°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
شهید وحید نومی گلزار 🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹🌹🌹🌹🌹
شهید روز عاشورا
مدافع حرم
مجاهد بدون مرز
"شهید وحید نومی گلزار"
متولد = تبریز
شهادت = روز عاشورای سال ۹۴
شهر بیجی، استان صلاح الدین عراق
« يزيديان می پنداشتند
كه ندای "هل من ناصر"
سيدالشهدا {علیه السلام}
در صحرای كربلا مدفون خواهد شد
غافل كه حيات تاريخی انسان از خون شهيد است
و خداوند خميرهٔ وجود مؤمنين را
از خاک كربلا و خون شهدايش سرشته است
و تا شب و روز باقی است، اين پيوند تاريخی
كه مؤمنين را به عاشورا پيوند می دهد
در عمق فطرت ها بيدار خواهد ماند
والسلام »
شرف یعنی مدافع حرم
سلام و صلوات هدیه به شهدای مدافع حرم
به خصوص شهید وحید نومی گلزار
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
حاج احمد بویانی
از فرماندهان گردان کمیل
🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
حسین قدیانی:
هر کجا هستی، همانجا بمان.
برگردی، ابتدا بر سرت گل میریزند و اندکی بعد سیمان
نمیبینی «تهران» به این بزرگی، به همت شهرداران شهرستانی، به اسم هر فرماندهی شهید شهرستانی، یک بزرگراه دارد الا تو که زادهی همین شهر بودی؟ و فرماندهی تهرانی همین شهر بودی؟ نمیبینی که «حاجاحمد» فقط لقلقهی زبانشان است؟ نمیبینی که با فیلم تو، بیشتر صفا میکنند تا با خودت؟
نه جانم برنگرد. ۳۵ سال گذشته دیگر، نه تو اینها را میشناسی و نه اینها تو را
فقط هر کجا هستی، برای آزادی ما از این اسارت لعنتی، بیشتر دعا کن. که با وجود این مسئولین جمهوری اسلامی، دعای ما برای آزادی تو، از سقف خانههای مان بالاتر نمیرود .
پس همان که گفتم. تو برای آزادی ما دعا کن که بدترین اسارتها، گرفتاری در قفس دوست است و سختترین غربتها، غریبی در شهر خود
از ما گفتن بود، فرماندهی افق...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :3⃣1⃣1⃣ #فصل_دواز
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣1⃣1⃣
#فصل_دوازدهم
گفت: «من که روی آن را ندارم بروم پیش صاحب خانه و خانه را پس بدهم.»
گفتم: «خودم می روم. فقط تو قبول کن.»
چیزی نگفت. سکوت کرد. می دانستم دارد فکر می کند.
فردا ظهر که آمد، شاد و سرحال بود. گفت: «رفتم با صاحب خانه حرف زدم. یک جایی هم برایتان دیده ام. اما زیاد تعریفی نیست. اگر صبر کنی، جای بهتری پیدا می کنم.»
گفتم: «هر طور باشد قبول. فقط هر چه زودتر از این خانه برویم.»
فردای آن روز دوباره اسباب کشی کردیم. خانه مان یک اتاق بزرگ و تازه نقاشی شده در حوالی چاپارخانه بود. وسایل چندانی نداشتم. همه را دورتادور اتاق چیدم. خواب آرام آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم. اما صبح که از خواب بیدار شدم، اوضاع طور دیگری شده بود. انگار داشتم تازه با چشم باز همه چیز را می دیدم. آن طرف حیاط چند تا اتاق بود که صاحب خانه در آنجا گاو و گوسفند نگه می داشت. بوی پشم و پهنشان توی اتاق می پیچید. از دست مگس نمی شد زندگی کرد. اما با این حال باید تحمل می کردم. روی اعتراض نداشتم.
شب که صمد آمد، خودش همه چیز دستگیرش شد. گفت: «قدم! اینجا اصلاً مناسب زندگی نیست. باید دنبال جای بهتری باشم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :4⃣1⃣1⃣ #فصل_دواز
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :5⃣1⃣1⃣
#فصل_دوازدهم
بچه ها مریض می شوند. شاید مجبور شوم چند وقتی به مأموریت بروم. اوضاع و احوال مملکت رو به راه نیست. باید اول خیالم از طرف شما راحت شود.»
#فصل_سیزدهم
صمد به چند نفر از دوستانش سپرده بود خانه مناسبی برایمان پیدا کنند. خودش هم پیگیر بود. می گفت: «باید یک خانه خوب و راحت برایتان اجاره کنم که هم نزدیک نانوایی باشد، هم نزدیک بازار؛ هم صاحب خانه خوبی داشته باشد تا اگر من نبودم به دادتان برسد.»
من هم اسباب و اثاثیه ها را دوباره جمع کردم و گوشه ای چیدم.
چند روز بعد با خوشحالی آمد و گفت: «بالاخره پیدا کردم؛ یک خانه خوب و راحت با صاحب خانه ای مؤمن و مهربان. مبارکتان باشد.»
