داستانک دوم 🦋 ایران من 🖋 زینب پناهی تا چشم کار می‌کند همه اش سرسبزی. درختان بلوط تنومند، بوته های بلوط تازه روییده. گل های سرخ و سفید، میان گیاهان سبز چه خود نمایی میکنند. این دشت وسیع که دور تا دورش را کوه گرفته، سرزمین من است. همان جایی که سرخی ام را می‌دهم که سبز بماند. #ایران_من 🦋🦋🦋🦋🦋 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🦋🦋🦋🦋🦋

#نقد_داستان_مسابقه 📗 نقد داستانک "ایران من" 🖋 منتقد: استادهما ایران‌پور به نام خدای خوب و بزرگ و مهربان شاخصه های داستان کوچک بانو زینب پناهی ۱_نام داستان که یکی از مهمترین موئلفه های داستان نویسی است، خوب است با دقت بیشتری انتخاب شود. ایران من، موضوع داستان است. ۲_ متن کوتاه است. ۳_ متن طرح ندارد. تعریف سرسبزی سرزمینی است. مراجعه شود به تعرف طرح و تفاوت آن با داستان. ۴_زمان متن مشخص نیست. ۵_مکان متن محدود نیست بلکه به بزرگی سرزمین راوی است. ۶_زبان متن شفاف و ساده است. ۷_ متن گفتگو ندارد. ۸_ متن ماجرا ندارد بلکه روایتی کلی در مورد عشق به وطن است. ۹_ متن درونمایه حسی وطن پرستی دارد. ۱۰_ متن تشخص را به سرزمین داده است اما شخصیتی ندارد. جمله پایانی متن عالی است. همان جایی که سرخیم را می دهم که سبز بماند. ارجاء بیرون ازمتنی هم به ماجرای پریدن از روی آتش در چهارشنبه سوری دارد. زردی تو از من، سرخی من از تو! چقدر عالی که در متنی به این کوچکی ارجاء دارید. به امید خواندن داستانک های بیشتری ازبانو پناهی. هما ایران پور 🖋📗🖋📗🖋📗 با حرفه‌ی داستان، حرفه‌ای داستان بنویس @herfeyedastan 🖋📗🖋📗🖋📗

نمونه داستان کوچک ایرانی #داستان_کوچک_ایرانی

نمونه داستانک مدرن انتخاب داستان: شهناز گرجی‌زاده عنوان: قصه‌ی شب نویسنده: جفری وایت مور مرد موقع برگشتن به اتاق خواب گفت: «مواظب باش عزیزم، اسلحه پر است.» زن که به پشتی تخت تکیه داده بود گفت: «این را برای زنت گرفته‌ای؟» - نه، خیلی خطرناک است، می‌خواهم یک حرفه‌ای استخدام کنم. - من چطورم؟ مرد پوزخندی زد. - بامزه است، اما کدوم احمقی برای آدم کشتن یک زن استخدام می‌کند؟ زن لب‌هایش را مرطوب کرد، لوله‌ی اسلحه را به سمت مرد گرفت. - زنِ تو. ✨️✨️✨️✨️✨️✨️ گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan ✨️✨️✨️✨️✨️✨️

🎧 فایل صوتی آموزشی ویژگی‌های داستان کوچک/ مینیمالیستی ۱ 🎙بانو هما ایرانپور 🍒🍒🍒🍒🍒🍒 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🍒🍒🍒🍒🍒🍒 #نکته_آموزشی #آموزش_داستانک

داستانک سوم 🦋صبح پیروزی نزدیک است 🖋 سمانه قائینی دور هم جمع شده‌اند. می‌خواهند شهید بازی کنند! فاضل بلند و قاطع می‌گوید: _ امروز نوبت منه شهید بشم. شادی در چهره‌اش موج می‌زند. بر روی تخته چوبی می‌خوابد، چشمانش را می‌بندد و می‌خندد. بچه‌ها پرچم را بر قامت کوچک او می‌کشند. بر روی دست‌ و شانه‌های ضعیف اما مردانه‌شان بلندش می‌کنند. می‌چرخند و فریاد القدس آزادی سر می‌دهند. حیثیت مرگ را به بازی می‌گیرند!!!! حالا قد کشیده‌‌اند؛ با همین تفکر و اندیشه. شاید دل‌شان زخم خورده و چشمانشان بارانی‌ست اما؛ آواز سلام فرمانده در قلب‌هایشان جاریست.رو می‌کنند سمت عکس "قاسم سلیمانی" پا می‌کوبند و سلام نظامی می‌دهند یک صدا می‌خوانند: گفته‌اند....رفته‌ای ...پرواز کرده ای...؟! این چه نبودنیست که هر روز هویدا تری؟! گفته‌اند ..کشته‌اند تو را! پس چرا زنده‌ای و طوفان به‌پا کرده‌ای؟! قسم به مکتب و اندیشه‌ات سردار که سوت موشک ‌هایمان خواهد گرفت خواب را ز چشمان دشمن. به آسمان قدس نگاه کن ! ابر ها را ببین! با رد تیر‌هایمان چهره‌ی تو را نقاشی کرده‌ایم ! #قهرمان_من 🦋🦋🦋🦋 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🦋🦋🦋🦋

#نقد_داستان_مسابقه 📕 نقد داستانک "صبح پیروزی نزدیک است" 🖋 منتقد: استادهما ایران‌پور به نام خدای خوبی ها درودها بر خانم قائنی پر کار شاخصه های داستان صبح پیروزی نزدیک است با توجه به ویژگی های داستان کوچک ۱_انتخاب نام داستان ویژگی هایی دارد. یکی از آن ویژگی ها، نام نباید لو دهنده محتوا باشد. ۲_ داستان کوتاه است. ۳_طرح داستان چیست؟ ۴_زمان مشخص است. زمانی به اندازه بزرگ شدن کودکان دیروز. ۵_مکان مشخص است. به بزرگی سرزمین عنوان شده. ۶_زبان داستان ساده است. ۷_ داستان گفتگو دارد. ۸_ داستان ماجرا دارد. ۱۰_ درون مایه داستان حسی و وطن پرستی. ۱۱_شخصیت پردازی متوسط. جمله حیثیت مرگ را به بازی گرفته اند، جمله نویسنده است که در داستانک آمد نه گفته شخصیت ها. بود و نبودش در داستان بی تاثیر است چون عمل بچه ها خود نشان دهنده این جمله است. موفقیت اعضا حرفه داستان آرزوی من است. 📕🖋📕🖋📕🖋 اینجا حرفه‌ی داستان است. @herfeyedastan 📕🖋📕🖋📕🖋