💠 #خاطرات_شهدا 🌷
💟 #شهید_علی_آقاعبداللهی🕊❤️
🔹↫درسوريه به #ابوامير معروف بود. هميشه براي رزم آماده بود، به همين خاطر خود را از فاوا - مخابرات رسانده بود به خط و عضو #اطلاعات شده بود.
🔸↬روز ٢٢ دیماه نودوچهار ساعت١٧، درست فرداے روزی كہ بچههای گردان #فاتحين نوبت بهنوبت با ايثار و رشادت مثالزدنے خود را #فداي عمه سادات مےڪردند، طاقت نياورد و با چند نيروی #سوری به خط زد.
🔹↫فردای آن روز يكےاز دوستانش به مقر مےآید و سراغش را مے گیرد؛ دوستانش مے گویند: ابوامير #گل ڪاشت و جاموند.... حالا ابوامیر بہ " شیرخان طومان " #معروف است.
#فرازی_از_وصیت
🔻↫«خواسته من از شما این است که لحظه ای از #ولایــت و خط رهبری جدا نشوید»
🔻↫و دوست دارم #عشق به ولایت و روحیه #جهادی را در دل فرزندم زنده نگه دارید و برای امیر حسین عزیزتر از جانم دعا می کنم #شهید راه اسلام و ولایت شوی...
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#جاویدالاثـر
#شیر_خانطومان
💟 @hemmat_hadi
✨❤️✨
✨خاطرات_شهدا ✨
💕دو رفیق
💕دو شهید....
🔹همه جا #معروف شده بودن به باهم بودن
تو #جبهه حتی اگه از هم جداشونم میکردن آخرش ناخواسته و #تصادفی دوباره برمیگشتن پیشه هم
🔸خبر #شهادت علیو که اوردن، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت: بچم
🔹 اول همه فکر میکردن علی رو هم مثله بچش میدونه به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه
🔸بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید ننه علی رو دل داری بدی
همونجوری که های های #اشک میریخت گفت:
زانوهای محکمم کجا بود؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم #شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن
🔹عهد بستن آخه مادر...
عهد بستن که بدون هم پیشه #سیدالشهدا نرن....
🔸مامور سپاهی که خبر اورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی #نوشته شده بود خیره مونده بود....
🥀#شهیدسید_محمدرجبی
شادی روحشان #صلوات
❤️ @hemmat_hadi