eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
سالهاست عصرهای های شیرین را دیگر تجربه نکرده ایم آن سالها برای دل تکانی حتما باید شهدا میرفتیم اما امروز به برکت نام آشنا هر نقطه که اراده کنی شهید آباد است به پهناوری شهید خوابیده است و عصرهای پنجشنبه عصاره هفته های بی قراری میشود وقتی دل هوای شهید میکند و زمین و زمان با دلت ساز کوک مینوازد... 🌷 @hemmat_hadi
❤️وقتی یک شهید وصلت میکنه به یک شهید دیگه❣ ♦️رفاقت با یک مقدمه ی ورود به جمع شهداست ✨شهید محسن حججی🌷 و ✨شهید ابراهیم هادی🌷
💠 🕊 👈 نارنجک 🌷قبل از مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، بین فرماندهان سپاه و ارتش جلسه ای در محل برگزار شده بود. 🌷 بجز من و ، سه نفر از فرماندهان ارتش و سه نفر از فرماندهان سپاه حضور داشتند. تعدادی از بچه ها هم در داخل حیاط مشغول بودند. 🌷 اواسط جلسه بود. همه مشغول صحبت بودند. يك دفعه از پنجره اتاق یک به داخل پرت شد....! 🌷دقیقاً وسط اتاق افتاد. از ، رنگم پرید. همینطور که كنار اتاق نشسته بودم سرم را در بین دستانم قرار دادم و به سمت دیوار زدم! برای لحظاتی نفس در سینه ام شد. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشه ای خزیده بودند. 🌷لحظات به سختی مى گذشت، اما صدای نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لا به لای دستانم نگاه کردم. از صحنه ای که می دیدم خیلی کردم. آرام دستانم را از روی سرم برداشتم. سرم را بالا آوردم. با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود، گفتم: آقا !! بقیه هم یک یک از گوشه و کنار اتاق سرهایشان را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه می کردند. 🌷صحنه بسیار بود. در حالی که همه ما به گوشه و کنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی خوابیده بود. در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرت خواهی گفت: خیلی شرمنده ام، این نارنجک بود. افتاد داخل اتاق. 🌷....ابراهیم از روی نارنجک بلند شد. در حالی که تا آن موقع که سال اول جنگ بود چنین اتفاقی برای هیچ یک از بچه ها نیفتاده بود! بعد از آن، ماجرای نارنجک، به زبان بین بچه ها می چرخید. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم 🌷 : @hemmat_hadi
❣ مهــــــدی جـــان؛ آلودگی هوا ڪه سهل است...! آلودگی دلهایمان نیز از حد هشدار گذشته، 💔 نفس هایمان به شماره افتاده...! سالهاست زندگی مان تعطیل رسمیست...! 💔 هوای باریدن نداری مولا؟ ➣ @hemmat_hadi 🌷
💠 ❣شهید حجت الله رحیمی 👈راوی: مادر شهید 💠•⇦من وآقا حجت فقط 14 سال اختلاف سنی داشتیم، جدا از رابطه مادر و فرزندی با هم دوست بودیم.منو در جریان همه کارهاش می گذاشت.آقا حجت هر جا میرفت من همراهش بودم  💠•⇦یه بار رفته بودیم گلزار شهدا تو ماشین گفت مامان یکی بهم گفت آقای رحیمی تو شهید میشی، مامان برام دعا کن شهید شم گفتم ان شاءالله شهید میشی . 💠•⇦آقا حجت نشست کنار مزار شهید، داشت فاتحه میفرستاد من یه گوشه ایستاده بودم، برگشت نگاهم کرد فقط زل زد و لبخند زد حالا میفهمم اون روز داشت به چی فکر میکرد، این خاطره اش همیشه تو ذهنمه. 💠•⇦یک بار شب جمعه در دعاي كميل خيلي بي‌تابي كردم، به خوابم آمد. در اتاقش بودم، خنديد وگفت: «مادر چرا ناراحتيد. خداوند به وعده‌اش عمل كرد. مادر خداوند پرونده شهادت من رو سال 65 امضا کرده.» 💠•⇦بیدار که شدم داشتم فکر میکردم سال 65 که آقا حجت هنوز به دنیا نیومده بود . بعد دیگه آروم و سبک شده بودم. آقا حجت پنجشنبه به دنیا اومد و پنجشنبه هم پر کشید. ❣ ✨ شادی روحش @hemmat_hadi🌷
