یــــــ❗️ـــــــکـــــ #تـلـنـگـر 👇
گـــاهی چــه #راحـت غیبت میکنیـم!
چــه راحـت دروغ میگویـیم!
راحـت با #پدر_و_مادر تنــدی میکنیـم!
در #خیابان که راه میرویـم چـه راحـت این طـرف
و آن طـرف را نگاه میکنیــم
و کنترل #نگاه را به فراموشی میسپاریـم!
چه راحــت از #نامحرم دلبری میکنیم...
چـه راحـت تنبلی میکنیـم....
چه راحت بیخیال میشویـم و چه بی #هدف زندگی میکنیم....
گـاهی چـه راحت از #شهدا فاصله میگیریم...
چه راحت دل #مولا را میشکنیـم...
چه راحت #خداحافظ_حسین میگوییم...
گــاهی طــوری #غــرق زندگی و روز مرگی میشویـم که فرامـوش میکنیم کجا بودیـم و #کجا هسـتیم...
کـه بودیم و چه شدیم...
#امان_از_غفلت⛔️
💠 @hemmat_hadi🌷
💠 #خاطرات_شهدا 🌷
🌷⇐ #جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
🌷⇐در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد، « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
🌷⇐به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
🌷⇐روحیه #شهادت_طلبیــ جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
🌷⇐وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهید شویم.
🌷⇐وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.
🌷⇐خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم. دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...
🎤راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
#یادش_با_صلوات🌸🍃
#شهید_بحق_ارباب_دعایی
🌹 @hemmat_hadi
#جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد،? « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
روحیه #شهادت_طلبیــ جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهیدشویم.
وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.
خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم . دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...
راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
❤️ @hemmat_hadi
💠 #خاطرات_شهدا 🌷
🌷⇐ #جواد فرزند اول خانواده بود و علاقه وافری به #پدر_و_مادر داشت و به بچه های نوجوان میگفت اگر مشکلی دارید، #دست_مادر را ببوسید تا به یکباره مشکلتان مرتفع شود
🌷⇐در بین دعاهای #قنوت نمازش، طلب خوبی برای پدر و مادر میکرد، « رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ».
🌷⇐به خانواده شهدای #فاطمیون درچه ارادت خاصی داشت و دائم می گفت، اینها #غریبند و باید در حد توان به آنها خدمت کرد به نحوی که می توان گفت؛ جواد محمدی شاگرد اول کلاس #خدمت_رسانی به خلق خدا بود.
🌷⇐روحیه #شهادت_طلبیــ جواد، منوط به حضورش در #سوریه به تنهایی نبود و برای تشییع شهدا نیز این روحیه ادامه داشت، فقط کافی بود، یک شهید به درچه بیاورند، تا پایان مراسم تشییع شهید کم نمی گذاشت.
🌷⇐وقتی #تیر به ران پایش اصابت کرد، به سرعت به بالای سر جواد رفتم و جواد در همان حالت که خون از بدنش جاری بود، گفت:# منتظر شهادتـــ من نباش زیرا باید پاشنه کفشمان را در #مسجدالاقصی به زمین بزنیم و در رکاب #امام_زمان شهید شویم.
🌷⇐وی بارها این جملات را تکرار می کرد که باید به دنبال انجام وظیفه بود و هدف ما نابودی #صهیونیسم جهانی و دفاع از اسلام در هر کجای جغرافیا است.
🌷⇐خاطره ای از #آقای_احمدیان
همین امسال در #طلاییه و اردوگاه شهید باکری و کنار نهر خین باهاش کلی گفتیم و خندیدیم. دلاوری که وقتی بهش گفتم خوب دارید تو سوریه می خوریدا ... گفت: #تهمت، #فحش، #کنایه، #نیش و ...آخرشم ان شاءالله #گلوله. و رفت...
🎤راوی: ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان #شهید_جواد_محمدی
#یادش_با_صلوات🌸🍃
#شهید_بحق_ارباب_دعایی
🌹 @hemmat_hadi
❣﷽❣
8⃣6⃣#سبک_زندگی_قرآنی✨
⭕️ #آیهای_که_مارا_ازخجالت_آب_میکند❗️
🔸 (جَنَاحَ) در زبان عربی یعنی بال.
🔸 قرآن درباره نیکی به #پدر_و_مادر یه تعبیر جالبی داره. میگه جلوی پدر و مادرت پر و بالت رو پهن کن. یعنی نهایت فروتنی و مهر و محبت رو به اونها داشته باش:
📖 وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ (اسراء/۲۴)
👈 و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر پدر و مادرت فرود آر!
🔸 حالا عجیب اینجاست❗️
قرآن همین تعبیر رو برای پیغمبر به کار میبره، اما نسبت به مومنین.
یعنی میگه پیامبر تو نسبت به مومنین اینطوری مهربونی کن.
در سوره (حجر/۸۸) میفرماید:
📖 وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ
👈 بال عطوفت خود را برای مؤمنین فرود آر!
و در سوره (شعراء/۲۱۵) میفرماید:
📖 وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
👈 بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستر!
🔸 این تعبیر کنایه از نهایت تواضع و محبت و ملاطفت است.
🔸 همونطور که پرندهها وقتی میخوان به جوجههاشون محبت کنند، و اونها رو در برابر خطرات حفظ کنند، بالهاشون رو پائین میارن و اونها را زیر بال و پر خودشون میگیرند.
🔸 پیامبر هم مامور است که مؤمنان رو زیر بال و پر خودش بگیره و اونها رو حفظ کنه.
پیامبر عزیزم
آقای مهربانم،
دوستت دارم.
فقط یادمون باشه،
این آیات درباره مومنین است، و کسانی که از پیامبر تبعیت کنند.
رفیق!
اگر مومن باشیم، جامون زیر پر و بال پیغمبره.
#ادامه_دارد...
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi