﷽
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
#شهید_ابراهیم_هادی
راوی_دوست_شهید
❣ قبل از انقلاب با ابراهیم به جایی می رفتیم
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم...
یکباره ابراهیم سرعتش رو کم کرد! ☹️
❣ برگشتم عقب و گفتم : چی شده ، مگه عجله نداشتی؟
همینطور که آروم حرکت می کرد به جلوی من اشاره کرد و گفت : ( یه خورده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم! )
من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد
یک نفر جلو تر از ما در حال حرکت بود که بخاطر معلولیت پاش رو روی زمین می کشید
و آروم راه می رفت.
❣ ابراهیم گفت : ( اگه ما تند از کنار ش رد بشیم ، دلش می سوزه که نمیتونه مثل ما راه بره، کمی آهسته بریم تا ناراحت نشه.
گفتم ابراهیم جون ما کار داریم این حرفا چیه؟
بیا سریع بریم.
اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم 👌
❣ ابراهیم قبول کرد و از کوچه مجاور راه خودمون رو ادامه دادیم.
ابراهیم قلب رئوف و مهربونی داشت 😍 ... و به ریز ترین مسائل توجه می کرد.
او در حالی که عجله داشت اما راضی نشد حتی دل یک معلول رو برنجونه..!
🍃🌷
#لذت_بندگی
#ارتباط_با_مردم
🌷🍃
@hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
4⃣1⃣به یاد #شهید_علی_عباس_حسن_پور شادی روحش صلوات 🍃🌹🍃🌹 @hemmat_channel
﷽
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
6⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#شهید_علی_عباس_حسن_پور
راوی_دوست_شهید
🌹 یک شب بیشتر بچه ها حالت مسمویت براشون پیش اومد و توانایی نگهبانی کردن نداشتن ...
من به اجبار حدود بیست ساعت سر پست بودم. 😢
چهار و نیم صبح برگشتم سنگر ،
دیدم همه خوابند ولی علی عباس در حال نماز خوندنه.
نمازش که تموم شد نگاهی بهم کرد و به حالت شرمندگی سرش رو پایین انداخت. 😔
گفتم علی عباس ؛ چی شده چرا ناراحتی؟
گفت من دیشب تا صبح استراحت می کردم ولی تو داشتی نگهبانی می دادی ...!
بهش گفتم دست خودت که نبود نمی تونستی. 😌
🌹 علی عباس بعد ها همش بهم می گفت
میگفت : باید حقی که نسبت به شما دارم رو ادا کنم. 👌
آقای اسلام دوست می گفت : نوبت علی عباس بود که در بیرون سنگر نگهبانی دهد.
نگهبانی به این صورت بود که بچه ها تا صبح دوساعته و شیفتی نگهبانی می دادن.
🌹 ولی اون شب علی عباس و یکی دیگه از رزمنده ها تا موقع سحر خودشون نگهبانی دادن
و بچه هایی رو که نوبتشون بود بیدار نکردن و از خوابشون گذشتن. 🙏
فردای همون شب تقریبا ساعت سه بعد از ظهر کمک های مردمی رسید و اونهارو تقسیم کردن ...
🌹 علی عباس و همون رزمنده که شب تا سحر رو نگهبانی داده بودن چیزی از اون کمک هارو نخوردن ...
اونجا فهمیدم که روزه گرفته اند.
#لذت_بندگی
✍ از کتاب : مسافر ملکوت
🍃🌹🍃🌹
@hemmat_channel