eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
411 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند. 🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.» 🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبت‌نام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم. 🔸عده‌ای به دلیل شرایط خانوادگی‌شان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود. 🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه» 🔸می‌دانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است. رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...» 🔹کلاس رفتن‌هایمان از این‌جا به بعد شروع شد. 🌹 نقل از :حسین جوینده-همرزم شهید 🌹 @hemmat_hadi
🌷 🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند. 🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.» 🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبت‌نام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم. 🔸عده‌ای به دلیل شرایط خانوادگی‌شان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود. 🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه» 🔸می‌دانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است. رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...» 🔹کلاس رفتن‌هایمان از این‌جا به بعد شروع شد. 🌹 نقل از :حسین جوینده-همرزم شهید 🌹 @hemmat_hadi
🌷 🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند. 🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.» 🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبت‌نام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم. 🔸عده‌ای به دلیل شرایط خانوادگی‌شان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود. 🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه» 🔸می‌دانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است. رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...» 🔹کلاس رفتن‌هایمان از این‌جا به بعد شروع شد. 🌹 نقل از :حسین جوینده-همرزم شهید 🌹 @hemmat_hadi
🌷 🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند. 🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.» 🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبت‌نام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم. 🔸عده‌ای به دلیل شرایط خانوادگی‌شان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود. 🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه» 🔸می‌دانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است. رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...» 🔹کلاس رفتن‌هایمان از این‌جا به بعد شروع شد. 🌹 نقل از :حسین جوینده-همرزم شهید 🌹 @hemmat_hadi
🌷 🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند. 🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.» 🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبت‌نام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم. 🔸عده‌ای به دلیل شرایط خانوادگی‌شان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود. 🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه» 🔸می‌دانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است. رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...» 🔹کلاس رفتن‌هایمان از این‌جا به بعد شروع شد. 🌹 نقل از :حسین جوینده-همرزم شهید 🌹 @hemmat_hadi