eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
353 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 🎓کارشناسی ارشد نرم افزار 🌷بسیار با ایمان و همیشه بود و همواره به مسجد فاطمه زهرا در محله خودمان می رفت. هیچگاه ، دعای توسل و کمیلش ترک نشد. 🌷بسیار بود و چشمش حیا داشت. در هنگام مواجه با نامحرمان سرش پایین بود به گونه ای که یکی از اساتید دانشگاه از تعریف می کرد و می گفت هیچگاه مستقیم به خانم ها نگاه نمی کرد. 🌷اهل بود و از سر کار که می آمد برای استراحت بدون متکا دراز می کشید. خواندن کار همیشگی او بود، هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار تلاوت می‌کرد و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار، در محل کارش می‌ماند تا تمام حقوقی که دریافت می‌کند باشد.👌✔ 🌷وی در جعفر طیار در عملیات نصر 2 منطقه حلب ناحیه العیس سوریه، در تاریخ 5 آذر 1394 به فیض شهادت نائل آمد. 🌷 💠 @hemmat_hadi
✍به روایت مادر شهید 🔰از بچگی یک خصوصیت اخلاقی‌ای که داشت، و و بود. وقتی هنوز مدرسه نمی‌رفت، او را در کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کردیم، روز اول که رفت، گفت «دیگر نمی روم،» گفتم«چرا مامان جان؟»که گفت «لباس‌هایشان بد است، من دوست ندارم.» 🔰حدود هفت سالگی او را در کلاس ثبت‌نام کردیم که آن را هم نرفت و گفت«لباسش کوتاه است و من دوست ندارم پاهایم بیرون باشد.» این حجب و حیا و غیرت در او ماند تا زمانی که شد. 🔰عباس 24 سالگی به شهادت رسید. در این 24 سالی که از خدا گرفت، چشمش به صورت نیفتاد و هر موقع می‌خواست با خانم نامحرمی صحبت کند، سرش پایین بود. 🔰عباس دانشگاه نرفت به خاطر اینکه دو سال کارهای رفتنش بود. اوایل ما نمی‌دانستیم که در حال انجام کارهایش برای اعزام به است ولی بعد از مدتی مطلع شدیم. در مورد دانشگاه نرفتن می‌گفت «اگر بخواهم دانشگاه بروم، پیگیری‌ام برای رفتن به سوریه، می‌شود.» 🔰سبک زندگی و روش تربیتی روی بچه اثر میگذارد، باید لقمه و پولی که در خانه آورده می‌شود، باشد. پول حلال روی بچه تاثیر می‌گذارد. در زندگی ما هیچ وقت حتی یک قران پول حرام نیامد. خدا را شکر می‌کنم که پولی که در زندگی ما آمده، حلال بوده است. عقیده دارم که دوران بارداری نیز خیلی مهم بوده و شرط است. در آن دوران غذا یا خوراکی کس را نخوردم و نماز، قرآن و ذکرها را می‌خواندم. زمان شیردهی هم به همین شکل بود. 🔰عباس طوری زندگی کرد که تا روز رفتن به من و پدرش نگفت. در کل اهل دروغ گفتن نبود، یعنی همانطور که ظاهر بسیار زیبایی داشت، هزار برابر بود و باطن بسیار خوبی داشت. 🌷 💟: @hemmat_hadi
💟✨در باشگاه بیشتر از همه به یکی از شاگردان که #پدر_نداشت توجه نشان میداد، بچه های باشگاه خیلی #دوستش داشتند 💟✨به #بزرگ_تر و ارشد از خودش خیلی احترام میگذاشت مثلا وقتی کسی از #اساتید کاراته می آمد اینقدر با حیا و با ادب بود که میرفت انتهای کلاس پشت سر بچه های کمربند پایین به #احترام استاد می ایستاد. 💟✨حمید آقا نسبت به درآمدشان خیلی #حساس بودن که حتما #حلال باشه، حتی گاهی اوقات ساعت کاری که تمام میشد حمید آقا مشغول به کار بودن چون نمیخواستند که #کم_کاری کرده باشند و پولی که به خانه می برند مورد داشته باشد. ‌‌ ✍به روایت دایی شهید #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #شهید_مدافع_حرم🌷 💟 : @hemmat_hadi
