#کاروان_راهیان_نور💫
#هــــویــــــــزه
🔰روزهای اول جنگ، شهر اشغال شدهی #هویزه... #دختر جوانی را به همراه مادرش به مقر بعثی ها میآورند
یکی از مسئولین #بعثی (ستوان عطوان) دستور میدهد دختر را به داخل #سنگرش بیاورند! #مادر را بیرون سنگر نگه میدارند؛ لحظه ای شیون مادر قطع نمی شود...
🔰دقایقی بعد بانوی جوان با حالتی مضطرب، دستان #خونی و #چادر و لباس پاره شده سراسیمه از داخل سنگر به بیرون فرار می کند... تعدادی از سربازان به داخل سنگر می روند و با #جسد ستوان عطوان مواجه می شوند
دختر جوان #هویزه_ای حاضر نشده #عفتش را به بهای آزادی بفروشد و با سرنیزه، ستوان را به هلاکت رسانده و حتی اجازه نداده #چادر از سرش برداشته شود...
🔰خبر به گوش #سرهنگ_هاشم فرمانده مقر می رسد؛با دستور سرهنگ یک گالن #بنزین روی دختر جوان خالی می کنند... در چشم بهم زدنی آتش تمام #چادر بانو را فرا میگیرد و همانند شعله ای به این سو و آن سو میدود... و لحظاتی بعد جز دودی که از #خاکستر بلند میشود چیزی باقی نمی ماند!!...
فریادهای دلخراش #مادر برای بعثی ها قابل تحمل نیست، مادر را نیز به همان سبک به #وصال جگر گوشه اش می رسانند...
#شرمنده_ایم_اگر_عفت_نداریم😔
♥️🍃 @hemmat_hadi
پنجمین روز #شهادت عباس بود، دیدیم کسی به در خانه پدرم میکوبد.
جلوی در رفتیم دیدیم یک آقای #روشن_دلی است.
پدرم آمد و گفت: «بفرمایید»
مرد نابینا گفت: «عباس شهید شده؟»
گفتیم: «بله»
گفت: «من کسی را ندارم، من یک هفتهای است که #حمام نرفتم، این شهید من را هر هفته روزهای #جمعه کول میکرد و به حمام میبرد و لباسهایم را نیز میشست و بدون چشم داشت میرفت»
#شهید_عباس_بابایی🌷
❤️ @hemmat_hadi
🌷 #طنز_جبهه
💠 آپاراتی دشمن
🔸↫راننده #آمبولانس بودم در خط حلبچه، یك روز با ماشین بدون #زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم. دست بر قضا یكی از لاستیكها #پنچر شد.
🔹↫رفتم واحد #بهداری و به یكی از برادران واحد گفتم: #آپاراتی این نزدیكیها نیست؟ مكثی كرد و گفت: چرا چرا. پرسیدم: كجا؟
🔸↫جواب داد: لاستیك را باز كن ببر آن طرف خاكریز (منظورش محل استقرار نیروهای #عراقی بود) به یك دو راهی می رسی، بعد دست چپ صد متر جلوتر #سنگر_فرماندهی است.
🔹↫برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده، #پسر_خاله ات! اگر احیانا قبول نكرد با همان لاستیك #بكوب به مغز سرش ملاحظه منرا هم نكن.
#لبخند_بزن_بسیجی 😁
💟: @hemmat_hadi🌷
#مهــــــــدی_جــان!
هر زمان که می گوییم :
" العجل یا مولای یا صاحب الزمان "
زمزمه هایت را #میشنوم که میگویی:
🌾صبر کن #چشم_دلت نیل شود می آیم
🍂شعــر من حضـرت هابیـل شـود می آیم
🌾 #قول دادم که بیایم به خدا #حرف نیست
🍂 دلــ❤️ به آیینـــه که تبـدیل شود می آیم
العجل یا مولای ........... #العجل
مولایم!!! ﻏﯿﺒﺖ ﮐـــــــــــــﺒـــــــﺮﯼِ ﺗﻮ ﺯﻣﺎﻧﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ...
ﻏﻔﻠﺖ ﮐـــــــــــــﺒـــــــﺮﯼِ ﻣﺎ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ✋!!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
❤️ @hemmat_hadi