💟 #خاطرات_شهدا 🌷
یه روز کہ اومدم خونه
چشماش سرخ شده بود.
نگاه ڪردم دیدم ڪتاب گناهان کبیره📚 شهید دستغیب تو دستاش گرفته ...
بهش گفتم : گریه ڪردے؟
یه نگاهے به من ڪرد و گفت :
راستے اگه #خدا اینطوری کہ توی این ڪتاب نوشته با ما #معامله کنہ عاقبت ما چے میشه⁉️
مدتے بعد برای #گروه خودشـون یه صنـدوق درست ڪرده بود و به دوستاش گفتہ بود:
هر ڪس #غیبت بڪنہ 50 تومان بندازه توے صندوق، " باید جریمــــه بدید تا گنــــــاه تڪـــرار نشـــــه📛 "
#شهید_محمدحسن_فایده🌸
💠 @hemmat_hadi🌷
#خاطرات_شهدا 🌷
💟✨روزی که حرف از #رفتن و راهی شدنش پیش آمد، من مخالفتی نکردم. چون نمیخواستم که شرمنده #اهل_بیت شوم.من همیشه با خود میگفتم که اگر #روزعاشورا و زمان امام حسین (ع) بودم ایشان را یاری میکردم.
💟✨روزی که #آقامحمد از رفتن صحبت کرد، روز امتحان من بود ، باید ثابت میکردم که چقدر به #اعتقاداتم پایبندم. من همسرم را با جان و دل و با دستهای خودم برای دفاع از اسلام و دفاع از عقیله بنیهاشم راهی #سوریه کردم.
💟✨محمد خیلی به #ائمه ارادت داشت ، ⚡️ولی چهارتن از این بزرگواران همه زندگی محمد بودند ؛
✓حضرت زهرا (س) ،✓امام حسین (ع ) ، ✓امام رضا (ع) و✓حضرت علی اکبر (ع).
💟✨امروز که به #شهادت محمدم نگاه میکنم ، میبینم ارادت او کار خودش را کرد و آنها با محمد #معامله کردند ... محمد در رکاب #امام_حسین (ع) در صحرای کرب و بلای سوریه شهید شد
💟✨چون حضرت زهرا (س) #بینام و نشان ؛و مانند امام رضا (ع) در کشوری #غریب ؛ و چون #علیاکبر (ع) در سن 27 سالگی آسمانی شد.
💟✨او به هر آنچه دوست داشت رسید . روزهای #بیمحمد بر من سخت میگذرد ، همه دلتنگیهای همسرانهام💔 را گذاشتهام پیش #مادرمان حضرت زهرا (س) و زینب (س) تا در قیامت سرمان را بالا بگیریم و بگوییم : « اللهم تقبل منا هذا القلیل»
راوی:همسر بزرگوار شهید محمد اینانلو
💟✨شب عملیات به محمد گفتم برو به خانوم و دخترت زنگ بزن. مدام بهانه میآورد و زنگ نمیزد. گفتم یعنی تو از #حلما دل کندی؟ گفت آره دل کندم.
💟✨هر کاری کردم تماس نگرفت. آخر گفت تو را به خدا اذیت نکن. من #احساس دارم؛ زنگ بزنم حسابی به هم میریزم. دلم گیر میکند. به خدا #شهدا احساس داشتند. زن و بچههایشان را خیلی دوست داشتند....
روایت: همرزم شهید جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی
#شهید_محمد_اینانلو
💟: @hemmat_hadi