🔸تقریبا یک سال قبل یکی از #همسایه ها نون? پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که #حامد عصری برگرده بخوره? 🔸حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق? نون رو برداشت، نشون میداد خیلی #گرسنه هستش. پرسید: مامان این ها رو #بابا خریده گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو #گذاشت زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم? یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد.. 🔹فرداش کمی آرد و وسایل لازم رو خریدم? دادم همسایه که برای #حامد نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم نمیخورم. گفتم: حامد وسایلشو خودم خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق و آب رو کی داد 🔸فرداش #دوباره وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. #نان رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون? درست کردیم. 🔹عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ #بهونه ای نداری،? همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی #حلاله. گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه #راضی بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد 🔸لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به #حلال و #حرام حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده تا زمانی که مطمئن نمیشد #اصلا دست به غذا یا خوراکی نمی برد به نقل از: مادر شهید #شهید_حامد_جوانی ✍شهيد نوشت: باشد كه عامل به اين رفتار هاي #شهيدگونه باشيم...... ❤️ @hemmat_hadi
🔰عباس بعد از یک ماه #نامزدی آمد پیش من؛ گفت: «می‌خواهم به #سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم #عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمی‌خوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را می‌فرستم. 🔰 اما چرا آنقدر #اصرار می‌کنی که الان بروی عباس گفت «حاجی؛ من دارم #زمین‌گیر میشم می‌ترسم وابستگی من را زمین‌گیر کنه?!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت 🔰عباس یک #جوان بیست و سه ساله، در سخت‌ترین مکان قرار می‌گیرد که بیشترین رفت و آمدها و مراجعات و هماهنگی‌ها آنجاست یک لحظه هم به کسی اخم نکرد #اخلاق عباس همه‌مان را کشته بود. 🔰 عباس از بیست سالگی شروع کرد به #آموزش دادن بچه‌های هم سن و بلکه بزرگتر از خودش.عباس همان‌ کارهایی که ما به آن عمل نمی‌کنیم را انجام می‌داد و همین سبب شد به این #مقام برسد. 🔰عباس به چیزهایی که ما به آن  آلوده بودیم آلوده نبود. مراقب چشمش بود، مراقب نفسش بود اینطوری نبود که هر شب نماز شب بخواند ولی #نماز_شب می‌خواند. 🔰خلوت داشت, سجده‌های طولانی داشت اگر این‌ها نباشه، اگر #عاشق_خدا نباشی خدا عاشقت نمی‌شه . عباس #دنیا را رها کرده بود و عاشق خدا شده بود. از آن طرف جوانی هم می‌‌کرد. جوانی او #حلال بود ولی حواسش بود دچار غفلت نشود. راوی:ســردار حمید اباذری #شهید_عباس_دانشگـــر ❤️ @hemmat_hadi
🔰مهدي حسن قمي یکی از دوستان مي گفت: 🔸يادم هست به ساندويچ الويه🌭 علاقه داشت. اما هر جايي براي ساندويچ نمي رفت🚷 يك ساندويچ فروشي در١٧ شهريور بود كه به فروشنده اش مي گفتند. يعني آدم موجه و مسجدي بود. ابراهيم هميشه پيش او مي رفت. حساب دفتري📖 پيش او داشت. 🔹مي دانست توي الويه؛ كالباس🥓 نمي ريزد وفقط از مرغ استفاده مي كند. ابراهيم و همبرگر و ...هرگز استفاده نمي كرد❌ اينگونه به ما درس مي داد كه هرچيزي نخوريم و هرجايي براي غذا نرويم. 🔸مي دانست كه اين فروشنده به و حرام خيلي دقت دارد، براي همين آنجا مي رفت. چرا كه دستور مي دهد: انسان به غذايي كه ميخورد توجه داشته باشد. 📚 كتاب سلام بر ابراهيم ٢ 🌷 ❤@hemmat_hadi
🔹همسرم سال ۱۳۸۱عضو سپاه شده بود. اوایل در اصفهان و بعد تهران و کرمانشاه می‌کرد. بعد از ازدواج سالی سه بار به مأموریت یک هفته‌ای می‌رفت. تقریباً به عادت کرده بودم. 🔸وقتی وارد شد شخصیتش تغییر کرد. ایمانش بیشتر شد. می‌گفت: من همه چیز را مدیون سپاه هستم ائمه اطهار (ع) را بیشتر شناختم. همیشه را شکر می‌کرد و می‌گفت: حقوق و پولی که از سپاه می‌گیرم پاک‌ترین و حلال‌ترین پول و لقمه است شاید اگر شغل دیگری داشتم به بودن حقوقش اینقدر اطمینان نداشتم. کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
وقتی را به جرم فروختن نوار غیر مجاز به کمیته آوردند و نوار هایش را از بین بردند، دلش برای آن جوان سوخت. به مقدار نوار هایش به پسرک پول داد تا کاسبی جدیدی را برای خود راه بیاندازد. این گونه، هم مال به دست می آورد، هم صدای حرام و مبتذل نمی فروخت. او یاد داد که باید این گونه مبارزه کرد . هم را از بین برد هم شخص را بیکار نکرد. •برگرفتھ‌از‌کتاب‌خدای‌خوب‌ابراهیم📚 کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🌱 مےگفتـــ ↓ اگہ‌طـالب باشۍ! یڪ‌ حـرام‌ ممڪن‌اسٺــ سال‌ها؛ تو‌را‌از شهادتـــ دور‌ڪند‌.‌. و‌گفتـــ ↓ من‌حـرف‌هاے و بیهـودهـ را ڪـمتر از لقمہ‌ۍ نمےدانمـ مےگفٺــــ ↓ ڪـار بـاطل و حـرامـ حتۍاگـر‌انجـام‌ هم‌ نـداده باشیمـ! به‌پاۍمان‌ثبتــ خواهد شد شهـدا ڪنید ڪه ڪردیمـ جبهہ‌هاۍ‌نور استــ بـراےمـا، شـدگـان نَفَس ڪـم‌ آورده ...‌ 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🌱 مےگفتـــ ↓ اگہ‌طـالب باشۍ! یڪ‌ حـرام‌ ممڪن‌اسٺــ سال‌ها؛ تو‌را‌از شهادتـــ دور‌ڪند‌.‌. و‌گفتـــ ↓ من‌حـرف‌هاے و بیهـودهـ را ڪـمتر از لقمہ‌ۍ نمےدانمـ مےگفٺــــ ↓ ڪـار بـاطل و حـرامـ حتۍاگـر‌انجـام‌ هم‌ نـداده باشیمـ! به‌پاۍمان‌ثبتــ خواهد شد شهـدا ڪنید ڪه ڪردیمـ جبهہ‌هاۍ‌نور استــ بـراےمـا، شـدگـان نَفَس ڪـم‌ آورده ...‌ 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🌱 مےگفتـــ ↓ اگہ‌طـالب باشۍ! یڪ‌ حـرام‌ ممڪن‌اسٺــ سال‌ها؛ تو‌را‌از شهادتـــ دور‌ڪند‌.‌. و‌گفتـــ ↓ من‌حـرف‌هاے و بیهـودهـ را ڪـمتر از لقمہ‌ۍ نمےدانمـ مےگفٺــــ ↓ ڪـار بـاطل و حـرامـ حتۍاگـر‌انجـام‌ هم‌ نـداده باشیمـ! به‌پاۍمان‌ثبتــ خواهد شد شهـدا ڪنید ڪه ڪردیمـ جبهہ‌هاۍ‌نور استــ بـراےمـا، شـدگـان نَفَس ڪـم‌ آورده ...‌ 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