 🕌 نمازهای بی خدا، تخمه های پوک؛ 🕌🕌🕋🕋🕌🕌 ❓سؤال: به فرموده #قرآن يكي از راه هاي ك
🙏 های خدایی🙏2⃣5⃣ ☕️مثل استکان چای‼️ 🔹استکان چای را ببین! 🔸هر چه صاف است بالا، و هر چه تفاله پایین است؛ و این یعنی: 💠صاف اگر باشی بالا می روی. 📒تلنگر: رذائل اخلاقی همچون تفاله هایی موجب در جازدن و پائین ماندن میشوند باید هر چه زودتر به فکر درمان بود http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی🙏2⃣5⃣ ☕️مثل استکان چای‼️ 🔹استکان چای را ببین! 🔸هر چه صاف است بالا، و هر چه تفاله
🙏 های خدایی🙏3⃣5⃣ 😎مثل دزد‼️ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💥شیطان، دزد است، دزد، خانۀ خالی را نمی زند؛ اگر دور و برت پرسه می زند در تو چیزی دیده است. 💠پس، هم شاد باش! هم مراقب! http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 31 🔰وقتی #خواستگاری آمد با اینکه او را ندیده بودم، انگار سال‌ه
32 🔰جنگ تمام شد.من خوشحال شدم از اینکه من دیگر به جبهه نخواهد رفت❌ اما بعد از جنگ بلافاصله دوره شروع شد و این خوشحالی من زیاد ادامه پیدا نکرد🙁 چون دو سه شب بعد تصویر منصور را از تلویزیون📺 دیدیم که گوینده اخبار🎙 اعلام کرد: با حکم امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده نیروی هوایی🛩 منصوب شدند. 🔰خلاصه از این موضوع زیاد خوشحال نشدم😔 چرا که دوست داشتم شهید ستاری در برای این مملکت خدمت کنند. منصور 8 سال🗓 نیروی هوایی بود، طولانی ترین دوره ای که سابقه داشت کسی در در این سمت باقی بماند. 🔰هر وقت ماموریت می رفت من از زیر قرآن📖 ردش می کردم؛ آن روز به قدری عجله داشت که حتی صبر نکرد🚫 که از زیر قرآن ردش کنم. سورنا خواب بود. او را بوسید و رفت👤 ساعت 8 و نیم شب🌒 قرار بود منصور برگردد. من برای شام سوپ🍲 و کتلت درست کرده بودم. هر چقدر منتظر ماندم نیامد❌ ساعت 2و نیم⏰ بود که با دفتر فرماندهی تماس گرفتم📞 پرسیدم تیمسار کی می آیند⁉️ گفتند یک مقدار دارند. 🔰ساعت 11 و نیم صبح بود که به طور رسمی از رادیو📻 اعلام کردند تیسمار «منصور ستاری» فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 به رسید🌷. پیکر منصور من کاملا سوخته بود. مدتی قرقی به حیاطمان می آمد و منصور هر شب برای او تکه گوشتی میگذاشت. روزی که خبر شهادت🕊 منصور را دادند بچه ها در حوض حیاط خانه مان پیکر را پیدا کردند. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
‍ #خاطرات_شهدا #از_شهدا_الگو_بگیریم 32 🔰جنگ تمام شد.من خوشحال شدم از اینکه #منصور من دیگر به جبه
33 ✨با غرولند بودم که به خاطر کار کنگره باید بعداز ظهرها هم توی بمانم. گفت: باید به این فکر کنی که داری کار می‌کنی! ✨شهدا همیشه توی بودن، کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه، برای رضای خدا کار کن تا خودش جوابت رو بده. موقع خداحافظی، دستی زدم روی شانه اش؛ زود این هارو زیاد کن که سرهنگ بشی. گفت: ممد ناصحی! آدم باید ستاره هاش برای خدا زیاد باشه، ستاره سرشونه . ✨ هر روز در می دیدمش. می خواستم از کارش سر در بیاورم، آدمی که مدت ها باهم می کردیم، یک دفعه از این رو به آن رو شده بود. حرف های میزد. حال داشت، تا به هم می رسیدیم، ازش می خواستم کند ✨حتی با چند جمله یا یک نکته سفارش میکرد: هر روز بخون، حتی شده یه صفحه یا یه آیه. خیلی تو اثر می ذاره؛ اما وقتی می خونی تو هم اثر می ذاره. ✨سوره ی قیامت را دوست ‌داشت و زیاد از آن حرف می زد؛ مخصوصا شش آیه ی اولش. می گفت: وقتی خدا می گه رو درست کرده، حس می کنی خدا همیشه دنبالت هست. باید خدا رو با تمام وجود کرد. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1⃣ "تو هیچی نیستی" چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دوره‌اش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آماده‌ایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی می‌رسید، امان نمی‌داد؛ شروع می‌کرد به بوسیدن. مخمصه‌ای بود برای خودش. خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب می‌زد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا این‌قدر بهت اهمیت می‌دن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجی‌هایی...». "شهید مهدی زین‌الدین" کتــاب 14 سردار، ص30-29 🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 امــام صـادق (علـــيه الســلام) در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده‌اند. پس هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكبر ورزد او را پَست گردانند. الکـــــــــــــــــــــــــافی، ج2، ص122 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی🙏3⃣5⃣ 😎مثل دزد‼️ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💥شیطان، دزد است، دزد، خانۀ خالی را نمی زند؛ اگر دور و ب
🙏 های خدایی🙏4⃣5⃣ 💦مثل قطره ها‼️ 🔹وقتی قطره ها بر آب می چکند ببین! هر کدام کار خود را می کنند... 💠کاش آدمی راه قطره را می گرفت، و هر کجا بود کار خود را می کرد و چشم به چشم دیگران نداشت. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی🙏4⃣5⃣ 💦مثل قطره ها‼️ 🔹وقتی قطره ها بر آب می چکند ببین! هر کدام کار خود را می کنند.
🙏 های خدایی🙏5⃣5⃣ 🔸مثل شیشه عطر‼️ ➖➖➖➖➖➖➖ 🔶شیشه عطر سر بسته است و بموقع باز می شود... 💠کسی هم اگر عطر و بوی خدا را با خود داشته باشد بموقع چشم و زبان خود را می گشاید. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#شهیدهمت به روایت همسرش1 #قسمت_شانزدهم نفرچهاردهم #حاج‌همت دفترچه🗒 کوچکی داشت که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود. یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود🍃. اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید شده بود💔. یکی، دو ماه قبل از شهادت او، در اسلام‌آباد این دفترچه را دیدم👀، نام سیزده نفر در آن نوشته و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره💯 کشیده شده بود. پرسیدم: «این چهاردهمی کیه؟ چرا ننوشته‌ای؟» گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی.»🙂 فهمیدم که این‌جای خالی را برای نام خودش در نظر گرفته و دیر یا زود او نیز به دوستان شهیدش ملحق خواهد شد😞. آن روز فهمیدم که خود را آماده شهادت کرده است.🕊 راوی:همسرشهید #محمد_ابراهیم_همت #ادامه‌دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#فرار_از_گناه_به_سبک_شهدا 1⃣ "تو هیچی نیستی" چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دو
2⃣ "دفترچه سفید" دفترچه‌ی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقت‌ها با عجله از جیبش در می‌آورد و علامتی در یکی از صفحات می‌گذاشت. می‌گفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت می‌زنم». برایم عجیب بود که محمد‌رضا – اسوه‌ی تقوا و اخلاق بچه‌ها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد. چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچه‌اش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است. "شهید محمدرضا ایستان" مجموعه رسم خوبان، کتــاب مبارزه با نفس، ص 36 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از خود حساب بكشيد پيش از آن كه به حساب شما برسند واعمال خود را وزن كنيد پيش از آنكه آن‌ها را بسنجند و براى روز قيامت خويشتن را آماده سازيد. وســـــــــائل الشـــــــــــیعه، ج16، ص 99 🌐 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌷" شهدا "🌷 اعتبار این مرز و بومند ، اعتبارمان را از پلاک‌ها پاک نکنیم😭 #کوچه_شهید #شهید_حذف_شدنی_نیست👍 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f