🍃❤️🍃
#شهادت یک واژه و راهِ ...
#تمام_نشدنی است ...
و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل ، که حتما به آن دست خواهد یافت ...
و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ...
.
بعضی ها با پول به آرزوهایشان می رسند
و ما با #جان ...
و جان دادند ، #آدم_شدن میخواهد
خالص و مخلص شدن میخواهد ...
سختی و درد کشیدن می خواهد !
و همه ی اینها ...
#رفاقت با امام زمان را میخواهد!
و زیر قول ، نزدن هایمان را می خواهد !!
#با_امام_زمان_رفیق_بشویم؟!
.
❤️ @hadi_hemmat
.
و بازهم ...
#شهادت ، به #تعویق می افتد ...
و نشد ، که بنویسند ...
به سال نود و پنج ...
تاریخ شهادت را ...
و سال نود و شش...
چگونه خواهیم بود ؟!
چگونه خواهیم ماند؟!
چگونه #خواهیم_رفت ؟!
🍃❤️🍃
سلام بر ابراهیم
🔴فوری ⚫️پرداخت کمک هزینه سفر به کربلا ویژه اربعین حسینی برای سال دوم به مدد الهی در حال اجرایی شدن
❤️امشب دومین قرعه کشی داریم دوستان جا نمونید
#الگو_برداری_از_شهید
🔻عزتی ابدی و ماندنی
🔸شهید هادی یکی از این مردان پاکیزه✨ شناخته شده چون از #نامحرم دوری کرد و پاکدامنی پیشه کرد
🔹و #خدا هم خوب پاداشی بهش داد هر چه گمنام تر کار کرد و از گناه دوری کرد خدا هم به وقتش، آن را برای مردم آشکارتر و پر رنگتر کرد، و عزتی #ابدی و ماندنی، در دنیـــا و آخرت نصیبش کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
❤️ @hemmat_hadi
🌹امانتی حضرت زهرا علیهاالسلام
💠👈🏻باردار بود. همسرش به او گفت : بیا کربلا نریم، ممکنه بچه از دست بره. رفتند کربلا ، حالش بد شد و دکتر گفت : بچه مرده ! مادر با آرامش تمام گفت: درست میشه.چاره اش رفتن کنار ضریح امام حسین علیه السلام است. خودشون هوای ما را دارند.
💠👈🏻کنار ضریح امام حسین علیه السلام قدری گریه کرد،خواب دید که خانمی یک بچه در بغلش گذاشت . از خواب بلند شد ، رفتند دکتر ، به ا و گفتند :این بچه همان بچه ای که مرده بود نیست ؛ معجزه شده!
💠👈🏻وقتی مادر شهید همت می خواست پیکر مطهر فرزندش را که سرش از بدن جدا شده بود ، داخل قبر بگذارد، رو به حضرت زهرا علیها السلام گفت: خانم! امانتی تون رو بهتون بر گردوندم.
💠 @hemmat_hadi
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
﷽
#استاد_رائفی_پور:
یک هواپیمارو در نظر بگیرین وقتی می خواد بشینه اگه باند آماده نباشه نمیتونه بشینه...
🔸هی ما چراغ می زنیم میگیم:
《أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج》
🔴میگه بابا،باند آماده نیست!
کثیفه، باند رو تمیز کن، من خودم میام من شوقم به ظهور از تو بیشتره!
_______________
💥بیاییم خودمون رو برا ظهور حضرت پاک کنیم...
👈 #سهم_هر_نفر_ترک_یک_گناه 👉
_______________
❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️
🌷 @hemmat_hadi
#خاطرات_شهدا🌷
🔹همه فرماندهان و مربیان جمع شده بودند.
🔸سردار اباذری گفت:«تو سوریه عرصه به نیروهای مقاومت تنگ شده. اونجا کسایی رو نیاز داره که شجاع و جسور باشن و بشه روشون حساب کرد.»
🔹اسفند 94 بود. برخی از فرماندهان و مربیان ثبتنام کردند. قرار بود در تعطیلات عید نوروز به سوریه اعزام شویم.
🔸عدهای به دلیل شرایط خانوادگیشان منصرف شده بودند و نام ده نفر در لیست نهایی اعزام قرار گرفته بود.
🔹لیست را که نگاه کردم، نام عباس را دیدم. از خوشحالی بال درآوردم و روحیه گرفتم. با خودم گفتم:«دمش گرم! واقعا مَرده، حرف و عملش یکیه»
🔸میدانستم که عباس اهل شعار نیست و اهل عمل است.
رفتم پیش عباس. گفتم:«خیلی بامرامی!» گفت:«این حرفا چیه! وظیفمونه...»
🔹کلاس رفتنهایمان از اینجا به بعد شروع شد.
#شهید_عباس_دانشگر🌹
#شهید_دهه_هفتادی
نقل از :حسین جوینده-همرزم شهید
🌹 @hemmat_hadi
🌸⇐شهیدی که به احترام امام زمان (عج) در قبر سرش را خم کرد ...
#شهید_احمد_خادم_الحسینی🌷
🔹در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتاز تر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند...
🔸حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود، نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم...
🔹وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم...
🔸وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام زمان(عج) رسيدم...
🔹مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت...
📚 کتاب لحظه های آسمانی
🌹 @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠داستان زیبای جوانی که از خدا
خواست آبرویش را
پیش پیامبراکرم(ص) حفظ کند!
✨نبینی از دستت رفته !
🎤استاد #پناهیان
⏰ ۲ دقیقه و ۵۱ ثانیه
#داستان_شبانه
💟 @resale_hamrah
#همسرداری به #سبک_شهدا🌹
من جارو میزدم، حسین شیشه پاک میکرد، من لباس ها را می شستم، حسین پهن میکرد؛ خلاصه هر وقت درخانه بود، تنهایم نمی گذاشت. گاهی به شوخی نصف استکان چایم را می نوشید و یا چند قاشق از غذایم را بر می داشت و می گفت: همه جا شریک هستیم! هنوزم که هنوز است با گذشت چندین سال، وقتی مشغول خوردن غذا هستم احساس می کنم، چند قاشقش را حسین می خورد. شاید برای دیگران عجیب باشد، اما او همیشه در کنار من است. به هر گوشه زندگی ام می نگرم، حضورش را حس می کنم.
توهنوز این جایی- زندگی نامه #شهید_حسین_امینی_امشی
♡••࿐
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
🔻روایت مادر شهید از سوریه
🔸وقتی که برای اولین بار از محل اقامتمان در #سوریه که خارج از شهر بود به همراه نگهبانان برای زیارت حرم حضرت زینب(ع)🕌 حرکت کردیم، تازه اوج ویرانگری های #داعش و تروریستهای تکفیری به روشنی قابل مشاهده بود.
🔹آنها تمام زمین های کشاورزی🌾 را تخریب و ساختمانها را ویران کرده بودند💥 و اثری از زندگی #طبیعی دیده نمی شد و غبار غم💔 فضا را در بر گرفته بود. در مسیر, هر چند کیلومتر ایست و بازرسی وجود داشت و نیروهای #ارتش حضوری فعال داشتند.
🔸در آن لحظه بود که تازه متوجه ارزش #امنیت در کشورمان🇮🇷 شدم که به پاس خون شهدای❣ جبهه مقاومت و وجود سربازان دلیر اسلام تامین شده بود و اگر خون جوانان #ایرانی نبود, ایران هم مثل سوریه و عراق میشد.
#شهید_علیرضا_قبادی
#شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi