#داستان_اخلاقی📕
یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره🥦
عوض اینکه کاهوهای خوب را سوا کند، همه کاهوهای نامرغوب را سوا میکنه و میخره
ازش میپرسند چرا اینکار را کردی میگه: صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست...مردم همه ی کاهوهای خوب را میبرند و این کاهوها روی دست او میمانند و من به خاطر اینکه کمی کمکی به او بکنم اینها را خریدم، اینها را هم میشود خورد
این ترکه کسی نبود جز عارف بزرگ #آقاسیدعلیقاضیتبریزی(ره)❤️🙂
@hemat315 🕊