با تعجب گفتم: «مبارکمان باشد؟!»
رفت توی فکر. انگار یاد چیزی افتاده باشد. گفت: «من امروز و فردا می روم مرز، جنگ شده. عراق به ایران حمله کرده.»
این حرف را خیلی جدی نگرفتم. با خوشحالی رفتیم و خانه را دیدیم. خانه پشت انبار نفت بود؛ حاشیه شهر. محله اش تعریفی نبود. اما خانه خوبی بود. دیوارها تازه نقاشی شده بود؛ رنگ پسته ای روشن. پنجره های زیادی هم داشت. در مجموع خانه دل بازی بود؛ برعکس خانه قبل. صمد راست می گفت.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از ستارگانِ دوکوهه
#روایت_یک_تحریف (۱)
بررسی تحریف شخصیت
دو فرمانده اسطورهای #لشکر_۲۷ #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
و
#سردار_شهید_محسن_وزوایی
در کانال تلگرام ، ایتا و اینستاگرام شهدای لشکر ۲۷ محمد رسولالله ﷺ به آدرس ذیل👇
✓ @lashkar027
هدایت شده از 🌹کیک و بافتنی مهربانو 🌹
آشپزی و شیرینی و کیک و عروسک بافی و تزیینات بافتنی جا کلیدی جاسوییچی و عروسکهای دوست داشتنی برای بچه های گلتون 😊😍
سفارش گرفته میشود
برای سفارش به آیدی زیر پیام دهید
@gomnam6360
@mehrbanoobabehtrinha
سلام دوستان صبحتون شهدایی😊
به شرط لیاقت و دورازریا امروز
شنبه بیست وپنجم آبان روز سوم
چله ی زیارت آل یاسین است
که زیارت آل یاسین اپروزامروز از به نیابت براورده شدن حاجات افرادزیر
می باشد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌹گروه اول:سردار خیبر شهید
حاج محمد ابراهیم همت
1⃣.سرکار خانم تیام
🔈🔈بزرگواران توجه داشته باشن هرکدوم ازافراد توهرگروهی هستند باید زیارت آل یاسین امروز رو به نیت حاجات هم گروهی خود بخونن
هرکسی خوند به پی وی زیر
همراه باکد و نام گروه ارسال کنند
@deltange_hemmat68
مانند زیر کد ۳گروه شهید همت✅
نشون دهنده این هست زیارت آل یاسین در گروه خودم به نیابت خانم یاآقای فلانی در روز سوم تلاوت شد👌👌
همه افراد حتما قرائت کنند و اعلام کنند👌
حاجت رواشید🙏
یازهرا(س)✋
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
1_198234283.mp3
8.32M
زیارت آل یاسین
با صدای محسن فرهمند
التماس دعا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═
💮 #زیارت_ال_یاسین 💮
🌻🌻🌻🍁🌻🌻🌻
بِسْم الله الرحمن الرحيم
✨سَلاَمٌ عَلَىٰ آلِ يَس
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللهِ وَرَبَّانِيَ آيَاتِهِ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللهِ وَنَاصِرَ حَقِّهِ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللهِ وَتَرْجُمَانَهُ
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي آنَاءِ لَيْلِكَ وَأَطْرَافِ نَهَارِكَ،
✨ ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللهِ فِي أَرْضِهِ،
✨ ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللهِ ٱلَّذِي أَخَذَهُ وَوَكَّدَهُ،
✨ ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللهِ ٱلَّذِي ضَمِنَهُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَالْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَالْغَوْثُ وَٱلرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ، وَعْداً غَيْرَ مَكْذُوبٍ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقوُمُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَتَقْنُتُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَتُكَبِّرُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَتُمْسِي
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي ٱللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا ٱلإِمَامُ الْمَأْمُونُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ،
✨ٱلسَّلاَمُ عَلَيْكَ بِجَوَامِعِ
✨ٱلسَّلاَمُ، أُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ
✨أَنِّي أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَـٰهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَريكَ لَهُ،
✨وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لاَ حَبِيبَ إِلاَّ هُوَ وَأَهْلُهُ،
✨وَأُشْهِدُكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حُجَّتُهُ
✨ وَالْحَسَنَ حُجَّتُهُ
✨ وَالْحُسَيْنَ حُجَّتُهُ
✨وَعَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ حُجَّتُهُ
✨وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
✨وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ،
✨ وَموُسَىٰ بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ،
✨وَعَلِيَّ بْنَ موُسَىٰ حُجَّتُهُ،
✨ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
✨وَعَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ،
✨وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ حُجَّتُهُ،
✨وَأَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ، أَنْتُمُ ٱلأَوَّلُ وَٱلآخِرُ
✨وَأَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لاَ رَيْبَ فِيهَا يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً،
✨وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ،
✨وَأَنَّ نَاكِراً وَنَكِيراً حَقٌّ،
✨وَأَشْهَدُ أَنَّ ٱلنَّشْرَ حَقٌّ،
✨وَالْبَعْثَ حَقٌّ،
✨وَأَنَّ ٱلصِّرَاطَ حَقٌّ،
✨وَالْمِرْصَادَ حَقٌّ،
✨وَالْمِيزَانَ حَقٌّ،
✨وَالْحَشْرَ حَقٌّ،
✨وَالْحِسَابَ حَقٌّ،
✨وَالْجَنَّةَ وَٱلنَّارَ حَقٌّ،
✨وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِمَا حَقٌّ،
✨يَا مَوْلاَيَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ وَسَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ، فَأَشْهَدْ عَلَىٰ مَا أَشْهَدْتُكَ عَلَيْهِ، وَأَنَا وَلِيٌّ لَكَ بَريءٌ مِنْ عَدُوِّكَ، فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ، وَالْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْكَرُ مَا نَهَيْتُمْ عَنْهُ، فَنَفْسِي مُؤْمِنَةٌ بِاللهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ وَبِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَبِكُمْ يَا مَوْلاَيَ أَوَّلِكُمْ وَآخِرِكُمْ، وَنُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ وَمَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ آمِينَ آمِينَ،
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
عملیات کربلای یک✍🏻...