در محضر شهید سختے ها را تحمـل کنید، این انقلاب بـا نهایـت اقتـدار و توان به انقلاب جهانے امام زمان (عج) اتصال پیدا مے کند. شهیدحاج محمدابراهیم همت🌷 💟: @hemmat_hadi🌷
♥️ از #شهید_بابایی پرسیدند: #عباس_جان چه خبر؟ چه ڪار میڪنی؟ گفت: به #نگهبانی_دلـــ❤️ــــ مشغولیم... ڪه #غیر از #خدا وارد نشود. 🌸 #شهید_عباس_بابایی 🌷: @hemmat_hadi
دستها وقتے به آسمان مے رسند ڪه #دلت طعم خاڪے شدن را چشیده باشد ... سلام خدا بر دستهایے ڪه خاڪ #جبهہ_ها را خانۀ خدا ڪردند. 📎سلام،صبحتون_شهدایی 💟: @resale_hamrah
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔔 مــثل گلچـــین 💠گلچین ها در قمصر اول صبح گل ها را مـــےچیـنند چون هـــر چه زمان بیشتر مـــےرود و بــــوی گل ڪـــم و ڪمـــتر مـــےشود!! 🌷 هم مثل گل را دارد همان اول وقـــت باید خوانده شود وگرنه هر چه زمان بیشـــتر بگذرد آثار و خــواص آن هم ڪــم و ڪاسته تر مــےشود. 💟 @hemmat_hadi 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✾﷽✾ 💟چه ڪسانی ڪه بر گردن خدا حق دارند؟ وقتی خداوند متعال در قیامت اعلام می ڪند: هر ڪسی ڪه بر گردن من حق دارد، بلند شود.همه تعجب می ڪنند. 💟از سوی خدا خطاب می آید: هر ڪسی هنگام نزاع از خود بخشش نشان داده، تا مسأله اصلاح شود، بر گردن من حقی دارد. 🌷قرآن می فرماید: «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ(شوری 40)» خدا می فرماید: "اجرت بر من است" 💟 ً انسان باید خیلی ڪوچڪ باشد، ڪه این مدال و این جایگاه را رها ڪرده و بگوید: نه ،من نمی بخشم ،من می خواهم دلم را خنڪ ڪنم!! این عمل بسیار ناپسند است... 💠 @resale_hamrah ✦❀•┈🍃❤️🍃┈•✦❀
💠 ازدواجی که با وضو و دو رکعت نماز به سرانجام رسید. 🔹اول خودش را معرفی کرد. بعد مسائل کلی مطرح شد و ایشان در همه حرف ها، تاکیدش روی مسائل بود. 🔸یادم نمی رود؛ قبل از اینکه وارد این جلسه شوم، گرفتم و دو رکعت خواندم و گفتم: "خدایا خودت از من با خبری؛ هر طور صلاح می دانی این کار را به سرانجام برسان. 🔹بعدها در دست نوشته های او هم خواندم که نوشته بود: برای جلسه با وضو وارد شدم و همه کارها را به واگذار کردم. 🌷 شادی روحش 💟: @hemmat_hadi
🌸↫مقری داریم بنام در فکه، اولین سالی که را منطقه بردم، سال اول راهنمایی بود، به رسول قبرهایی را نشان دادم و گفتم که بچه‌ها می‌آمدند در این قبرها راز و نیاز می‌کردند و نماز شب می‌خواندند و برای هر شهیدی هم که می‌شد ما یک قبر سمبلیک درست می‌کردیم 🌸↫خلاصه هوا تاریک شد و وقت اذان رسید، ما نماز مغرب و عشا را در در آن منطقه خواندیم و پس از نماز دیدم رسول نیست آنقدر دنبال رسول گشتم و بالاخره متوجه شدم که در داخل یکی از این رفته و را کشیده روی سرش و به رفته و در حال گریه کردن است ✍ راوی : پدر شهید مدافع حرم 🌷 📚کتاب را حتما مطالعه بفرمایید. 💟 @hemmat_hadi