eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼🍃 🌹 چمران اینگونه بود.... 🍃🌻همسر شهید چمران:چمران وقتی یتیمخانه ای را در لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش میگوید ما از این به بعد غذایی را میخوریم که این یتیم ها میخورند. 🍃🌻همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود. 🍃🌻مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟  🍃🌻گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذا را بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن و گفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... 🍃🌻یاد و نامش جاودان و پر رهرو باد ❤️ @hemmat_hadi
بسم الرب شهدا و الصدیقین ✨شوخ طبعی.....فاتحه مع الصلوات بچه ها در میدان مین قرار گرفته بودند و اگر قدم از قدم برمی داشتند، پودر می شدند. یکی از بچه ها آهسته به برادری که نزدیکش بود، چیزی گفت که خنده اش گرفت. بقیه با کنجکاوی و ناباوری دنبال علت بودند که یک نفر بلند گفت: «برادر! برای سلامتی خودتون فاتحه مع الصلوات» بچه ها نمی دانستند در آن شرایط بخندند یا گریه کنند. با زبان بی زبانی می خواستند بگویند: آخه بابا ترسی، لرزی، مرگی، دلهره ای، انگار نه انگار که داخل تله افتاده بودند. خیال می کردند در زمین سیب زمینی قرار گرفته اند. 📚کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها) 💠زندگی شهدایی ↶ 💠 http://eitaa.com/joinchat/1435435010C1570151a0a
🍃❤️🍃🍃 💌✨ ✨🍃اگرما را کنار نگذاریم کارهایےڪہ انجام میدهیم هیچ نخواهدداشت، چرا؟ 🍃✨چون ڪارمان درجهت خدا نیست و ماخودمان را میکنیم. 📚به روایت همت ص۱۸۲ ❤️ @hemmat_hadi
💠 💌✨ زندگی با ایشان ، راحتی نبود ! سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید ! علی خیلی وقت نمی ڪرد ڪه در خانه ڪنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت ڪمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما آرامش می داد ! مهربانی اش ، ایمان اش و قدرشناسی اش ! 💌✨ یڪ روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا ڪرده زده بالا ، آستین هایش را هم ! پرسیدم : حاج آقا چرا این طوری ڪرده ای ؟ رفت طرف آشپزخانه . 💌✨گفت : به خاطر خــدا و برای ڪمڪ به شما ! رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع ڪرد به جمع و جور ڪردن ! 💌رفتم ڪه نگذارم ، در را رویم بست و گفت : خانم ! بروید بیرون ! مزاحم نشوید ! پشت در التماس می ڪردم : حاج آقا ! شما رو به خدا بیا بیرون ! 💌✨من نارحت می شوم ! خجالت می ڪشم ! شما را به خدا بیا بیرون ! می گفت : چیزی نیست . الان تمام می شود ، می آیم بیرون ! 💌✨آشپزخانه را مرتب ڪرد ، ظرف ها را چید سرجایشان ، روی اجاق گاز را مرتب ڪرد ، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست ! آشپزخانه مثل دسته ی گل شده بود . 🌷 شهید صیاد شیرازی 💟 @hadi_hemmat
🖼 کار قشنگیه! 🌹 شادی روح این شهید عزیز صلوات
🍃🌸یه خاطره بامزه از شهید به روایت "حاج احمد متوسلیان": 🍃🌺حاج همت روی دست ما زده بود! من خیال می کردم خودم آدمِ هستم! اما حاج همت رویِ دست ما زده بود او یک سری از تصاویر کوچکِ برچسب دار از را تویِ جیبش، گذاشته بود 🔰و هر چند لحظه ای یک بار، کاغذ پشت یکی از آنها را جدا می کرد و در حالی که را، در کفِ دستش مخفی کرده بود، به طرفِ مأموران پلیسِ سعودی می رفت و با آنها صحبت می کرد و را در روی کلاه کاسکت سفید رنگِ مأموران پلیس سعودی می چسباند 🔰پلیس ها هم که از علتِ شدیدِ مردم بی خبر بودند، دائم به آنها چشم غرّه می رفتند در آن روز حدود ۵۶نفر از مأمورانِ قلدر ، ندانسته به توفیق تبلیغ تصویرِ حضرت امام مفتخر شدند 🍃🌹 ❤️ @hemmat_hadi
✨دستها وقتے به آسمان مے رسند ڪه طعم خاڪے شدن را چشیده باشد ...✨ ✨سلام خدا بر دستهایے ڪه خاڪ را خانۀ خدا ڪردند.✨ 🔆سلام،صبحتون_شهدایی🌺 ❤️ @hemmat_hadi
🍃🌸🍃🌺🍃 🍃🌸● شخصی در خیابان زیبا زندگی میکرد که معتاد بود. بخاطر اعتیاد، خانواده اش را خیلی اذیت می کرد. ابراهیم برای اینکه او ترک کند خیلی تلاش کرد، اما به هر حال موفق نشد. ●🍃🌺 بعد با او صحبت کرد و گفت: چرا خانواده ات را اذیت می کنی؟ او گفت: دست خودم نیست. من هفته ای فلان قدر پول برای مواد احتیاج دارم. اگر داشته باشم کاری به اونها ندارم. 🍃🌺● ابراهیم یک سال پول مواد این شخص را داد، به شرطی که این مرد خانواده اش را اذیت نکند!! یک سال خانواده و بستگان او در آرامش بودند. ●🍃🌺 بعد هم ابراهیم شهید شد. آنجا بود که این شخص معتاد، این ماجرا را برای ما تعریف کرد. او هم مدتی بعد از ابراهیم از دنیا رفت. 📚کتاب سلام بر ابراهیم2 ❤️ @hemmat_hadi
🍃❤️🍃💚 📖 سردار شهید امام رضایی 🌷 🌷 🔸🔻 در روزهای اول ازدواج، همسرم ماجرای عجیبی را ڪه برای یڪی از دوستان نزدیڪش اتفاق افتاده بود برایم این چنین نقل ڪرد: یڪی از دوستانم را ڪه قبلا با هم همڪلاس بودیم و مدتی از او بی خبر بودم در روز جمعه ای در محل برگزاری نماز جمعه شیراز ملاقات ڪردم. 🔻🔹چون تا حدودی در جریان مشڪلاتش در خصوص ازدواجش بودم، از او در این خصوص سئوال ڪردم ڪه با چشم گریان ماجرا را این چنین برایم بیان ڪرد. 🔸🔻وقتي از سوی خانواده تحت فشار قرار گرفتم تا علی رغم میل باطنی از بین چند خواستگاری ڪه داشتم یڪی را انتخاب ڪنم. از آنها اجازه گرفتم ڪه ابتدا به زیارت امام رضا(ع) مشرف بشوم و بعداً تصمیم بگیرم. 🔹🔻روز اول ڪه به پابوس آقا مشرف شدم خیلی بی تابی ڪردم و از آقا امام رضا (ع) تقاضای یاری ڪردم . 🔸🔻همان شب بود ڪه خواب ديدم در گلزار شهداء شهر شیراز بالای سر مزار شهیدی بنام -ڪوچڪ-موسوی ایستاده ام . ندایی به من می گفت آن جوانی ڪه مقابل قبر شهيد نشسته همان فرد مورد نظر برای ازدواج با شماست. 🔹🔻از سفر ڪه برگشتم چند روز بعد به گلزار شهداء رفتم. برایم خیلی عجیب بود همه چیز مثل خوابی بود ڪه دیده بودم و جوانی هم آنجا نشسته بود. 🔸🔻برای اینڪه مطمئن شوم از او سؤال ڪردم ساعت چند است، وقتی خواست جواب بدهد، چهره اش را دیدم ،خودش بود. 🔻🔹در فڪر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد ڪرد، ڪه ناگهان خانمی دستش را روی شانه ام گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سئوال ڪرد و هنگامی ڪه مطمئن شد مجرد هستم آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید و من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند و بدون هیچ مشکلی ازدواج ڪردیم. 🔸🔻نڪته جالب اینکه گفت: اگر یادت باشد من خیلی علاقه داشتم اسم همسرم رضا باشد و همين طور هم شد. ✍ نقل از: سید محمد بنی هاشمی  📎منبع: سایت شهدای فارس ❤️ @hemmat_hadi
🌺 رو همیشه شمرده شمرده و می خوندبهمون می گفت: اشکال کار ما اینه که برای وقت می ذاریم، جز برای 🔸🌺نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم کردیم اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده، فقط خود 🍃❤️🍃 ❤️ @hemmat_hadi
🌟✨ساده نگذر از کنار پوتینهای که پاهایشان را برای جا گذاشتند ... ! 💢تا پای ⇜به کوچه و خیابان ⇜به شهر، روستا ⇜و خانه‌های ماباز نگردد 🌹 🌺 ❤️ @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽انتشار برای اولین بار 📖قرآئت قرآن و همزمان بغل گرفتن بچه اش🍃❤️🍃 علی هم چه خوابی رفته🍃🌺🍃 ❤️ @hemmat_hadi