°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٩۶ #شما_كه_شهيد_نمى_شى! 🌷در منطقه «ام القصر» در خط پدافندى بوديم. مسئول دسته اما
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٩۷
#صبحانه_در_جهنم
🌷.... از داخل اتاقى، صداى يك زن را شنيدم كه با لهجه كُردى و با شجاعت جريان درگيرى خودش را با منافقين توضيح مى داد. كنجكاو شدم و به طرف اتاق رفتم تا چهره آن زن را ببينم. او زنى قوى هيكل و رشيد بود.
🌷وقتى چشمش به من افتاد، گفت من اهل گيلان غرب هستم. وقتى منافقان به شهر حمله كردند، با همين دست هايم چهار نفر از زن هاى منافق را به درك فرستادم.
🌷بعد با پوزخند ادامه داد: منافقان مى خواستند خانه هايمان را به قتلگاه تبديل كنند! امّا آرزويشان را به گور بردند. آنها در شهر، شايع كرده بودند: «شام گيلان غرب، صبحانه باختران»! الحمد للّه، صبحانه در جهنّم نَصيبشان شد.
📚 كتاب مستوران روايت فتح، ص ٩٩
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f