eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
480 دنبال‌کننده
2هزار عکس
158 ویدیو
97 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet زهرا ملک‌ثابت نویسنده داستان و ادبیات دراماتیک کتاب‌ها: قهوه یزدی دعوت‌نامه ویژه فیلم کوتاه: کاغذ، باد، بازی دبیر استانی جشنواره‌های هنری مدرسه عاشق هنر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. نحوه بارگذاری آثار در سایت مدرسه فستیوال تا ساعت ۱۲ امشب فرصت دارید جشنواره فیلم، عکس و گرافیک دانش آموزی مدرسه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. شرایط عضویت در گروه حرفه‌‌ی هنر: جهت عضویت در گروه به مدیر پیام دهید. فرمی ارسال می‌شود به‌نام فرم‌ عضویت که آن را باید پر کنید. از هر رشته هنری که باشید، می‌توانید پیام دهید. درصورتی که فعال نباشید، حذف می‌شوید. درصورتی که پیام فورواردی بفرستید یا تبلیغ گروه، کانال یا استادی را بدون هماهنگی با مدیر انجام دهید، حذف می‌شوید. شوخی و گیف طنز آزاد است. درصورتی که به شوخی و طنز علاقه ندارید، پیام‌ ندهید. پروژه‌ها و فعالیت کارگروه‌ها نباید در خارج از گروه مطرح شود. درصورتی که رازدار و امانتدار نباشید، حذف و بلاک می‌شوید. باتشکر @zisabet .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ساعت نو ساعت نو را روی دیوار پوشیده شده با کاغذرنگی طرح اسلیمی گذاشتند‌ با کلی ذوق و علاقه باطری پشتش گذاشتند تا کار کند ولی آن‌چیزی که انتظارش را داشتند نشد. ساعت، ساخت ایران بود و باید اول اعداد یونانی را یاد می‌گرفت. او هرگز اعداد یونانی یاد نگرفت. ✍️ سپنتا بحیرایی عضو گروه حرفه‌هنر 🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌ی هنر https://eitaa.com/herfeyehonar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در زبان فارسی شهیده ❌️ غلط است. شهید ✅️ درست است. فارسی را پاس بداریم 🙏 .
. شهید هبه کمال ابوندی شهید فلسطینی طوفان الاقصی، نویسنده رمان اکسیژن برای مرده‌ها نیست و... .
. شهید فائزه رحیمی شهید حادثه کرمان، هنرجوی رمان‌نویسی .
. داستان "انجمن نویسندگان زنده" دانه‌های سبزِ گندم؛ سرشان را سرخوشانه در صورت هم می‌کنند و بادِ بازیگوش بین‌شان می‌پیچید تا پِچ پِچه‌ها سرتاسر گندمزار بپیچد و بعد به کوه الجَرمَق و دماوند بخورد، تا آنوقت بشود "سمفونی بادکوهه"، محصول جدید قطعه‌‌ی هنرمندانِ بهشت. فائزه و هِبه با دامن‌های چین‌ُواچین در گندمزار پیاده‌روی می‌کنند. سوال هِبه مثل نسیمِ معتدل و خنکی از لبهایش بیرون می‌آید و آرام از زیرِ گوش فائزه تا لاله گوش می‌رود و می‌آید. "لازمه بدونیم؟ هِبه بی‌خیالش...خودمونُ عشقه..." نگاهِ هبه به قله‌های الجرمق و دماوند می‌خورد و آن‌ها با پیکِ صبا دو گلوله برفی قلبیِ پنبه‌ای برایشان می‌فرستند. صدای خنده‌ی هبه و فائزه می‌وزد در نرمی و خُنَکی قلبهای برفی. سکوت که بنای خواندن را می‌گذارد، اینبار فائزه به قلّه‌ها نگاهِ شکراًللّه می‌کند امّا هبه به فائزه نگاه می‌کند و می‌گوید: "بیا بدونیم تا یقین‌مون، تَر بشه" و لبخندِ گرمی می‌زند. فائزه، مغزِ  شوخی‌‌ را می‌گیرد و آوایِ همدقم‌خواهیِ هبه را می‌چشد. نسیمِ بازیگوش دورشان می‌گردد و می‌گردد تا گردبادِ سَهلی می‌شود و قلبهای برفی از دستِ فائزه و هبه درمی‌آید و رویِ سرشان پودری و ملایم می‌بارد. زمانی بعد آن‌ها در قطعه‌ای از جهنم هستند تا با چشم خودشان ببینند نویسندگانی را که از قلم... پایان ✍️ زهرا ملک‌ثابت به یاد شهید فائزه رحیمی و به یاد شهید هبه کمال ابوندی 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 فوروارد فقط بالینک کانال حرفه‌ی‌هنر کپی ممنوع است ❌️ https://eitaa.com/herfeyehonar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا