#بسم رب الشهدا
دست برد سمت شبکه های #ضریح و دخیل بست. دلش مانند دستانش گره خورد به #شش_گوشه ای که قرار بود حاجت روایش کند ، بیقراری میکرد گویی در منجلابی فرو رفته که هیچ راه نجاتی ندارد.
و دقیقا حس میکرد در منجلاب #گناه فرو رفته و کسی نیست تا دست دلش را بگیرد و او را از این منجلاب نجات دهد و تا
منتهیٰ الیه آرزویش یعنی #شهادت برساند.
دلش گرم بود به #ارباب ، اربابی که دلش نمیآمد نوکرش بیش از این عذاب بکشد که درخواستش را خواند و امضاء زد و نام #مهدی در زمره شهیدان ثبت شد.
به گمانم از همان اول مهدی ته قصه را خوانده بود که زبانش با کلمه "شهیدم من" باز شد و تا آخرین لحظه سعی کرد شهید باشد تا شهید شود...
مادرش اما نمیخواست شیرینی این #سعادت_ابدی را به کام پسرش تلخ کند که به همه سفارش کرد: این لحظه برای پسرم خیلی شیرین است، مواظب باشید این شیرینی را به کامش تلخ نکنید.
#شهد شیرین شهادت گوارای وجودت آقا مهدی، سلام ما رو به ارباب برسون...
#شهید_مدافع_حرم
#مهدی_عزیزی
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi
🍃 بهار پس از سیصد و شصت و پنج روزدوباره خود را رسانده بود تا جامه نو به#طبیعت بپوشاند ، غبار خستگی از دل ها بزداید و شاید هم آمده بود تا#نوید رسیدن مهمان کوچکی را بدهد.
🍃#مهمانی که وجودش مقدمه و #آینده_ساز نسل های بعد است. مقدمه ای برای #مقاومت و ساختن آینده ای برای آنها که قرار است راوی این مقاومت باشند.
🍃 و شاید وجود #میلاد هم ، همان مژده ای بود که بهار قاصدش است و پای این قاصد هنوز به حریم دل اهل#خانه نرسیده که بذر امید در قلبشان جوانه زده و به #انتظار نشسته بودند.
🍃و ثمره درخت امیدشان#فرزندی بود که از ابتدا آب و گلش را با #عشق به محبوب آمیخته بودند و در کالبدش روحی به وسعت آسمان و گرمای خورشید دمیده بودند.
🍃 همین وسعت روح گرمابخشش بود که#سعادت خویش را در لباس #پیغمبر و راه و رسم ایشان جست. پس #خداوند هم به رسم خوب #بندگی کردنش او را #شهد عشق نوشاند و جشن ملبس شدنش را در محضر بهشتیان بر پا کرد.
🍃 و امروز اگر بود بیست و ششمین بهار عمر خویش را تماشا میکرد. خوشا به حالش که اکنون #شش سال است ملکوتیان جشن میلادش را برگزار میکنند
#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسب سالروز تولد
#شهید_میلاد_بدری
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi