eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
341 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جمعه بود پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 ❤️ التماس دعا هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر همه انانیکه رفتند تاما امروز درآرامش وامنیت زندگی کنیم وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه روسای جمهور در پایان دولتهاشون عکس دسته جمعی داشتند، بجز ...😔🖤 شادی روحشون فاتحه ای بخوانیم 😢
-پلاڪش را برای ما جا گذاشت تا روزی بدانیـم از جنس ما بود. هویتش خاکے بود، اما دلش را به آسمان زد... 🤍
✨هر روز سعی کنید یک کاری برای امام زمانتان انجام دهید که شب وقتی می‌خواهید بخوابید بگویید؛آقا جان من این کار را برای شما انجام دادم ولو شده یک صلوات بفرستی. آقا شکورند،با محبتند،دستتان را می گیرند. ولو یک صلوات،یک صدقه،یک دعا برای فرج... میتوانی دیگران را به یاد عجل الله بیندازی. هرچه ازدستت برمی آید و ازعهده ات ساخته است.🌱 |حجت‌الاسلام قرهی| جهت تعجیل در امرفرج صلوات به عشق نشردهید
🔹بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد. 🔸به دوستانش می گفت: «همیشه بگید تا لحظه ی آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید می شویم.» ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.
۱۱ روز تا شروع قدم نهادن در مسیر عشق حسینی 🔹امام محمد باقر (ع): اگر مردم می‌دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن علی(ع) چه فضل و ثوابی است حتما از شوق و ذوق قالب تهی می‌کردند و به‌خاطر حسرت‌ها نفس‌هایشان به شماره افتاده و قطع می‌شد. 📚 ترجمه كامل الزيارات ص ۴۶۷ ایشالا آماده شویم برای زیارت...
قرائت قرآن به نیت زیاد شدن نور چشم... یادم هست احمد آقا عینکی شده بود. گفتم: خُب شما قرآن بیشتر بخوان. می گویند: هر کس قرآن بخواند مشکلات و درد چشمانش برطرف می شود. لبخندی زد و گفت: می دانم اگر به نیت شفای چشم خودم قرآن بخوانم، حتماً ضعف چشمانم برطرف می شود. بعد ادامه داد: اما نمی خواهم به این نیت قرآن بخوانم! می خواهم زندگی ام روال عادی داشته باشد. 📙 عارفانه. زندگینامه شهید نیری. اثر گروه شهید هادی
🌹 گفتند دنبال چند شهید می گشتند که نشانی تقریبی محـل شهـادتشان را داشتند. چنـد بـار به آنجـا رفته بودند؛ اما دست خـالی برگشته بودند. به من گفتند: «شما هم باما بیا؛ شاید قدمت خیر باشد.» منطـقه کاملاً رملی بود؛ کمی گشتیم امـا چیزی پیدا نکردیم. باد ملایمی می وزید؛ کم کم وزش باد شدت گرفت؛ خودمان را به درختی که نزدیکمان بود رساندیم تا در امـان باشیم. 🔹 وزش بـاد که کم شد بلند شدیم و به اطـراف نگاه کردیم؛ چیزی که پیش از وزش باد، زیر رمل ها مدفـون بود نظـرمان را به خـود جلب کرد؛ به طرفش دویدیم .. پیکـر مطهـر همان شهـدایی بـود کــه در جسـتجوی شـان بـودیـم. 🎙 راوی: شهید علیرضا غلامی مسئول تفحص لشکر امام حسین (ع) 📚 کتـاب تفحـص / محمد احـمدیان «صلـواتی هدیـه کنیـم به ارواح مطـهر شهـدا»
🌹مثل اسیران کربلا ✍️ جلوی من حرکت می‌کرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب‌وغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت. 🔸 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگ‌لنگان اومده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهٔ یتیمان اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد. 📚 برگرفته از کتاب روایت حماسهٔ نابغهٔ اطلاعات عملیات سردار ، ص۷۴
إنا لله و إنا إليه راجعون { مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُوا۟ مَا عَـٰهَدُوا۟ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُوا۟ تَبۡدِیلࣰا } درخت تنومند اسلام با خون چنین رادمردانی آبیاری شده؛ سست و ضعیف نباید شد بلکه همه‌جانبه از اسلام و مقدسات دفاع باید کرد. شهید اسماعیل هنیه عمر خود را در دفاع از مسجدالاقصی گذراند. شهادتش مبارک و راهش مستدام باد.
🌹همین طور که آن بسیجی تعریف می‌کرد، اشک از چشمان آقا مهدی جاری شده بود. نوجوان ادامه داد: یه پیرمردی ترکش خورده و هر دو چشمش رو از دست داده و چون نمی‌بینه، به سیم خاردارها گیر کرده و فقط ناله می‌کنه. این را که گفت، صدای گریه‌ی آقا مهدی بلند شد. همزمان با او بقیه‌ی بچه‌ها هم گریه می‌کردند. پس از این ماجرا هیچ وقت ندیدم که آقا مهدی این‌طوری گریه کند، حتی در شهادت برادرش حمید. 📘 کتاب نمی‌توانست زنده بماند ✍️روایت زندگی شهید مهدی باکری/انتشارات نشر یازهرا(س)
جمال همه گونه سختی را تحمل می‌کرد. او خیلی حیا و ادب داشت. از خجالت نداری صورتش سرخ می‌شد، اما حرفی نمی‌زد. شکایت نمی‌کرد. جمال تلاش خودش را انجام می‌داد، اما راضی بود به رضای خدا. در یکی از نامه‌هایش می‌نویسد: «الان که در سنگر نشستیم، روز جمعه ساعت 7:30 صبح است. به فکر خانه افتادم؛ به فکر روزهای انقلاب، به فکر بچه‌های کوچه. بعد به خودم می‌گویم بیخیال بابا، چند سال در کوچه بودی چه کار کردی؟ اینجا را عشق است. نبرد حق علیه باطل را. راستی خدا را شکر می‌کنم که در جبهه باطل نیستم. خدایا شکر و سپاس تو را که مرا در لشکر حق قرار دادی. که اگر بکشم، به بهشت می‌روم و اگر کشته شوم، نیز به بهشت می‌روم.» 📕مادرانه‌. خاطرات شهید جمال محمد شاهی اثر گروه شهید هادی
⭕️ . ▪️یکی تعریف می‌کرد وقتی دشمن خمپاره می‌زنه، قبل از این که صدای سوتش برسه، عبدالمطلب کر و لال اشاره می‌کنه بقیه دراز بکشند!- عجب!- دست کم نگیریدش. . ▪️اسمش عبدالمطلب اکبری بود. کرولال بود.زمان جنگ توی محل بنایی می‌کرد و چون کر و لال بود، خیلیا جدی اش نمی گرفتند. یه روز رفتند سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! دوستاش خندیدند و مسخره بازی درآوردند! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته‌‌ اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدینش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که با دست قبر خودش رو کشیده بود! . 📩 تو وصیت نامه ش نوشته بود : یک عمر هرچی گفتم به من می‌خندیدند... یک عمر هرچی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخره‌ام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم. اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف می‌زدم.آقا خودش بهم گفت: تو شهید می‌شی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد." . 🌷شادی روح ... .
🌹 این بار هم از تو می گویم … دلم برای فکه تنگ شده است ...آنجا که می گویند وادی هزاران شهیدی است که دردل خود محفوظ داشته است. …آری، درست می گویی: یاران شتاب کنید قافله ای در راه است. می گویند که گنه کاران را نمی پذیرند؟! آری گنه کاران را در این قافله راهی نیست… اما پشیمانان را که می پذیرند … ای قافله قدری آرام تر برو تا پشیمانان به قافله برسند و در رکاب امام عشق قرار بگیرند … ¤ نامتان در فهرست یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام
🕯🥀🍂 🥀 🍂 ❇️ 🌤 یا‌رب چه‌شود زان گل‌نرگس خبر آید آن یـار سـفــر کــردهٔ مـا، از سـفــر آید شام سیه غیبت کبری به سر آید امیـد هـمـهٔ منتظـران، منتظر آید 🤲 اللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّکَ‌ الْفَرَج 🤲 🤲اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ🤲 (عج) 🍂 🥀 🕯🥀🍂