قسمت اول
✅عملیات کربلای ۱، در روز دوشنبه نهم تیرماه ۱۳۶۵ ، ساعت ۲۲.۳۰ و با رمز مقدس يا ابوالفضل العباس (ع) و در منطقه مهران از استان ایلام آغاز و پس از اعلام، نيروهای اسلام از لشكر ۱۰ سيدالشهداء (ع) ، گردانهای المهدی(ع) به فرماندهی سردار شهيد مسعود(صمد) يكتا در سمت راست جاده آسفالتی مهران به دهلران و گردان حضرت علی اصغر در سمت چپ جاده آسفالتی به عنوان خط شکن عملیات خود را آغاز کردند و گردانهای حضرت علی اكبر (ع) ، حضرت حمزه سيد الشهداء (ع) و گردان زرهی که به عنوان نیروی احتیاط در خط حضور داشتند در ساعت ۵ صبح ۱۰ تیرماه وارد عملیات شده و با هماهنگی ساير گردانها با عبور از رودخانه گاوی و موانع و استحكامات دشمن، منطقه وسيعی را از دست دشمن آزاد نمودند و تا نزدیکی روستای امام زاده سيد حسن پيشروی صورت گرفت .
✅مرحله دوم عملیات کربلای ۱ ، صبح یازدهم تیر ۱۳۶۵، رزمندگان در خطوط مقدم متوجه عقب نشينی سريع دشمن شده و گردانهای حضرت علی اكبر(ع) و حضرت حمزه(ع) از لشكر ۱۰ سيد الشهداء (ع) همراه با گردانهای عمل كننده لشكر ۲۷ حضرت رسول(ص) از مسير روستای هرمز آباد، از پشت به طرف باغ كشاورزی حركت كرده و ضمن جنگ و گريز با نيروهای در حال فرار دشمن عده ای از آنها را به اسارت در آوردند و با وارد عمل شدن گردانهای قمر بنی هاشم(ع) و زهير ، رزمندگان اسلام موفق شدند تا ساعت ۱ بعد از ظهر شهر مهران را تا رودخانه كنجانچم به تصرف در آورند...
ادامه دارد....
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :5⃣1⃣1⃣ #فصل_دواز
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :6⃣1⃣1⃣
#فصل_سیزدهم
صاحب خانه خوب و مهربانی هم داشت که طبقه پایین می نشستند. همان روز آینه و قرآن را گذاشتیم روی طاقچه و فردا هم اسباب کشی کردیم.
اول شیشه ها را پاک کردم؛ خودم دست تنها موکت ها را انداختم. یک فرش شش متری بیشتر نداشتیم که هدیه حاج آقایم بود. فرش را وسط اتاق پهن کردم. پشتی ها را چیدم دورتادور اتاق. خانه به رویم خندید. چند روز اول کارم دستمال کشیدن وسایل و جارو کردن و چیدن وسایل سر جایشان بود. تا مویی روی موکت می افتاد، خم می شدم و آن را برمی داشتم. خانه قشنگی بود. دو تا اتاق داشت که همان اول کاری، در یکی را بستم و کردمش اتاق پذیرایی. آشپزخانه ای داشت و دستشویی و حمام، همین. اما قشنگ ترین خانه ای بود که در همدان اجاره کرده بودیم.
عصر صمد آمد؛ با دو حلقه چسب برق سیاه. چهارپایه ای زیر پایش گذاشت و تا من به خودم بیایم، دیدم روی تمام شیشه ها با چسب، ضربدر مشکی زده. جای انگشت هایش روی شیشه ها مانده بود. با اعتراض گفتم: «چرا شیشه ها را این طور کردی؟! حیف از آن همه زحمت. یک روز تمام فقط شیشه پاک کردم.»
گفت: «جنگ شده. عراق شهرهای مرزی را بمباران کرده. این چسب ها باعث می شود موقع بمباران و شکستن شیشه ها، خرده شیشه رویتان نریزد.»
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f