🌹 ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ شهادت خلبان «عباس بابایی» یکی از دلاورترین قهرمانان جمهوری اسلامی ایران در ۸ سال دفاع مقدس است. 🔸 تصویری از دیدار این خلبان تیز پرواز ایرانی با امام خمینی(ره) ✍دست خط امام پس از شهادت عباس بابایی: خداوند رحمت فرماید این شهید سعید ما را. 🕊شادی روح بلندشان صلوات 💢 @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌷خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم 🌴 زندگی زیباست ، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست ، اما پرنده‌ی عشق ، تن را قفسی می‌بیند كه در باغ نهاده باشند. راز خون در آنجاست كه همه‌ی حیات به خون وابسته است. اگر خون یعنی همه‌ی حیات و از ترک این وابستگی دشوارتر هیچ نیست ، پس بیش‌ترین از آن كسی است كه دست به دشوارترین عمل بزند. راز خون در آنجاست كه محبوب ، خود را به كسی می‌بخشد كه این راز را دریابد. راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است ، اما ریختن آن در پای محبوب شیرین‌تر است و نگو شیرین‌تر ، بگو بسیار بسیار شیرین‌تر است. ای شهید..! ای آن كه بر كرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای ، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون كش.... 💢 @hemmat_hadi
🌹 شهید حاج محمد ابراهیم همت: 🔹خداوند از ما انتظار دارد که در این راه دشوار استقامت و شکیبایی داشته باشیم 🔹️ سردار شهید حاج محمدابراهیم همت در ۲۶ مهر ۱۳۶۲ در جمع رزمندگان گفت: سختی‌ها را تحمل می‌کنید،اما میدانم که میدانید؛ زیبایی تحمل این سختی ها، در این است که باعث می‌شود انسان به عمق سختی‌های حرکتی که امام حسین(ع) انجام داد، بیشتر از پیش، پی ببرد. ◇ انقلاب اسلامی ما هم، از روز اول موجودیت‌اش حرکت خود جوش را بر اساس همان حرکت مقدس حسینی آغاز کرد و همچنان، برهمین مناسبت دارد پیش می‌رود ◇ ان شاءالله این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی آقا امام زمان اتصال پیدا می‌کند. ◇ تحقق این آرزو، چندان دور نیست و بدون شک در لوح محفوظ الهی زمان وقوع آن تعیین شده است ◇ منتها برای ما که از حکمت‌های الهی و حقایق عالم غیب آگاهی نداریم موعد دقیق آن روشن نیست. ◇ مع الوصف، انتظاری که خداوند از ما دارد اینست که به جهاد خودمان را ادامه بدهیم و در این راه دشوار استقامت و شکیبایی داشته باشیم. والسلام» 💢 @hemmat_hadi
🔻 همه‌ی کسانی که با ابراهیم بودند، می‌دانند؛ ابراهیم خیلی دست‌ودلباز بود. اگر کسی به ابراهیم می‌گفت عجب ساعت قشنگی، یا عجب لباس قشنگی داری، ساعت یا لباس یا هر وسیله‌ی دیگری را که داشت، درمی‌آورد، می‌گفت بیا! مال تو! هیچ‌وقت دل به چیزی نمی‌بست. یک جمله داشت که همیشه آن را می‌گفت: «به دنیا دل نبنده هر که مَرده!»
🌹قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید وگفت: حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین  عليه السلام بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد. یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟ همینطور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد. 🌹امام حسین عليه السلام به عهدش وفا کرد... "شهید محمدباقر مؤمنی راد" 🟢 @hemmat_hadi
ابراهیم برای این که جایگاه و پست و مقامی او را نگیرد، همه عوامل کبر و غرور رو از خودش دور می کرد. وقتی به ابراهیم ماشین تویوتایی می دهند تا با آن ماموریت انجام دهد. ماشین تویوتا را پس می دهد تا ماشین مدل بالا او را از مردم جدا نکند و غرور برایش به وجود نیاورد ... ❣🍃 🌸@hemmat_hadi
میگفت: صد رکعت نماز بخون، صدتا کار خوب انجام بده؛ ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه، اخلاق نداشته باشی، به هیچ دردی نمی‌خوره! مؤمن باید شاد باشه، اخلاق خوب داشته باشه... 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷محمدهادی، تک فرزند خانواده و از عاشقان و بچه محل های شهید ابراهیم هادی بود که دو سال گذشته در جریان آموزش برای اعزام به سوریه به شهادت رسید.
حاج قاسم سلیمانی: نباید تردید کنیم که شهدا مثل اولیای الهی دارای اعجازند. اینکه به قبور آنها توسل می‌کنیم و استمداد می‌طلبیم برای این است که آنها مثل قطره‌ای به دریا وصل و جزئی از ائمه(ع) شده‌اند. ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
✋ 🍃 بر مهدی منجی دنیا صلوات 🌹بر چهره‌ی آن ماه دل آرا صلوات ‌‎‎